تقی آشوری نوش آبادی
حسین
سرباز ارتش
1341/01/01
شهر نوش آباد
1362/01/25
شرهانی
گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد
تقی آشوری در اول فروردین 1341 در خانواده ای مذهبی در شهر نوش آباد به دنیا آمد.
او قبل از شش سالگی برای کمک به پدرش به صحرا مي رفت و در یکی از مزرعه های کویر، هم دوش پدر کار می کرد. سپس در دبستان محتشم و پس از آن دبستان کلیم کاشانی(شهید ناصر فکری) مشغول به تحصیل شد. تا چهارم ابتدایی را در نوش آباد گذراند و به دلیل عزیمت خانواده به کاشان در یکی از دبستان های کاشان به تحصیل ادامه داد. او کمک حال پدر زحمتکش خود بود و در ایام تابستان به مزرعه می رفت. سال سوم متوسطه را در دبیرستان امام خمینی می گذراند که مبارزات امت اسلامی اوج گرفت. دانش آموزان دبیرستان امام خمینی کاشان به دلیل اعتصاب و مبارزه، برای دیگر مدارس سرمشق بودند. شهید آشوری نیز در این مبارزات نقش بسزایی داشت و حتی هنگام حملۀ ساواک به دبیرستان، مورد تعقیب قرار گرفت ولی توانست از دست آن ها فرار کند.
تقی آشوری پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تحصیلات خود ادامه داد و در سال 1358 دیپلم گرفت.
یک سال بعد از پایان تحصیلات راهی خدمت سربازی شد و پس از اعزام به پادگان بیرجند و گذراندن دورة آموزشی به لشکر پیروز 77 خراسان پیوست و از آن جا عازم جبهه شد. او به خانواده اش گفته بود که می خواهد دوران سربازی را در مناطق عملیاتی بگذراند.
او با پدر و مادر و نزدیکان و دوستانش بسیار مهربان و خوش برخورد بود. اواخر که از جبهه برگشته بود از روحیه و حال خاصی برخوردار بود. به مادرش گفته بود: این دفعة آخر است که مرا می بینی. این بار من شهید می شوم.
هنگام عزیمت با تمام همسایگان و وابستگان خداحافظی کرد و از همه حلالیت طلبید، گویا به او الهام شده که به سفری طولانی می رود. شهید آشوری پس از 11 ماه مبارزه با بعثیان کافر در 1362/1/25 با مدال شهادت به دیدار معبود شتافت و طبق خواسته اش به این فوز عظیم دست یافت و در عمليات والفجر1 در منطقه شرهاني به شهادت رسید.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
انشاءالله به زودی زود و با حمله رزمندگان جان بر کف اسلام، کفر صدامی نابود خواهد شد و اسلام برای چندمین بار بر کفر فائق و پیروز خواهد شد.
من به این وظیفه مقدس افتخار می کنم و با تحمل هرگونه سختی کوشش می کنم وظیفه ام را به خوبی انجام دهم.
خطاب به پدر عزیزم ؛ امیدوارم که خداوند منان به پاس زحمات زیادی که برای امرار معاش خانوده متحمل می شوید صبر و ثوابی بزرگ در دنیا و آخرت به شما عطا فرماید . پدرجان ؛ از دور رویت را می بوسم و به یاد زحماتت شما را دعا میکنم .
خطاب به مادرم ؛ من نمی دانم که چگونه و چطور که شایسته شما باشد از احساسات ذاتی و درونی ام بنویسم. تو را به چه چیز تشبیه کنم .خلاصه نمی توان چیزی را که لایق و درخور تو باشد نام ببرم باید بگویم که بهترین ارمغان خدا به انسان مادر مهربان است که برای پرورش فرزندان آفریده است از شما عزیزان خواستارم که بعد از هر نماز رزمندگان اسلام را دعا کنید و پیروزی نهایی را از خداوند مهربان برای لشکریان اسلام خواستار شوید. امام را دعا کنید روحانیت را گرامی بدارید و در نماز جماعت شرکت کنید.
در تشییع جنازه شهدا شرکت کرده و برای شهدا فاتحه بخوانید. برای معلولین انقلاب دعا و به جنگ زدگان و به جبهه ها کمک کنید . از خدا شکست دشمن را خواستار شوید. آری خداوند پشتیبان و یاور مستضعفان و درهم کوبنده کفار و زورگویان است. با این که همه قدرت های بزرگ مانند آمریکا و شوروی و فرانسه و..... کمک به صدام کافر و از خدا بی خبر می کنند ما تنها از خدا کمک می گیریم و بر همه نیروهای مادی فائق خواهیم شد و شده ایم. این پیروزی ها ضامن خون شهیدان به خون خفته ایران زمین است . وقتی ما دریافتیم که کشته شدن در راه خدا بسیار بسیار زیباتر از مرگ در بستر بیماری است ، چرا جان نثاری نکنیم؟
ما در جبهه می جنگیم تا صدام را نابود کنیم صدام باید از بین برود کسی که باعث ریخته شدن خون صدها بلکه هزاران شهید شد . از درگاه خداوند منان خواستار هرچه زودتر پیروز شدن رزمندگان اسلام بر نیروهای صدامی هستم.
والسلام