احمد بیدگلی
علی
بسیجی
دانش آموز
1348/01/02
آران وبیدگل
1365/05/17
فاو
گلزار شهدای امام زاده حسین (ع) بیدگل
احمد بیدگلی در دوّم فروردین ماه 1348 در خانواده ای مستضعف و مؤمن متولّد شد. کلاس دوّم ابتدایی بود که زمزمه های انقلاب به گوش می رسید. با طلوع طلیعه های انقلاب اسلامی و به علّت حضور معلّمان و دانش آموزان در راهپیمایی ها، کلاس های درس تعطیل می شد و احمد که کودکی 9 ساله بود نیز کم کم با مسائل روز کشور و انقلاب آشنا می شد.
پس از پیروزی انقلاب و با بازگشایی مدارس، احمد دوباره به مدرسه بازگشت و مشغول تحصیل شد. او در عین حال برای کمک به معیشت خانواده، در تابستان ها قالی بافی می کرد.
شروع جنگ مصادف بود با دوازده سالگی احمد، ولی گذشت زمان و طولانی شدن جنگ موجب پیوستن خیل نوجوانانی شد که در این سال ها بزرگ شده و پیرامون مسائلی چون جهاد و ایثار و شجاعت و شهادت به بلوغ و رشد عقلی رسیده بودند. یکی از این جوانان نورس احمد بود که در سال 65 در حالی که هفده سال داشت، پس از گذراندن آموزش نظامی به جبهه اعزام شد و در تاریخ 1365/5/17 در شهر فاو عراق به فیض شهادت رسید.
« وَ لاَ تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیل اللهِ أموَاتاً بَل أحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون »
آل عمران – آیه 169
هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید ، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده شوند .
« اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد ان محمّداً رسول اللّه و اشهد ان علیاً ولی اللّه »
گواهی می دهم که جز خدا معبودی نیست و شهادت می دهم که محمّد (ص) فرستاده خداست .
- با سلام به رهبر کبیر انقلاب و بزرگ مرجع شیعه و قلب تپندة امّت اسلام
امام خمینی .
« اوصیکم به تقوی اللّه و نظم امرکم »
- این ندای امیرالمؤمنین علی (ع) در اواخر عمرش بود که سفارش می کند مؤمنین را به بهترین و بالاترین بُعد انسانی که روح تقوا و نظم در آن است .
- امّت شهیدپرور ! من کوچک تر از آنم که بخواهم در برابر شما سخنی گفته باشم و یا کلامی نوشته باشم ولی چون بعد از هر شهید مسئولیت شما سنگین تر
می شود می خواستم تا چند مطلبی را تذکّر دهم ؛ برادران موقعیّت کشور را بسنجید ، موقعیّت فعلی کشور که بسیار هم حسّاس است و امام روی آن خیلی تأکید دارد ، جنگ است مبادا که پیام امام مظلومانه بماند ، نکند امام به شما امری کند و شما خدای ناکرده در آن کوتاهی کنید . همیشه یار امام باشید و امام را تنها نگذارید که این پیام همه شهیدان است . با منافقین که سعی دارند به هر نحوی انقلاب را تضعیف کنند سرسختانه نبرد کنید و در مقابل مشکلات و کمبودها ایستادگی کنید .
- پدر و مادر عزیزم ! من قدر شما را ندانستم و شما را خلیی اذیّت کردم ولی شما همیشه با من مهربانی کردید و حتّی حاضر شدید که در این موقعیّت از دو فرزند خود بگذارید و آن ها را راهی جبهه کنید . آفرین بر شما که وظیفه شناس هستید ، اگر خواستید برای من گریه کنید به یاد مظلومی امام حسین (ع) در کربلا گریه
کنید . با یاد غریبی ابوالفضل (ع) گریه کنید و از شما می خواهم که مرا حلال کنید و از سر تقصیراتم بگذرید .
- برادران عزیزم ! از شما می خواهم که نماز جماعت را ترک نکنید و پیوسته قرآن بخوانید و از خواهرانم می خواهم که فاطمه (س) را الگوی خود قرار دهند و در مشکلات خانوادگی یار و یاور پدر و مادر باشید .
- از دوستانم ، همسنگران علم و دانش ! می خواهم که با تلاش و کوشش هر چه بیش تر به تحصیل خود ادامه دهند و همواره علم و تقوا را هم پیشه خود سازند ، زیرا نباید آینده این انقلاب و کشور که با خون هزاران شهید به دست آمده ،
به دست افراد غیراسلامی و کسانی که مخالف انقلاب هستند بیافتد .
- در پایان از تمامی شما امّت حزب اللّه ! می خواهم که دعا به جان امام را فراموش نکنید .
- چند رکعت نماز قضا دارم و 7 روز ، روزه قضا دارم که در آموزش بودم ، لطفاً برایم انجام دهید .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .
- منتظری نستوه برای نصر اسلام محافظت بفرما .
- رزمندگان اسلام نصرت و یاری بفرما . والسّلام