غیرت سردار شهید قاسم عربیان در انقلاب اسلامی

تابستان سال1357 زلزله شدیدی در طبس به وقوع پیوست و خسارات زیادی به بار آورد. ازطرف رژیم شاه کمکی به آسیب دیدگان نمی شد و مردم با هزینه خود جهت کمک به آن منطقه می رفتند. قاسم عربیان به من پیشنهاد کرد برای روز 1357/8/9 بلیط قطار تهیه کنیم وجهت کمک به زلزله زدگان به طبس برویم. روزقبل ازآن (حدود 4 ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) تظاهرات عظیم مردم شهرستان کاشان و آران و بیدگل در آران برپا شد. بین مردم و ماموران رژیم شاه درگیری شدیدی روی داد به نحوی که تعدادزیادی مجروح و یک نفر هم به شهادت رسیده بود. صبح روز بعد، قاسم به من گفت یک ساعت قبل از حرکت از خانه بیرون بیا! برای من جای سوال بود ولی قاسم توضیحی نداد. سرقرار که حاضر شدم قاسم به من گفت:« می خواهم به منزل یکی از ژاندارم هایی که دیروز در تیراندازی نقش فعالی داشت حمله کنیم.» این پیشنهاد برای من غیر منتظره و باور نکردنی بود. باخونسردی وچالاکی بسیار روی دیوارخانه ی آن ژاندارم رفت و ازمن خواست سنگ هایی را که ازقبل آماده کرده بود به او بدهم. پس از اجرای تصمیمش از دیوارپایین آمد و به مقصد طبس حرکت کردیم.(دراین فاصله کسی از منزل بیرون نیامد. پس از مدتی پسر آن ژاندارم برای هم کلاسی اش تعریف کرده بود که چندروز قبل تعدادی چریک به منزل ما حمله کرده بودند با اینکه پدرم مسلح بود از ترس درزیر زمین خانه مخفی شد.) خاطره آقای علی صیادیان آرانی