شهیدعباس رزاقیان
دربین جوانان محل به صداقت، درستی، پاکی و سادگی معروف بود. چندروز قبل از پیروزی انقلاب یکی از مومنین محل ایشان را دید ازاو پرسید:« تو این روزها چه کارکرده ای.» گفت:«چطور.» توضیح داد:« من دیشب خواب می دیدم جلسه ای درمسجد وشاد برگزارشده بود. تمام علما و روحانیون سرشناس کشورجمع بودند. حضرت امام هم در صدرمجلس نشسته بود. تو وارد مجلس شدی. جا برای نشستن نبود. حضرت امام به اسم شمارا صدا زد و گفت: عباس تو بیا اینجا!! و درکنار خود تو را جای داد.»
عباس رزاقیان علی رقم سواد پایین ازمعرفت و اعتقاد بالایی برخورداربود. روزی که حضرت امام خمینی(ره ) از عراق به مقصد کویت حرکت کرد، خبر رسید که دولت مرتجع کویت ازورود ایشان ممانعت بعمل آورده و سرنوشت حضرت امام درابهام است؛ فلذا عباس اقدام به جمع آوری کمک های مردمی کرد و به قدر بضاعت خود برای سلامتی حضرت امام گوسفندی را خریداری و قربانی کرد.
ب)درعملیات رمضان(سال1361) ازناحیه مچ پا مجروح شده بود. خودش تعریف می کردو می گفت:« سال 1342 که حضرت امام دستگیر شد خواب می دیدم ما سربازان خمینی بودیم و سربازان شاه از طرف بیابان های غرب آران به ما حمله کرده بودند. بیایان خشک و بی آب و علفی بود. همه زمین گیر شده بودیم و ازهیچ کس کاری بر نمی آمد. ناگهان تیری به مچ پای من اصابت کرد. از آن شب تابحال من همیشه در این فکربودم که این چه خوابی بود که دیدم. دراین عملیان همان صحنه برای من پیش آمد. بیابان خشک و بی آب وعلف منطقه عمومی پاسگاه زیدو زمین گیر شدن ما. بعد هم تیر دشمن که به همان پای من خورد. حالا آن خواب برایم تعبیر شد. عباس رزاقیان باتوجه به اینکه همسر و سه فرزنددختر داشت مدت های زیادی در جبهه ماند تا درتاریخ1362/12/17 درعملیات خیبر به شهادت رسید.(صفرآهنگ)
تاریخ ارسال: 1402/07/23
تعداد بازدید: 460