گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

غلام رضا جباریان

عباس

سرباز سپاه

1346/04/01

آران و بیدگل

1366/07/15

سنندج

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

غلامرضا جبّاریان در اوّل تیرماه 1346 در خانواده ای پرجمعیت که به شغل کشاورزی و قالی بافی در آران مشغول بودند، متولّد شد. او تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد ولی برای کمک به پدر در کار کشاورزی ترک تحصیل کرد و ضمن کمک به پدر، به صورت متفرقه مشغول تحصیل شد.

او جوانی آرام، باوقار و متین بود و اخلاق پسندیده ای داشت. در پایگاه بسیج محله فعال بود و حضوری چشمگیر داشت. وقتی کشور عزیزمان توسط ارتش عراق مورد هجوم و اشغال قرار گرفت او هم احساس وظیفه کرد تا به صورت داوطلبانه برای دفاع از کشور به صفوف رزمندگان اسلام بپیوندد. لذا بعد از گذراندن سه ماه دوره­ ی آموزش نظامی به منطقه­ ی جنگی کردستان اعزام شد. حضور او در این مناطق ادامه پیدا کرد تا این که در تاریخ 1365/10/23 تصمیم به ازدواج گرفت. غلامرضا برای زندگی مشترک خود خیلی تلاش می کرد. بنابراین هرگاه به مرخصی می آمد مشغول بازسازی اتاقی در منزل پدر می شد تا حداقل آسایش را برای همسرش مهیا کند ولی آخرین باری که در مرخصی بود و درست 40 روز قبل از شهادت، سخنانی بر زبان آورد که حاکی از خداحافظی نهایی او با خانواده و دنیا بود.

غلامرضا در اوایل مهر 1366 به اسارت گروهک ضدانقلاب کومله در کردستان درآمد و بعد از دو هفته اسارت و شکنجه در تاریخ 1366/7/16، بر اثر اصابت گلوله به صورت به شهادت رسید. جنازه­ ی او در تاریخ 1366/7/21 تشییع و در گلزار شهدای امامزاده محمّدهلال بن علی(ع) آران و بیدگل به خاک سپرده شد.


تعداد بازدید: 4212

بسم الله الرحمن الرحیم

الحد لله الذی شرفت بالشهاده. ستایش برای خدایی است که با شهادت به ما شرف داد.

بارپروردگارا؛ چه بسیار بلایی سخت که از من برگرداندی چه بسیار نعمت های فراوان که چشم مرا به آنها روشن گرداندی و چه کارهای نیکی که در باره من به انجام رسانیدی. تویی که هنگام گرفتاری و اضطرار دعای مرا اجابت کردی و هنگام لغزش دست مرا گرفتی و حق مرا از دشمنان من ستاندی.

ای خدای من ؛ آنگاه که راهها بر من بسته گردد ؛ ای دستگیری کننده از من و ای عیب پوش من اگر عیب مرا نمی پوشاندی من از رسواشدگان بودم . من از بدی و گناه برکنار نیستم و روی عذرخواهی نیز ندارم و نه گریزگاهی دارم که فرار کنم نه نیرومندم که پیروز گردم . از تو می خواهم که لغزش های مرا نادیده بگیری و از گناهانی که سخت مرا در هم فشرده است و از همه سو مرا فرا گرفته و به جانب هلاکتم می برند، رو به سوی تو می آورم از آنها به سوی تو گریخته و پشیمان و تائبم.

بارالها ، تو مرا به آنچه پنهان کردم رسوا نکردی و به گناهم هلاک نساختی تو دعای مرا چه زود اجابت می کنی در حالی که من دعوت تو را چه کُند پاسخ می دهم. پس بارخدایا ؛ مرا به علت ناسپاسی ام از خیر آن جهان و این جهان محروم و بی نصیب مگردان و آن چه از گناهان من می دانی بیامرز. اگر عذابم فرمایی منم که برخود ستم کردم و از حد خود پای بیرون نهادم و فرمان تو را سست کردم و گناهکارم و مقصر، بی توجه و غافل و سزاوار محرومیت ام و اگر بیامرزی تو مهربان ترین مهربانانی.

ای خدا ؛ اینک وقت آن رسیده است که اجازه دهی جانم را فدای ارزش های انسانی کنم تا اسلام پاینده و انسان ها آزاد گردند. اجازه دهی که با خون خویش داغ ننگ ظلم و جور و فساد را از دامن انسان ها پاک سازم تا ایثار خون و جانبازی رنگ و رویی تازه به زندگی بشریت دهد.

