جواد حاجی حسینی آرانی
علی اکبر
بسیجی
محصّل
1346/02/02
آران وبیدگل
1362/12/12
طلائیه
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
« مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدِنی عَرَضَی وَ مَن عَرَضَیَ اَحَبنَّی وَ مَن اَحَبنَّی عَشَقَنی وَ
مَن عَشَقَنی عَشقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلیَّ دیَتُهُ وَ مَن عَلَیَّ دیَتُهُ فَانَادیَتُهُ »
آن کس مرا طلب می کند می یابد ، آن کس که مرا یافت می شناسد ، آن کس که مرا شناخت دوستم می دارد و آن کس که دوستم داشت به من عشق می ورزد و نیز به او عشق می ورزم ، آن کس که به او عشق ورزیدم می کشم او را و آن کس که من او را بکشم خون بهایش به من واجب است ، و آن کس که خون بهایش بر من واجب باشد پس خودم خون بهایش می باشم . ( حدیث قدسی )
با درود و سلام به امام امّت و شهیدان از هابیل تا کربلای جبهه های غرب و جنوب ایران ، وصیّت نامه ام را شروع می کنم .
اکنون خدای را سپاس که آفتاب طلوع و غروب می کند و اسلام بر کفر پیروز
می شود . من کوچکتر از آنم که برای شما ملّت شهیدپرور وصیّتی داشته باشم . امّا امروز روزی است که اسلام را باید یاری کرد و اسلام را باید با خون به رشد رساند و به ندای هل من ناصر ینصرنی رهبر لبیک گفت . این آخرین وصیّتی است که با شما ملّت شهیدپرور آران دارم . منظور از این که به جبهه رفتم این بود که
می خواستم به سرور شهیدان حسین بن علی بگویم ، حسین جان اگر در صحنة کربلا با تو نبودم حالا که موقع امتحان است راهت را ادامه می دهم . شهید عزادار نمی خواهد ، پیرو می خواهد ، آخر شهادت مرگی عادی نیست بلکه آغاز زندگی است . انسان می میرد چه بهتر در راه اسلام باشد . دوستان من الآن وقت امتحان است . سعی کنید در امتحانات موفّق باشید و مهمترین امتحانات یکی مبارزه با نفس ( جهاد اکبر ) است و دیگر شرکت در جبهه ها ( جهاد اصغر )
- ای مادرم ! اگر من شهید شدم گریه نکن ، مرگ حق است و چه بهتر در سنگر قرآن و اسلام باشد و امکان دارد جسدم از بین برود یا این که اصلاً جنازة مرا نیاورند . هیچ ناراحت نباش در صورتی که ناراحت نبودی هم چون مادر وهب عمل کردی ، هم چون مادر وهب باش که هنگام آوردن جسد فرزندش می گوید چیزی که در راه خدا داده ام پس نمی گیرم .
- ای مادران مفقودین ! با نرسیدن جسد فرزندتان هیچ ناراحت نباشید و مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه های حق علیه باطل جلوگیری کنید که فردا در محضر خدا نمی توانید جواب زینب را بدهید که تحمّل 72 شهید را نمود .
- برادرانم و پدرم ! رهرو راه شهیدان باشید و اسلحه ای که از دوش من افتاده بردارید و راهم را ادامه دهید .
- و تو ای خواهرم و خواهرانم ! حجابتان سنگر آغشته به خون من است.
- و شما ای برادران هم کلاسی ! سنگر مدرسه را حفظ کنید که آینده سازان این مملکت در همین مدارس پرورش می یابند .
- و تو ای پدرم ! مگر ابراهیم خلیل الله از عزیزترین فرزند خود نگذشت . پس دیگر چه غمی از شهادت من داری .
تقاضای اکید دارم که در تابلوی قبرم اصلاً گل نگذارید فقط و فقط عکس کافی
می باشد .
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند | فرزند و عیال و خانمان را چه کنـد |
دیـوانـه کنـی هـر دو جهانـش بخشــی | دیوانة تو هر دو جهان را چـه کنـد |
شهــادت ســرآغــاز زندگــی اســت | نترسم ز مرگی که خود زندگی است |
والسّلام
امضا : جواد حاجی حسینی آرانی
روحش شاد و راهش پررهرو باد !