حسن پورمقدم
عین اله
جهادگر
1350/06/02
ابوزیدآباد
1367/03/29
اروندرود-فاو
دارالسلام ابوزیداباد
حسن پورمقدّم در تاریخ دوّم شهریورماه 1350 مصادف با پانزدهم ماه مبارک رمضان و همزمان با ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) در قلب کویر و در روستای ابوزیدآباد شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. او را به مناسبت میلاد مبارک امام مجتبی(ع) «حسن» نام نهادند. نام حسن به حق شایسته ی چنین فرزندی بود که تنها به اسم، حسن نبود بلکه تمام شئونش حسن و احسن بود. کودکی حسن در خانه ای محقر، امّا از نظر ایمان و اخلاص و معنویّت در سطح اعلی سپری شد.
دوران کودکی او با مشکلات فراونی که بارش بر دوش پدر و مادر بود گذشت و حسن وارد دوره ی راهنمایی شد. دو سال دوره ی راهنمایی را نیز با جدیّت پشت سر گذاشت ولی به دلیل وجود مشکلات مالی از ادامه ی تحصیل باز ماند تا کمک کار خانواده باشد.
با تشکیل کتابخانه شهید محمّد منتظری در روستای ابوزیدآباد ایشان یکی از اعضای فعّال این کتابخانه بود. در سن 11 سالگی با این که از نظر جسمی ضعیف بود ولی به اتفاق پدرش هفته ای یک شب در پایگاه بسیج به سر می برد و به تقاضای خودش نگهبانی می داد. به خاطر علاقه ی وافری که به بسیج داشت، جهت آموزش نظامی دوبار به پادگانی در مسیر قمصر مراجعه کرد ولی به دلیل کمی سن او را نمی پذیرفتند. حسن، هربار با ناراحتی و اندوه از پادگان برمی گشت. تا بالاخره در سال 1363 برای آموزش نظامی به مدّت 15 روز از طریق مدرسه به اصفهان رفت. این میزان آموزش و کمی سن او مانع از حضور در جبهه ها می شد، تا در سال 1366 برای آموزش نظامی به مدّت 51 روز به اصفهان رفت. سپس از طریق جهادسازندگی به شهر اراک اعزام شد و پس از طی کردن دوران آموزش وسایل سنگین راه داری از سوی جهادسازندگی در تاریخ 5/ 11/ 66 به ندای امام و رهبر خویش لبیک گفت و در حالی که به 17 سالگی رسیده بود برای کمک به رزمندگان راهی جبهه های حق علیه باطل در جنوب کشور شد. حسن پس از ماه ها فعالیت در جبهه ، در 29/ 3/ 67 در آبادان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
« ان اللّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم ... کلمه نامشخص ... یقاتلون فی سبیل اللّه فیقتلون وعداللّه حق علیه حقا فی التوراته والانجیل و القرآن »
خداوند جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده آن ها که در راه خدا جهاد می کنند و دشمنان دین را بکشند .
« السّلام علیک علی الحسین و علی علی بن الحسین و
علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین »
سلام بر حسین (ع) و بر آن کسانی که روز عاشورا تا پای جان ایستادگی کردند .
- با درود و سلام به پیشگاه یگانه منجی عالم بشریّت آقا امام زمان (عج) و نائب بر حقّش که ما تا زنده ایم و تا نفس داشته باشیم و تا آخرین قطرة خون از این
پیر جماران حضرت آیت اللّه العظمی امام خمینی و قائم مقام رهبری آیت اللّه منتظری حمایت می کنیم .
- با درود و سلام بر سرور آزادگان و بر آن کسانی که روز عاشورا تا پای جان از شرم اسوة تقوا و آزادگی ایستادگی کردند و در آخر همه به درجه رفیع شهادت رسیدن .
- بارالها ! از تو می خواهم گناهان مرا ببخشی و تا گناهان مرا نبخشیدی از دنیا
مبر .
- ای خدای مهربان ! اگر گناهان مرا نبخشی من به کجا بروم ؟
- خدایا ! تنها تویی که درد هر دردمندی را دوا می بخشی .
« اللّهم اغفرلی کل ذنب اذنبته و کل خطیته ... کلمه نامشخص ... »
- بار خدایا ! بیامرز برای هر گناهی که کردم و هر خطایی که نمودم .
- بار خدایا ! اگر نبخشی گناهم را من چطور بتوانم عذاب تو را تحمّل کنم .
سخنی چند با پدر و مادرم و خواهرانم و برادرانم ؛
- پدر و مادر مهربانم ! گرچه نتوانستم زحمات شما را جبران نمایم ، شرمنده شما هستم ولی شما مرا ببخشید .
- سخنی چند با دوستان ؛ ای دوستان گرامی ! مبادا در رختخواب غفلت بمیرید که امروز ننگ است. آری ! امروز که حسین (ع) سالار شهیدان را پیشوا قرار می دهیم باید به ندای « هل من ناصرینصرنی » حسین (ع) پاسخ دهیم و مشتاقانه به جبهه ها هجوم آوریم .
- ای دوستان ! مبادا در غفلت باشید که حسین (ع) سالار شهیدان در روز عاشورا علی اکبر (ع) و علی اصغر (ع) را در راه اسلام فدا نمود و فرزندش را اسیر
نمودند .
- آری ! چرا ما در خواب غفلت بمانیم و دشمنان ما تفرقه انگیزی کنند ؟
- ای دوستان ! به هوش باشید که شیطان و شیاطین ما را وسوسه می کنند و
نمی گذارند تا ما به جبهه بیاییم .
- امروز باید به جبهه آمد نه فردا ، فردای دیگر زیرا اگر ما فردای بیاییم دشمنان زودتر آمده اند .
- ای دوستان ! حضور شما در میدان نبرد الگویی می باشد برای مردان و پیران ، مردانی که نمی دانند .
- ای دوستان ! من دیگر زیاد اصرار نمی کنم بشتابید که حسین (ع) منتظر شماست وقتی گول روباه و روباه صفتان را نخورید که می گویند شما را در جبهه می کشتند که حتّی آدمی بود که شخصاً به خودم می گفت که به جبهه نروید می خواهد شما را بکشند و ای دوستان ! مبادا کاری که می کنید برای خدا نباشد حتّی هر قدمی که برمی دارید باید به خاطر خدا باشد .
- آری ! من دیگر اصرار نمی کنم .
- خدایا ، خدایا ! این پیرمرد محاسن سفید جماران را تا انقلاب مهدی (عج) حتّی کنار مهدی (عج) محافظت بفرما و کلیة مسئولین مملکتی که در راه خدا برای حفظ این انقلاب و اسلام زحمت می کشند محافظت بفرما .
امضا : 1367/3/2
« وَ لاَ تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیل اللهِ أموَاتاً بَل أحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون »
آل عمران – آیه 169
هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید ، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده شوند .