گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

مهدی حاجی زادگان بیدگلی

قدرت اله

سرباز سپاه

1348/03/01

آران وبیدگل

1365/11/07

شلمچه-پاسگاه زید

گلزار شهدای امام زاده حسین (ع) بیدگل

مهدى حاجی ‏زادگان سحرگاه، اول خرداد سال 1348 در خانواده‏اى در محله‏ ى دربريگ بيدگل به‏دنيا آمد.

او مقطع ابتدايى را در دبستان ميرعماد گذراند و در حين تحصيل جهت كمك به امرار معاش خانواده به قالى بافى مشغول بود.

تحصيلات راهنمايى را در مدرسه نيكبخت بيدگل شروع كرد و به دليل وضح اقتصادى خانواده نتوانست ادامه تحصيل بدهد و در نهايت كار قنادى را انتخاب نمود.

او در 15 سالگى هنگام جنگ تحيلى عراق عليه ايران در بدو ورود در جهاد اهواز مشغول انجام وظيفه شد كه پس از گذراندن 40 الى 45 روز مجددا در بسيج ثبت‏نام نمود و آموزش نظامى را در اصفهان گذراند و در لشكر 14 امام حسين(ع) به عنوان نيروى تكاور در گردان امام محمدباقر خدمت نمود.

محل خدمت بعدى وى در دفاع مقدس لشكر 8 نجف بود كه در عمليات كربلاى 4، آر.پى.جى زن در گردان على بن ابى‏طالب مشغول خدمت بود و در نهايت در عمليات كربلاى 5 شركت نمود و در منطقه شلمچه در 17 سالگى شربت شهادت را نوشيد.

روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.


تعداد بازدید: 4223

بسم رب الشهدا و الصديقين

ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التي كنتم توعدون

آنان كه گفتند پروردگار ما خداي يكتاست و بر اين ايمان پايدار ماندند. فرشتگان رحمت بر آن ها نازل شوند و مژده دهند كه ديگر هيچ ترسي از آينده و اندوهي كه از گذشته نداريد و شما را بر همان بهشتي كه انبيا وعده داده اند بشارت ده.

به نام شهيد كربلا و به نام راهيان كربلا و قدس و به نام راهيان الله، جان بركفان عرصه پيكار، رزمندگاني كه با مناجات شب شان جبهه ها نبرد را عطرآگين نموده اند و با درود به شهيدان اسلام، شهيداني كه با نثار خون شان درخت پر نهال انقلاب را آبياري نمودند و با درود بر منجي بشريت حضرت مهدي(عج) و با درود بر نايب بر حقش پير جماران، امام خميني و با اميد پيروزي نهايي رزمندگان و به اميد بازشدن راه كربلا و آزادي اسرا و به اميد پيدا شدن مفقودين و شفاي كليه مجروحين و معلولين وصيت نامه خود را آغاز مي كنم.

خداوندا! الها، معبودا، چگونه تو را شكر نمايم، چگونه توانم شكر اين همه خوبي هايي كه به من عطا كردي به انجام رسانم. خدايا به من كمك كن كه گوشه اي از نعمت هاي تو را سپاسگزار باشم. خدايا تو را شكر مي كنم كه توانستم تنها ذره اي از ديني كه شهدا به گردن من نهاده اند به انجام رسانم و ازتو مي خواهم كه مرا ياري كني كه تا پايان اين جنگ به نحو احسن انجام وظيفه نمايم و تا بتوانم ادامه دهنده راه شهيدان باشم. خدايا اگر خود صلاح مي داني كه من جز يكي از شهدا باشم، پس خدايا مرگ مرا شهادت در راه خودت قرار بده و اما وصيتم به پدرم: پدرم من را ببخشيد كه نتوانستم جبران زحمت هاي شما را بكنم. اميدوارم مرا حلال كني و اگر شهادت نصيبم شد هيچ ناراحت نشوي و افتخار كني كه قرباني به قربانگاه حسين تقديم كرديد. و اگر خواستيد براي من اشك بريزيد براي شهيدان گمنام اشك بريزيد چرا كه آن ها نه قبري دارند و نه چراغي و اما وصيتم به مادرم: مادرجان چه زحمت ها برايم كشيدي، چه نيمه شب ها براي من بيداري كشيدي و چه رنج ها را تحمل كردي تا مرا به اين سن و سال رساندي ولي صد حيف كه نتوانستم ذره اي از زحمت هاي شما را جبران كنم.

