محمد چوپانی یزدلی
محمدآقا
بسیجی
1345/08/01
1362/05/02
پیرانشهر
گلزار شهدای روستای یزدل
محمّد در سال 1345 در روستای یزدل به دنیا آمد. ایشان 6- 5 ساله بود که علاقه داشت برای اذان گفتن به بالای پشت بام برود زیرا در گذشته رسم بود که مردها و بچّه ها، بالای پشت بام و یا یک مکان بلند اذان بگویند. امّا از آنجایی که سن کمی داشت و همة عبارات اذان را از حفظ نبود با کمک خواهرش این کار را انجام می داد و از خواهر بزرگترش میخواست که کنار دیوار بایستد و عبارات اذان را یکی یکی برای او بگوید و او هم با صدای بلند آنها را تکرار کند.[1]
وی تا سوّم راهنمایی تحصیل نمود. او عضو انجمن اسلامی و نیز پایگاه بسیج شهید قاضی طباطبائی روستا بود.
وی از شروع جنگ تحمیلی، سه مرتبه به مدّت 8 ماه در عملیّاتها حاضر شد. ایشان در تاریخ 1362/05/2 در عملیّات والفجر 2 شرکت و در سن هفده سالگی به شهادت رسید و جنازة مطهّرش در تاریخ 1373/01/25 در گلزار شهدای یزدل به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
وَلاتَحسَبَنَّالذينَ قُتِلوا في سَبيلِاللهِ اَمواتا بل احياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقون
و نگوييد كساني كه در راه خدا كشته ميشوند مرده بكه زنده و نزد خدايشان روزي دارند.
من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني اجبني و من اجبني عشقني و من عشقني عشقته و من عشقته قتله و من قتله فعلي ديته و من علي ديته انا ديته
هر كس طلب كرد مرا مييابد و هركس يافت مرا ميشناسد و هر كس شناخت مرا دوست ميدارد و هر كس دوست داشت مرا عاشقم ميشود و هر كس عاشقم شد من نيز عاشق او ميشوم و هر كس كه من عاشق او شوم او را ميكشم و هر كس او را كشتم ديه بر او واجب است و هر كسي ديه او بر من واجب شده من ديه او هستم. شهادت يك هديه الهي است براي آن كساني كه لايق هستند«امام خميني»
سپاس و درود خداوندي كه مرا آفريد و در من روحيهاي پرورش داد كه بتوانم پروريدة او باشم.
سلام و درود و صلوات خدا بر پيغمبر گرامي اسلام كه مكتبي را آورد كه ما بتوانيم در پناهش براي هميشه رستگار و پايدار و جاويد باشيم، سلام و درود و صلوات خدا بر امامان شيعه كه هر كدامشان با شهادتشان چگونه مردن را برايمان به ارمغان گذاشتند، سلام بر مهدي بنيان كن كاخ ظلم و بنيانساز ضد ظلم، سلام بر خميني نايب مهدي كه در كالبد جامعه ما روح دميده، سلام بر ارواح شهيدان از كربلا تا كربلاهاي ايران شهيداني كه رفتند و به ميداني رفتن را يادآوريمان گردند همان شهيداني كه با خونشان آنچه را كه ميبايست رشد كند آبياري كردند. و اميدوارم كه من همانگونه بروم كه شهدا رفتند همان را در آغوش كشم كه شهيدان كشيدند و به ديدار ياري بروم كه شهيدان رفتند، آري شهادت چه سرمايهاي بزرگ كه تجارت الهي را بيمه كرده است شهادت چه ارث بزرگي اولياء خدا آن را آرزو ميكنند.
شهادت چه كلمه محترمي كه نميتوانم توصيفش كنم تا زماني كه آن را بيابم و زماني كه او را يافتم در برابرش خجل خواهم بود كه نتوانستم سيمايش درتوصيفهايم ترسيم كنم.
پدر و مادر عزيزم انا لله و انا اليه راجعون، اكنون كه اين وصيتنامه را مينويسم شايد و به احتمال زياد نخواهم توانست شما را ديگر ملاقات كنم، چرا كه اين آخرين يادگاري است كه از خود باقي ميگذارم. پدر و مادرم هر چند كه نتوانستم در مورد شما حق فرزندي را به جا آورم و هر چند كه نتوانستم زحمات شما را جبران كنم ولي اميدوارم كه شما مرا حلال خواهيد كرد. پدر و مادر عزيزم ناراحت نباشيد چرا كه من از خدا بودم و بسوي خدا رفتم من امانتي الهي در نزد شما از طرف خدا بودم كه شما آن را به اهلش برگردانيديد. از اينكه برمن اجازه داديد به جبهه بروم و از آنجا پرواز كنم از شما ممنون و قدردان هستم، تنها خواهش من از شما اين است كه براي من گريه نكنيد و اگر خواستيد گريه كنيد به ياد شهداي گمنام و غريبي گريه كنيد كه از امام حسين درس آزادگي و آزاد مردان را آموختند. درست كه شما فرزند ازدست داديد و عاطفه پدر و مادري به شما اجازه سكوت نميدهد ولي قبلا خوشحال باشيد كه خوشحالي شما خوشحال من است و نوميدي دشمن و مشت كوبنده بر دهان منافقين. آري اگر گرد شمع حقيقت گرديدم و شهيد شدم تا شما زنده هستيد يار و ياور حقيقتي باشيد كه اسلامش مينامند.
آري سفري است كه بايد رفت و پذيرفت آنچه را كه بايد پذيرفت پس چه بهتر كه اين پذيرش شهادت آن هم در راه خدا باشد چه چيز بهتر از اين كه در حال خدمت به اسلام و در ميدان مبارزه براي بقاي اسلام و پيروزي حق شربت شهادت بنوشيم. برادران و خواهران عزيز شرمندهام از اينكه خطاب به شما چيزي بنويسم ولي لازم ميدانم در چند مورد به شما صحبتي داشته باشم همه ميدانيد كه ما مسلمانيم و قلب اسلام ولايت فقيه است. امام را تنها نگذاريد كه در اين زمانه هر چه داريم از اسلام است كه توسط او احياء شده است. بدانيد زمان، زمان امتحان است سعي كنيد تا نغمه هاي مخالف روحانيت را كه از روي غرض به گوش ميرسد خفه كنيد مردم عزيز جلسات دعا را به هيچ وجه ترك نكنيد خانواده شهدا را فراموش نكنيد و بدانيد كه مسئله اصلي ما جنگ است و شما بايد آنچه را كه در ساليان دراز آرزو ميكرديد و دلتان ميخواست در كربلا بوديد و امام حسين را ياري ميكرديد در اين زمان عملي كنيد و آنهايي كه بچه هايشان ميخواهند به جبهه بروند بيش از اينكه فرزندش بگويد خودتان فرزندتان را به جبهه بفرستيد در خاتمه از تمام مردم يزدل ميخواهم كه اگر بدي از من ديدهايد مرا ببخشيد. انشاءالله
اللهم اجعل موتنا قتلا في سبيلك
خدايا مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده(آمين)
چند سخن با پدر و مادرم:
از پدر و مادرم ميخواهم اگر من معشوق خود را دريافتم يعني شهادت نصيبم شد در مرگ من اصلا گريه نكنند همچنين خواهرانم و برادرانم و تمامي فاميلها از پدر و مادرم ميخواهم مرا در گلزار شهيدان به خاك بسپارند و از آنها ميخواهم كه ساعت من را به انجمن اسلامي يزدل بدهند شهادت من را تجملاتي نكنند. اسلام تمامي دوستان و انجمن اسلامي را ميفرستم.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
از عمر ما بكاه و بر عمر ما بيفراي
خدايا رزمندگان ما را پيروزيشان بگردان(آمين)
به اميد رستگاري و پيروزي همه شما محمد چوپاني