در این راه هر پدیده تلخی برایم نویدی از موفقیت است و ناملایمات و طعنه و زخم زبان ها تسریع کننده راهم است. شهادت هدیه ای است گران بها از جانب خداوند تبارک و تعالی برای بندگان خالص خود که نصیب هرکس نمی شود. انسان باید در مسیری سیر کند که سعادتش در آن مسیر باشد.

به خدا سوگند من سعادت خویش را نمی یابم مگر در پیمودن خط خونین اباعبدالله الحسین.

از موقعی که خود را شناخته ام وتوانسته ام خوب و بد را تمیز دهم متوجه این مسئله بوده ام که زندگی بدون عشق معنی ندارد. آن زمان که در خلوت به راز و نیاز می پردازی و با معبودت و معشوقت به صحبت می نشینی و نزدش عشق می بازی و با او از عشق می گویی ، پُر می شوی و نیروی تازه می یابی. یاد خدا و نام خدا همه مشکلات را بر ما هموار می سازد. چه خوش است مرگ در میدان و چه سعادتی است زیرا که مقام شهادت برای بندگان خاص خداست.

اما سخنی با مادرم؛

مادرجان بهترین لحظات عمرم و بهترین تجربه ها و بهترین زندگی معنوی را در همین مدت که در اینجا هستم یافتم. من راه خود را در همین مکان مقدس پیدا کردم.

مادرم ، همیشه چهره رنج دیده ات در مقابل نگاهم در حرکت است می دانم که نتوانستم باری از دوش تو بردارم به همین جهت بیشتر از هرکس از تو می خواهم که مرا ببخشی چرا که این معامله ای است که با خدا کرده ای و هرکس با خدا معامله کند پشیمان نخواهد شد.

پدرم؛ اینک شما را بسیار دوست دارم اما نیاز جبهه طوری است که باید بروم و به جمع راهیان کربلای حسینی بپیوندم لشکریان خدا پیروزی شان نزدیک است دعا کنید.

همسرم ؛ هرچند مجلس جشن و عروسی ما شیرین بود ولی شربت شهادت برای من شیرین تر و گواراتر است و عشق من به شهادت نه این است که تو را نمی خواهم ، تو جای خود را در قلبم باز نموده بودی اما بدان که عشقی والاتر یافته ام . عشقی جان سوزتر و سعی می کنم عاشق واقعی باشم .

ای هم وطنان ؛ ما خون خود را نثار کردیم تا خون شما رنگ گیرد ؛ ما زندگی خود را از دست دادیم تا شما بتوانید زندگی کنید ما آرزوهای خود را نادیده گرفتیم تا آرزوهای شما جامه عمل بپوشد.ما هدف مان الله و مقصدمان مکتب و تنها آرزوی مان پیروزی حق بر باطل و تنها وصیت مان ادامه دادن راه مان است.

انما رهبانیه امتی الجهاد فی سبیل الله. همانا رهبانیت امت من جهاد در راه خداست ( پیامبر اکرم(ص)

آری چه زیبا پیامبر اکرم(ص) رهبانیت امت خویش را جهاد در راه خدا قرار داده است پس ای مادر مهربان و پدر زحمت کشم با توجه به سخن پیامبر (ص) هر موقع که حجله دامادی ام را در محله و خیابان دیدید سخن پیامبر را در ذهن مجسم کنید و ناراحت نباشید و بدانید که حضرت اباعبدالله الحسین(ع) طفل شش ماهه خویش را نیز جهت زنده نگهداشتن دین اسلام خود فدا کرد. پس موقعی که به یاد من افتادید به یاد آیه شریفه ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون( گمان نبرید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند) باشید.

شما ای خواهرانم ؛ بدانید که سیاهی چادر شما رنگین تر از خون من است پس زینب وار رنج دوری از برادر خود را تحمل کنید .

و تو ای همسرم؛ بدان هرچند مجلس جشن و عروسی من شیرین بود ولی شربت شهادت برای من شیرین تر و گواراتر است.

سخنم با برادرم ؛ برادر عزیزم نگذار اسلحه من در خطه مظلوم کردستان بر زمین بیفتد و سنگرم خالی بماند.

در پایان سخنی با دوستانم ؛ دوستان من ، آیا این گفته پیامبر را شنیده اید که فرمود: من سمعا ینادی یاللمسمین فلم یجبه فلیس بمسلم ( کسی که بشنود صدای کسی را که از مسلمین کمک می خواهد و او اجابت نکند مسلمان نیست) .پس اجازه ندهید که حزب فاشیست کومله به خطه مظلوم کردستان تجاوز و تعدی کنند چرا که کوه های سرد کردستان احتیاج به جوانانی دلگرم و نیرومند دارد.

در پایان طول عمر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را از خداوند قادر متعال خواستارم.

پاسدار منطقه مظلوم کردستان ؛ علیرضا جباریان.


گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع