علی اصغر توسلی
محمد
بسیجی
1346/03/08
شهر نوش آباد
1362/08/06
مریوان
گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد
علی اصغر در هشتم خرداد ماه 1346 در خانواده ای مذهبی و مستضعف پا به عرصه وجود گذاشت و از کودکی در خانواده اش تحت تربیت مذهبی قرار گرفت . وی همیشه برخوردهای متین و چهره ای بشّاش داشت و این در حالی بود که خود و خانواده اش با سختی زندگی می کردند .
او فردی قانع و با کم ترین امکانات زندگی را می گذراند و در عین حال بهترین و بیش ترین بازدهی را در زندگی خود و جامعه اش داشت .
علی اصغر دوران ابتدایی را در مدرسه محتشم با موفّقیّت به پایان رساند و دوران راهنمایی را هم در مدرسه احسان روحی سپری کرد .
با شروع تظاهرات علیه رژیم شاه ، در راهپیمایی ها حضوری فعّال داشت و در پخش اعلامیه های امام خمینی و تصاویر ایشان فعّال بود . پس از پیروزی انقلاب اسلامی در جهاد سازندگی و بسیج حضوری مستمر داشت .
با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، خواستار اعزام به جبهه شد ولی به علّت کمی سنّش مانع او شدند ولی اصرار او باعث شد که در سال 1360 به جبهه های غرب کشور اعزام شود .
اوّلین اعزام او پنج ماه طول کشید و در دوّمین اعزام به جنوب رفت و در عملیات بیت المقدّس برای فتح خرمشهر شرکت کرد و مجروح شد .
پس از مدّتی بستری و بهبودی نسبی ، برای سوّمین مرتبه برای عملیات رمضان اعزام شد و برای چهارمین اعزام به مدّت شش ماه در منطقه عملیاتی دارخوین بود و در اعزام پنجم که آخرین اعزام او بود هرچند که با رفتن او به جبهه مخالفت شد ولی توجهی نکرد و اصرار بر رفتن داشت .
علی اصغر در نهایت در تاریخ 1362/6/2 به کردستان روانه شد و در عملیات والفجر 4 شرکت کرد و در تاریخ 1362/8/6 پس از رزمی بی امان با دشمن بعثی به شهادت رسید .
روحش شاد و راهش پررهرو باد !
وصيّت نامه شهيد علی اصغر توسّلی ( شماره 1 )
بسم رب الشهداء و الصدیقین
« وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن یُقتَل فِی سَبِیلِ اللهِ أموَاتٌ بَل أحیَاءٌ وَلکِن لا تَشعُرُونَ »
بقره – آیه 154
و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند ، مرده نخوانید که زنده اند ، ولی شما نمی دانید .
- با درود بر حجت بن الحسن المهدی ارواحناله الفداء و با درود بر نائب برحقّش خمینی کبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی و با سلام و درود بر خانواده شهیدان گلگون کفن انقلاب اسلامی و با سلام و درود بر ملّت مسلمان ایران ، ملّتی که با نثار خون خود درخت اسلام را آبیاری می کنند . ملّتی که هرچه خونش بر زمین
می ریزد بیش تر می خروشد و بیش تر در صحنه حاضر می شود .
- ای ملّت مسلمان و قهرمان ایران ! من از شما می خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشید و هر توطئه ای علیه ولایت فقیه را با نثار خون خود خاموش سازید .
ای ملّت مبارز ایران ! من از شمام می خواهم که تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون خود از اسلام و امام پشتیبانی کنید و تا نفس دارید امام را دعا کنید . این امامی که هر نفسش و هر کلامش میلیون ها مستضعف را نجات می دهد .
- ای ملّت مسلمان ! من از شما می خواهم که همیشه از رهنمودهای امام پیروی کنید . ای ملّت ! من از شما می خواهم مرا ببخشید .
- پدرم ! سلام ، إن شاء اللّه که حال شما خوب باشد . پدرم ! حالا دیگر وقت هجرت است . حالا دیگر وقت جهاد است ، وقت سرکوبی دشمن است . پدرم ! من حالا دیگر باید هجرت کنم ، هجرت به سوی معشوقم اللّه ، دیگر ماندن در این دنیا برای من فایده ای ندارد . پدرم ! باید بروم تا خونم ریخته شود و با ریختن خونم درخت اسلام آبیاری شود . پدرم ! باید بروم به ندای « هل من ناصر ینصرنی » حسین لبیک بگویم . پدرم ! اگر مرا هفتاد بار بسوزانند و دوباره زنده ام کنند دست از اسلام و قرآن برنخواهم داشت و به یاری رهبرم خواهم شتافت .
