مرتضی پیش یار
علی
سرباز سپاه
1344/01/01
روستای کاغذی ابوزیدآباد
1364/03/05
جزیره مجنون
گلزار شهدای امامزاده صالح(ع) کاغذی
مرتضي پیشیار متولّد پنجم خرداد 1344، آخرين فرزند از شش پسر يك خانواده مذهبي و متديّن بود. او در هفت سالگي پدرش را از دست داد. در اين زمان، وظيفه ی مادر او مرحومه فاطمه فلاحتي در تربيت و اداره ی امور زندگي سخت تر شد. تا پنجم ابتدایی در مدرسه ی روشندل(شهید بی غم فعلی) روستای کاغذی تحصیل کرد ولی به دليل مشكلات مالي و معيشتي و تنهایی مادر در تأمین مخارج زندگي، به ناچار دست از ادامه ی تحصيل كشيد و مشغول كارگری و كشاورزي شد. در سن 17سالگي ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج دو فرزند بود. فرزند اوّلش، 18ماهه بود كه به خدمت سربازي رفت و چهار ماه از خدمتش می گذشت که صاحب فرزند دوّم شد. شهيد پس از آموزش در لشکر8 نجف اشرف، براي گذراندن دوران سربازی به سپاه رفت. سرانجام در تاریخ 1364/3/5 در 30 کیلومتری منطقه ی عملیّاتی پاسگاه هویزه به هنگام رانندگي در جاده ی صاحب الزمان(عج) در حالي كه به همراه فرمانده اش از انجام عمليّات برمي گشت، بر اثر حمله ی هوايي دشمن دچار سانحه و ضربه ی مغزی شد و به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. شهيد پيشيار در زمان شهادت، بيست ساله بود.
مرتضي پيشيار اهل نماز و روزه بود. به احکام و حلال و حرام و سایر فرائض دینی و مذهبی مثل شرکت در کلاس های قرآن، مراسم عزاداری و سوگواری اهل بیت، توجه و عمل می کرد. ارادتمند به اهل بیت مخصوصاً سرور و سالار شهیدان امام حسین(ع) و پیرو ولایت فقیه بود. به صله یرحم و معاشرت و هم نشینی و خوش رفتاري با همه ی افراد به خصوص کودکان و افراد سالخورده و کمک به فقرا و تنگدستان پایبند بود. نسبت به حجاب حساسیّت داشت. همیشه تبسم بر لب داشت و خوش رو بود. صبر، بردباري و شوخ طبعي از خصوصيّات بارز او بود. علاقه ای خاص به والدین داشت و به آن هااحترام می گذاشت. وی فردی علاقه مند به مطالعه خصوصاً آثار امام خمینی(ره) بود. در تیراندازی و موتورسواری ماهر بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموتا بل احیا عند ربهم یرزقون
با درود و سلام بر پیر جماران خمینی بت شکن که از سالهای تاریکی ظلمانی به سوی نور رهبری نمود و با حول و قوه الهی با کمک امت به پا خواسته که فقط برای پیروزی اسلام عزیزمان قیام کرده بودند و حکومت جمهوری اسلامی ایران را که حکومت الله است جایگزین آن حکومت طاغوت نمودند. امید است که این حکومت الهی بر تمام کشورها حاکم شود انشاءالله.
اینجانب مرتضی پیش یار که با آگاهی کامل به جبهه حق علیه باطل می روم ، خدا را سپاس می گویم که مرا در این زمان قرار داده است تا بتوانم اسلام عزیز را بشناسم و خدا را شکر می کنم که توفیق نصیبم شده است تا بروم به یاری اسلام بشتابم و به فیض شهادت که آن هم اگر خدای متعال قبول نماید نصیبم بشود و این شهادت آرزوی هر مسلمان است.
آری درخت اسلام به خون مسلمانان باید آبیاری شود تا در جهان سرافراز بماند چنان چه امام حسین (ع) در کربلا گفت: ای شمشیرها مرا دریابید. و امام امت فرمودند اگر ما در جنگ بکشیم یا کشته شویم پیروزیم در این صورت دیگر جای هیج نگرانی نیست و از همه مهمتر ما یک عمر گفتیم ای حسین زهرا اگر در کربلا بودیم به یاری تو می آمدیم الان کربلای ایران همان کربلاست و هیچ فرقی نمی کند.
اما ای برادرانم شما در فکر این نباشید که چقدر شهید می دهیم و کی جنگ تمام می شود جنگ آن روزی تمام می شود که اسلام بر کفر جهانی پیروز گردد.
ما باید مظلومیت و غریبی حسین (ع) را در نظر بگیریم و بیاد بیاوریم موقعی را که در سرزمین کربلا در راه اسلام از جان و مال و خانواده خود گذشت و آنها را تحویل خدا داد.
ای مسلمانان که با جان و زندگی و مال تان به این انقلاب و اسلام کمک می کنید ؛ من همین را می دانم که هر کس عاشق الله شد دست از همه چیز شسته و به سوی او می رود و این را به خوبی احساس کرده و می کنم که باید مسئولیتی که در قبال انقلاب و خون شهدا دارم جهت مقابله با کفار بعثی به کار ببرم و این راه مقدس را وظیفه می دانم اگرچه در این راه به شهادت برسم و به فرموده امام اگر شهید بشویم پیروزیم و اگر بکشیم هم پیروزیم.
ای مردم شهیدپرور؛ گوش به فرمان ولایت فقیه باشید و به فکر آخرت تان باشید . آیا توشه ای برای آخرت تان جمع کرده اید؟ مگر کسی که به مسافرت می رود با دست خالی می رود؟ آن هم به چه مسافرتی، ملاقات با معبود و با پیامبر. آیا دست خالی شرمنده نخواهید بود ؟ در جواب خدا چه حرفی دارید ؟ ما برای خدا به جنگ می رویم و امید آن داریم که صدامیان را نابود کنیم.
من از شما مردم همیشه در صحنه و قهرمان ایران خواهانم پشتیبان امام و ولایت فقیه باشید.
من از همه برادرانم خواهش دارم که در شهادت من صبر و استقامت داشته باشند که خدا با صابرین است و از مادرم خواهش دارم که در شهادت من صبر داشته باشد و شما ای اهالی روستای کاغذی اگر از من بدی دیدید من را به بزرگواری خودتان ببخشید .
در پایان سلامتی و طول عمر امام امت را از خداوند متعال خواهانم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام