این عکس ، ﺁﺩﻡ را خجالت زده می کند ، یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال حماسی ترین لحظات فکه ، ماجرای گردان حنظله است ؛ 300 تن از رزمندگان این گردان درون یکی از کانال ها به محاصره ی نیروهای عراقی در می آیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر ایمان سرشار خود به مبارزه ادامه می دهند و به مرور همگی توسط آتش دشمن و با عطش مفرط به شهادت می ﺭﺳﻨﺪ ، ساعت های آخر مقاومت بچه ها در کانال ، بیسیم چی گردان حنظله حاج همت را خواست ، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت . صدای ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم که میگوید : احمد رفت ، حسین هم رفت . باطری بی سیم دارد تمام می شود ، عراقی ها عن قریب می آیند تا ما را خلاص کنند ، من هم خداحافظی میکنم ....
حاج همت که قادر به محاصره ی تیپ های تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به پهنای صورت اشک می ریخت ، گفت : بی سیم را قطع نکن ... حرف بزن ، هر چی دوست داری بگو ، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بی سیم چی را شنیدم که می گفت : سلام ما را به امام برسانید ، از قول ما به امام بگویید :
همانطور که فرموده بودید حسین وار مقاومت کردیم ، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم ...
تاریخ ارسال: 1402/07/23تعداد بازدید: 1226