- مادرم ! سلام ، سلام من به تو مادری که از فرزند خود گذشتی و آن امانتی که از خدا گرفته بودی با عزّت و احترام به او تحویل دادی . مادرم ! حالا دیگر مرا ببخش که شاید برنگردم . مادرم ! من تا خون در رگهایم جاری است از اسلام و قرآن پشتیبانی خواهم کرد ولو این که سرم را هم از بدنم جدا کنند .
- مادرم ! شما باید ببخشید که در سنین کودکی شما را اذیّت کردم و شما را آزار دادم .
- برادرم ! سلام ، اکبر جان إن شاء اللّه که صحیح و سالم باشی . برادر جان ! من دیگر نمی آیم ، دیگر برنمی گردم از تو می خواهم که راه مرا ادامه دهی و سلاحم را برداری به جبهه حق علیه باطل بروی و تا خون در رگهایت جاری است از اسلام و قرآن و امام دفاع کنی و به منافق بگویی که ما با از دست دادن فرزندانمان دست از اسلام برنخواهیم داشت .
- خواهرم !سلام ، خواهرم ! سلام گرم مرا بپذیر . خواهرانم ! من دیگر به خانه
نمی آیم می روم تا درخت اسلام را آبیاری کنم و با نثار خونم از اسلام و قرآن پشتیبانی کنم . خواهرانم ! تنها خواهشی که از شما دارم حجاب خود را حفظ کنید . من از شما می خواهم که زینب وار باشید و با از دست دادن برادر خود ناراحت نباشید و برای دیگر خواهران الگو و نمونه باشید و از شما می خواهم که مرا ببخشید . خواهرانم ! حجاب شما کوبنده تر از خون سرخ من است . پاینده باد پرچم جمهوری اسلامی ایران .
- شعاری که در تشییع جنازه ام خوانده شود :
ایــن گـل پــرپــر ماســـت | هدیــه بـــه مکتــــب ماســــت |
شهیدان زنده اند اللّه اکبر | به حق پیوسته اند اللّه اکبر |
وصيّت نامه شهيد علی اصغر توسّلی ( شماره 2 )
بسم اللّه الرحمن الرحیم
« لن تنالوا البر تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شی فان اللّه به علیم »
آل عمران – آیه 91
- با درود به امام زمان ولی عصر (عج) و با آرزوی سلامتی نائب برحقّ امام زمان یعنی خمینی بت شکن و با آرزوی طول عمر رهبر ما و با سلام بروان پاک شهیدان صدر اسلام تاکنون و با درود به رزمندگان جبهه حق علیه باطل ای عزیزان
وصیّت نامه خو را شروع می کنم .
- از پدر ، مادر ، همسرم ، خواهرانم ، برادرانم ، عموجانم ، دیگر فامیل هایم ، دوستان ، آشنایانم و آن کسانی که در تشییع جنازه شرکت کرده اند می خواهم پیرو ولایت فقیه باشید و یک لحظه از آن جدا نشوید .
- ای عزیزان ! این را هم به شما بگویم همه کس نمی توانند ولایت فقیه را
عهده دار شود ، ما کسانی را داشته ایم که در زمان حضرت علی (ع) که معاویه و عثمان و ابوبکر می گفتند ولایت از ماست امّا می بینیم در این که ولایت فقیه و
امام زمان (عج) که خودش به چشم در غیب است ، نماینده اش امام خمینی داده است .
- ای برادران ! همه با هم فکر کنیم و همه با هم باشیم و همه با هم به ریسمان الهی چنگ بزنیم ، همه ما مسلمانان باید به مثل اعضای یک خانواده باشیم و از روحانیّت مبارز و مکتبی جدا نشویم .
- اینجانب وظیفه شرعی خود دانستم که به جبهه حق علیه باطل رفته و تا آن جایی که توان و خون در جانم باشد برای اسلام و قرآن عزیز و ناموسم دفاع کنم ، امیدوارم که خدای بزرگ و ائمه اطهار (ع) این خدمت کوچک را از من قبول بگردانند .
- همسر عزیزم ! اگر من به درجه رفیع شهادت رسیدم فرزندم ابوالفضل را با لباس شاد به بیرون بفرست .
- پدرم و مادرم و همسرم و برادرانم و خواهرانم ! امیدوارم که در طول این چند سال که با شما زندگی کرده ام ، اگر موقعی از فرمان شما سرپیچی کرده ام و اگر موقعی با شما تندی کرده ام مرا به لطف و کرمتان ببخشید ، إن شاء اللّه خدای متعّال از تمام شماها راضی باشد .
- ای عزیزانم ! زندگی یک کلاس درس بیش نیست که انسان دیر یا زود باید امتحان خود را پس بدهد و من برای نابودی دشمنان اسلام داوطلب به جبهه رفتم شاید موقع امتحان فرا رسیده باشد . اگر شما را تنها گذاشتم مرا ببخشید . باز تکرار
می کنم از روحانیّت جدا نشوید .
والسّلام