یوسف تقوایی
صفرعلی
بسیجی
1347/08/15
یزدل
1367/03/04
شلمچه
گلزار شهدای روستای یزدل
یوسف تقوایی در سال 1347 در روستای یزدل شهرستان آران و بیدگل به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا سوّم راهنمایی ادامه داد. او عضو پایگاه بسیج شهید بهشتی مسجد صفّاری کاشان بود. از زمان شروع جنگ تحمیلی تا شهادت چهار بار به جبهه اعزام شد که آخرین مرتبه در تاریخ 1367/01/18 از طریق لشکر 8 نجف اشرف با عضویت بسیجی به جمع رزمندگان اسلام پیوست.
در اواخر دفاع مقدّس در تاریخ 1367/03/4 در منطقة شلمچه به دیگر دوستان شهیدش پیوست و در تاریخ 1367/04/13 با تشییع جنازة باشکوهی در روستای یزدل به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
به نام الله كه محمد را براي نبوت، علي را براي عدل، حسين را براي امامت، حسن را براي عدالت و خميني را براي پيشرفت اسلام و انسان را براي امانت آفريد.
اين وصيت من است پس از گذشت 17 سال از عمرم، به ياري حق و ارشادات برادر تقوايي به حزب لله پيوستم و اكنون در مسير از قيام تا شهادت هستم. هيچ چيز جز شهادت آرزوي من نيست و اكنون هيچ چيز جز شهادت نميتواند گلوي مرا سيراب كند ميخواهم مسير از لجن تا روح خدا را طي كنم. و آنگاه شهيد گردم و اميدوارم كه درخت اسلام با خون من و برادرانم سيراب شده و آنگاه جوانه زده و براي ملتم ثمره دهد.
به گفته سرورم حسين(ع) زندگي عقيده است و جهد. اي برادر تو اگر عقيده داري پس در راه عقيدهات جهاد كن. پس بدانيد كه كسي مرا مجبور نكرد كه مكتب شهادت را برگزينم و فقط مسئوليت شيعه بودن كه بدوشم سنگيني ميكرد و اين كلام رسول خدا كه ميفرمايد رهبانيت امت من جهاد است را ملاك اعمالم قرار دادم.
من وصيت ميكنم كه هرگز براي من اشكي نريزيد چون آگاهانه مُردم و بدانيد شهادت دو چهره دارد «خون و پيام» يكي بايد مثل حسين(ع) خون خود را بدهد و ديگري مثل زينب پيام شهيد را به گوش عالميان برساند. من اگر بتوانم به نحو احسن وظيفه ام را كه تقديم خونم است، انجام خواهم داد و اين وظيفه به گردن شما است كه پيام مرا برسانيد و به مادرم بگوئيد كه تو در نزد زينب سربلند خواهي بود چون كه تو هم شهيد دادهاي و اي پدر تو بايد همچون كوهي استوار در برابر مصائب و سختي ها بايستي و به گفته خودت پدر و مادر حق آن را ندارند كه در مرگ فرزند خويش بنشيند زيرا كه خدا به شما فرزندي داده و سپس او را از شما گرفته است.
و اي برادر تو وارث اسلحه من هستي و من بعد از خودم اسلحه ام را به تو ميسپارم چون وارثي بهتر از تو ندارم و تنها اميد من تو هستي اميدوارم كه تو با صبر انقلابيات كه بيشباهت به صبر انقلابي امام امت نيست بتواني پدر و مادرم را به صبر دعوت كني چنانكه در قرآن كريم ميفرمايد:«وَ تَواصَوا بِالْحَقِ وَ تَواصَوْا بِالصَبْرِ».
و به تمام دوستانم بگوئيد كه تنها آرزوي من اين است كه پشت مرا خالي مگذاريد و از مرگ نترسيد كه سعادت جاويد آن دنياست.
و به همه شما سفارش ميكنم كه هميشه پشتيبان امام امت خميني بزرگ باشيد كه تنها اوست كه رهرو پيغمبراست و تنها اوست كه در مسير الله پيش ميرود و هر كه از خط او پيروي نكند خط الله را نفي كرده است.
و پدر و مادر و فاميلها و رفقاء اگر خطاهايي كردهام از شما ميخواهم به بزرگي خودتان و از تمام كساني كه من به آنها صدمه اي زدهام طلب بخشش كنيد و از خواهرانم ميخواهم كه مطيع ولايت فقيه باشند و مثل زينب(س) با دشواريها مقاومت كنند.
يوسف تقوايي
65/9/29