مادرم بدان كه من هر دفعه كه رو به جبهه مي آورم با اخلاق حسين گونه آشناتر مي شدم اميدوارم در عزاي من گريه نكني چرا كه من عزيزتر از علي اكبر و قاسم بن الحسن نيستم و تو هم چون زينب در مصيبت فرزندت همچو كوه استوار باش. وصيتم ديگرم به خواهرانم: خواهرانم بدانيد اگر خواستيد ادامه دهنده راه ما باشيد بايد حجاب خود را حفظ كنيد كه حجاب شما ضربه سختي بر دهان مستكبران جهان خواهد زد و از شما مي خواهم در شهادت من مادر را ياري كنيد و نگذاريد براي من گريه و زاري كند. خواهرانم آيا مي دانيد زينب چگونه در مصيبت برادرش صبور بود از شما مي خواهم همچو زينب باشيد و در مرگ من صبور باشيد و بدانيد فقط تكيه من به حجاب شماست.

و اما وصيتم به برادرانم: برادرانم اسلحه من و سنگر من منتظر شماست برخيزيد و اسلحه ام را برداريد تا انتقام خون مرا از صدام و صداميان بگيريد و از شما مي خواهم كه به جبهه بياييد تا چنان مشت محكمي به دهان ابرجنايتكاران بزنيد كه ديگر قصد تجاوز به اين آب و خاك را نكنند. برادرانم، پدر را در شهادت من ياري كنيد كه ياري شما باعث خوشحالي من خواهد شد در كارهاي خانه به پدر كمك كنيد تا هيچ گاه كمبود مرا در خانه احساس نكند. از شما مي خواهم اگر اذيتي يا آزاري به شما رساندم با بزرگواري خودتان مرا ببخشيد. و اما وصيتم به شما امت شهيدپرور: شما را قسم كه گوش به حرف يك عده ضدانقلاب و منافق ندهيد آن ها را سركوب و نابود نماييد. از شما مي خواهم كه امام را؛ رهبر ما را، پير جماران را تنها نگذاريد كه اگر احتمالاً كمي ا زاو دوري كنيد ضربات سختي به ما خواهد خورد كه ديگر جبران پذير خواهد بود. ؟؟؟ به جنايتكاران مي زند. از شما مي خواهم كه گوش به حرف روحانيون بدهيد. كمك هاي خود را به جبهه ادامه دهيد. هركس كه نيرو و قدرت جبهه آمدن را دارد حتماً به جبهه بيايد و دين خود را به اين انقلاب ادا كند. از دوستان و آشنايان معذرت خواهي مي كنم، اميدوارم مرا ببخشد. از تمام دوستان حلاليت مي طلبم و از همگي شما التماس دعا دارم به اميد فتح نهايي رزمندگان در تمامي جبهه ها و به اميد بازشدن راه كربلا وصيت نامه خود را پايان مي برم.

والسلام

پويته دلم دم از رضاي تو زند

جان در تن من نفس براي تو زند

گر بر سر خاك من گياهي رويد

از هر ورقش بوي وفاي تو زند

06/ 08/ 1364

الحقير مهدي حاجي زادگان

و من الله التوفيق اجركم عندالله


 خاطرات مهدی حاجی زادگان بیدگلی

 خاطرات مهدی حاجی زادگان بیدگلی

 خاطرات مهدی حاجی زادگان بیدگلی

 آثار مهدی حاجی زادگان بیدگلی

 آثار مهدی حاجی زادگان بیدگلی

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع