عزت اله بی غم
عباس
بسیجی
1316/11/01
1361/01/14
شوش
گلزار شهدای امامزاده صالح(ع) کاغذی
عزت الله در سال 1316 در خانوادهاي مذهبي و زحمتكش به دنيا آمد. او فرزند سوّم خانواده و داراي شش برادر و سه خواهر بود. در كودكي، مادر جوان خود را از دست داد و با زحمت زياد به تربيت خواهران و برادران خود پرداخت و با كشاورزي و تلاش فراوان، ادارة زندگي خود و خانواده را بر عهده گرفت. او فردي فعّال و دلسوز براي خانواده، خويشان، آشنايان و اهالي روستاي كاغذي بود. در راهنمايي و حلّ مشكلات مردم كوشا بود. او در تمام جلسات قرآني و ديني حضور داشت و مدّاح اهل بيت و مؤذّن مسجد بود. اين شهيد در تمام اوقات حتّي در زمان كار و فعّاليّت، قرآن مجيد را همراه خود داشت.
وی هميشه با وضو بود و ذكر صلواتش ترك نميشد و همواره خشنودي خدا را در نظر داشت. با مردم به ویژه کودکان و افراد مُسِن مهماننواز، باگذشت، خوشاخلاق و خوشبرخورد بود. در كارهاي خير به خصوص کارهای عمرانی بدون اين كه توقّع قدرداني داشته باشد مانند ساخت بنای مسجد و امامزاده سلطان صالح(ع) روستاي كاغذي و احداث و تعريض جاده امامزادگان كوه سفيد نطنز کوشا بود. او داراي قدرت و آمادگي جسماني بالا و نفر اوّل در مسابقات دو و ميداني در سطح روستا بود.
قبل از انقلاب با فعّاليّتهاي مذهبي و پخش نوار سخنرانيهاي امام خميني(ره) در كمك به شناخت اهالي روستا از انقلاب، كوشش فراواني ميكرد. دل بستگي شهيد به امام(ره) آن قدر بود كه حتّي مقداري از زمين كشاورزي خود را وقف راه امام(ره) كرد. بركت قطعة زمين وقفي آن چنان چشمگير بود كه براي اهالي روستا جاي تعجّب بسيار داشت. اکنون نیز درآمد آن زمين، خرج افراد فقير ميشود. او عاشق واقعي اهل بيت(ع) بود.
او در سال 1360 به جبهه اعزام شد و با اين كه فرماندة پايگاه بسيج بود؛ آموزش نيروهاي بسيجي را جزء وظايف خود ميدانست. وي در اوايل فروردين 1361 در عمليّات فتح المبين مجروح شد و در تاريخ چهاردهم همان ماه در سن چهل و پنج سالگي در بيمارستان يزد به شهادت رسيد. حاج عزت الله مسن ترین شهيد روستا است و داراي هفت فرزند بود.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون (بازگشت همه به سوي خداست) هر انساني ازمادر متولد شود خواه ناخواه مرگ در دنبال اوست و عاقبت ميميرد پس چه بهتر كه انسان با مرگ پر ارزش و شهادت به سوي خدا بازگشت كند. برادر جان فضل الله بيغم سلام عرض ميكنم اميدوارم كه بعد از من شما برادران پيروز و موفق باشيد. سفارشي كه من به شما اين است كه رهبر انقلاب امام خميني و روحانيت اصيل را رها نكنيد و پشتيبان انقلاب اسلامي باشيد. در غم و شادي، خدا را فراموش نكنيد كه هر چه او بخواهد همان ميشود دستور اسلام را مو به مو اجرا كنيد و زير پا نگذاريد كه فقط اسلام است كه انسان را از نابودي نجات ميدهد- پدر جان در شهادت من گريه نكني زيرا شما بايد به داشتن چنين فرزندي افتخار كني كه در راه خدا شهيد ميشود. و برادران من شما ناراحتي به خود راه ندهيد زيرا گريه شما باعث خوشحالي آمريكا و دشمنان اسلام ميشود خواهران عزيزم شما در شهادت من جاي مادرم را پركنيد و عوض گريه كردن شادي كنيد و بايد باعث افتخار شما باشد. كليه فاميلها مخصوصا بيغم ها شما افتخار كنيد كه خداوند به من و شما لطف عنايت كرده و مرا به نزد خود خوانده است و اين باعث سربلندي شماست.
خانواده خودم و بچه هاي عزيزم من از شما بسيارتشكر و قدرداني ميكنم كه شما رضايت داديد تا من به اين راه قدم گذاشتم و هر چه ميتوانيد صبر پيشه كنيد كه خدا صابران را دوست دراد انالله معالصابرين طبق قوانين اسلام سرماية مرا بين فرزندان و همسرم تقسيم كنيد- اگر كسي از من طلبي داشت شما موظف هستيد كه اول از مال من طلبكارهايم را بدهيد و بعد تقسيم كنيد- و خرج مرا هر طوري كه ميدانيد بهتر است از مال خودم بدهيد- مرا در زيارت سلطان صالح دفن كنيد اين وصيتنامه را اينجانب عزت الله بيغم درتاريخ 60/12/1 در كمال سلامت در پايگاه مبارزان اهواز نوشتم اميدوارم كه كليه محله كاغذي و حومه مرا حلال كنند كه پيش خدا سرافكنده نباشم خدا نگهدار همگي شما باد) والسلام عليكم و رحمت الله و بركاته حاج عزت الله بيغم 1360/12/1