گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

محمد جعفری نوش آبادی

عباس

بسیجی

1343/06/10

شهر نوش آباد

1361/05/07

پاسگاه زید

گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد

محمّد در دهم شهریور ماه 1343 در خانواده ای مذهبی متولّد شد .

وی دوران کودکی را در دامان مادر مهربان و عاشق خانواده عصمت و طهارت و پدری زحمتکش گذراند . شش ساله بود که وارد مدرسه ابتدایی محتشم نوش آباد شد و تا پنجم ابتدایی تحصیل کرد و به علّت فقر مادّی خانواده درس را رها کرد و به کارگری مشغول شد و به همین دلیل در سنّ چهارده سالگی در کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان استخدام گردید .

اوان جوانی او مصادف با شروع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود و چون از خانواده زجر کشیده و مستضعف بود و تنها راه رهایی از استضعاف را پیروی از امام خمینی (ره) می دانست ، گوش به فرمان او بود و در تمام راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت می کرد و تا پیروزی انقلاب اسلامی حضوری مداوم داشت .محمّد در کارهای اجتماعی ، مجالس مذهبی و نماز جماعت حضور داشت او با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران چندین مرتبه به بسیج مراجعه کرد که داوطلبانه به جبهه اعزام شود ولی به علّت پایین بودن سنّش ، مانع او شدند تا این که پس از مدّتی و با اصرار فراوان ، با طی دوره آموزش نظامی به جبهه جنوب اعزام و در عملیات بیت المقدّس شرکت کرد . او در فتح خرمشهر به علّت اصابت گلوله به پای او مجروح شد و پس از مدّتی بهبودی برای دوّمین مرتبه موفّق شد با جمعی از دوستانش به جبهه اعزام شود و این دفعه در عملیات رمضان شرکت کرد که در این عملیات بود که پس از رزمی جانانه با دشمن بعثی در تاریخ 1361/5/7به شهادت رسید .

روحش شاد و راهش پررهرو باد !


تعداد بازدید: 3781

بسم اللّه الرحمن الرحیم

« استغفراللّه الذی لا اله الا هو الحی القیوم الرحمن الرحیم ذوالجلال و الاکرام »

- با یاد خدا و با سخن امام خمینی که می فرماید ما از شهادت نورچشمانمان

نمی هراسیم بلکه بر استحکامات اسلام افزوده می شود و وصیّت نامه خود را شروع می کنم .

- آن گاه که گلوله های ظالمان و خفاش صفتان شب ، جوانان و عزیزان اسلام را یکی پس از دیگری به شهادت می رسانند و آنان را هم چون ابری که اختران تابناک را می پوشاند آنان را از عرصه وجود برمی داشتند خشم و نفرین از چهره رزمندگان پیدا بود و هرچه بیش تر آنان را برای فتح کربلای حسینی آماده تر

می کرد و مصمم تر و آن گاه بود که لاله های پرپر شده بر روی زمین می غلطیدند و با فریاد خود باز سلام گرمشان را به امام حسین (ع) می رسانید و فریاد

برمی آوردند « السّلام علیک یا اباعبداللّه » و اینک من که در جبهه با تمام قدرت مقاومت را ادامه می دهم با عشق به کربلای حسینی قدم برمی دارم و به پیش

می روم .

- اینک از خداوند امید دارم و خواستارم که اگر آروزی من که همان بوسیدن مرقد مطهّر امام حسین (ع) است برآورده نشد لیکن امید دارم برای کلیه شیعیان جهان این آرزو برآورده شود .

- من امید دارم شهادتم و خون سرخم بیدار کننده حتّی یک نفر شود و باعث آزادی محرومی گردد و خداوند شاهد و گواه است که با آگاهی تمام و با سروری کامل از رهبری امام خمینی این راه را انتخاب کردم و زندگی ننگین دنیوی را زیر پا گذارده و مرگ با سعادت را بر زندگی ننگین ترجیح دادم . من فهمیدم و به آن نتیجه رسیدم که در طول زندگی کوتاهم تمامی لذّات دنیوی انسان را به جایی نمی رساند و بلکه باعث دوری از درگاه خداوند می شود و دنیای فانی هرچه بیش تر انسان را فریب می دهد و لذا بدان جهت شهادت را برگزیدم که به دنیاپرستان ثابت کنم که این همه به فکر دنیا بودن و این همه جمع کردن آذوقه نابود شدنی دنیا در آخرت برای انسان هیچ سودی ندارد بلکه باید بذری برای آخرت کاشت و محصول برداشت کرد . من با شهادتم آن خواهم کرد که منافقان و توطئه گران بفهمند که ما بیداریم و امّت همیشه در صحنه ما هیچ گاه اجازه نخواهند داد شما هم چنان به کار خود ادامه دهید . ما بیدار شده ایم و اسلام با خون ما زنده تر می شود مسلمانان خفته بیدار می گردند و شما ای کسانی که دنبال هم می زنید و از کم و کسری این و آن حرف می زنید بدانید که احیا کردن دگربار اسلام و آزادی از (ادامه متن ناخوانا بود)


گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع