محمدتقی ابتدایی آرانی
عبدالرحیم
بسیجی
دامداری
1343/05/01
1365/10/04
جنوب خرمشهر
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
محمّدتقى سال 1343ش در جهان آباد، يكى از روستاهاى جنوب تهران، در خانوادهاى مستضعف و دردكشيده پا به عرصه ى زندگى نهاد. دوران كودكى وى در همان روستا سپرى شد و مقدارى از تحصيلات ابتدايى خود را هم پشت سر گذاشت. در نه سالگى به همراه خانوادهاش به آران، زادگاه پدر، آمدند و تا پايان دوره ى ابتدايى تحصيل كرد ولى بعد از آن به دليل فقر مالى و نيازى كه به پدر به او داشت، از ادامه ى تحصيل بازماند و در دامدارى به كمك پدر شتافت.
محمّد در دوران كودكى با حوادثى از جمله سقوط از بام و ماندن زير چرخ هاى تراكتور روبه رو شد كه بنا به تعبير پدرش از اين حوادث جان سالم به در برد تا يكى از سربازان امام خمينى قدسسره باشد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، مجدّدا به دامدارى مشغول شد. اوايل جنگ تحميلى به علّت صغر سن از شركت در جبهه بازماند. در نهايت به جمع رزمندگان اسلام پيوست و داوطلبانه در گروه ضربت كردستان، به عنوان بسيجى مشغول به انجام وظيفه شد. در عمليّات بدر همراه رزمندگان گردان امام محمّدباقر عليه السلام لشكر چهارده امام حسين عليه السلام سپاه، به دفاع از ميهن اسلامى پرداخت. پس از دو سال حضور در ميدان هاى رزم، با اينكه ازدواج كرده بود و يك فرزند خردسال داشت، به لشكر هشت نجف اشرف سپاه اعزام شد و در گردان پياده ى فتح، سازمانده ى گشت. پس از آن براى شركت در عمليّات كربلاى چهار به منطقه ى عمومى خرمشهر عزيمت كرد. در همان عمليّات، در جزيره ى امّالرصّاص عراق، به تاريخ 65/10/4 بر اثر اصابت گلوله ى دشمن به پا و قلبش به شهادت رسيد.
روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
«ولا تقولوا لمن قتل في سبيل الله اموات بل احياء ولكن لاتشعرون»
مپنداريد آنان كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند بلكه آن ها زنده اند وليكن شما درك نمي كنيد.
با عرض سلام خدمت آقا امام زمان ونايب بر حقش و اميد امت و امام و درود به ارواح مطهر شهداي صدر اسلام و سلام به شما عزيزان خانواده چند جمله به عنوان وصيت و آخرين كلام عرض مي كنم كم كم براي رفتن به سفر آماده مي شويم و ديگر وقتي نمانده است و مي خواهيم به سفري برويم كه همه عاشقانش سال هاست آرزوي رفتن و زيارت آن را دارند اگر به سلامتي رفتيم كه چه بهتر و ان شاءالله در آن جا يكديگر را ملاقات خواهيم كرد و اگر خدا خواست كه ما به ديدارش برويم و ما را به مهماني قبول نمايد چه سعادتي از اين بالاتر كه خلاصه اين كه كربلا رفتن و در نتيجه اسلام احتياج به خون دارد. اي ملت شهيدپرور زمان، زمان آزمايش است كاري نكنيد كه از قافله عقب بمانيد از جنگ نترسيد و تا مي توانيد چه از نظر جاني و مالي كمك كنيد مبادا از جنگ خسته شويد و دوباره زير بار ابرقدرت ها برويد كه روز قيامت در برابر خون ؟؟ جوابگو خوهيد بود. اي ملت، امام را تنها نگذاريد و دستوراتش را عمل نماييد و خدا را شكر كنيد كه چنين نعمتي را به همة ما عطا نمود. پشتيبان روحانيت متعهد و مسئول در خط امام باشيد و با وحدت و هوشياري بيشتر قدم برداريد كه اختلاف و جدايي در بين شما موجب شكست انقلاب و اسلام خواهد بود از كساني كه مي خواهند به انقلاب و جمهوري اسلامي ضربه بزنند جلوگيري كنيد و با ارگان ها و نهادهاي انقلاب در رابطه با جبهه و جنگ و پيروزي نهايي انقلاب اسلامي همكاري نماييد و پايگاه هاي محل را تقويت نماييد به هر حال چيزهاي بود به نظرم مي رسيد و زياد گفته مي شود و شما خود آگاهيد و اما براي من ناراحت نباشيد نمي گويم گريه نكنيد ولي طوري نباشد كه دشمن شاد باشد امام حسين(ع) هم براي علي اكبرش گريه كرد شما نيز به ياد آن ها گريه كنيد.
؟؟م شما خيلي زياد براي من زحمت كشيديد و يادم نمي رود كه چقدر به من و حتي دوستانم احترام مي گذاردي شايد اين را هم كه مي نويسم به جاي اين كه شما را خوشحال كنم شما را ناراحت نمايم شايد كه هيچ چيز جاي خالي مرا نتواند براي شما ؟؟ كند ولي از همة اين ها مهم تر رضايت پروردگار است كه حتماً شما نيز به آن راضي هستي و با ياد خدا همه مشكلات برطرف خواهد شد. مادرجان: اگرچه شهادت من براي شما مشكل است و اگرچه من دومين هديه بودم كه شما تقديم حق نمودي ولي از تو مي خواهم صبور باشي خوشحال باش كه فرداي قيامت در برابر زهرا(س) روسفيد خواهي بود. و ما هنگامي بايد ناراحت باشيم كه نافرماني خدا شده باشي شما كه فرزندانت را به راهي فرستادي كه انبياء خدا رفتند و امامان در اين راه رفتند و به ما آموختند. مادرجان: شما براي رفاه فرزندانت خصوصاً براي من زحمت ها كشيدي كه ان شاءالله فرداي قيامت جبران خواهد شد. مادرجان: هرموقع به ياد من افتادي براي پيروزي رزمندگان و آزادي اسرا و مجروحين و سلامتي امام دعا كنيد.
برادرانم: از شما مي خواهم كه به پدر و مادر احترام بگذاريد و هرچه براي آن ها زحمت بكشيد كم است. از شما مي خواهم دنباله رو راه شهيدان باشيد و نگذاريد كه اسلحه ام روي زمين بماند و از شما برادرانم مي خواهم كه اگر احتمالاً باعث اذيت شما شده ام مرا ببخشيد و اما همسرم: پس از شهادتم صبور باش هرچند كه لازم نيست شما را نصيحت كنم چون كه خودت بهتر به وظيفه ات آشنا بوده اي و فرزندم الهام را زينب وار تربيت كن كه چگونه با مشكلات و سختي ها دست و پنجه نرم كند و از طرف من از كليه خانواده ات برادران و خواهران و پدر و مادرت معذرت خواهي و طلب بخشش بنما و از تو مي خواهم كه اگر خواستي گريه كني برابر مردم نباشد و طوري رفتار كن كه هم چنان كه ن در بين شما هستم و از زحمتي كه براي رسيدن به زندگي بهتر كشيدي سپاسگزاري و تشكر مي كنم و در طول مدت كم زندگي اگر كوتاهي از طرف من بود طلب عفو و بخشش مي كنم و از تو و تمامي فاميل ها و دوستان و نزديكان مخصوصاً پدر و مادرم مي خواهم اگر بدي يا اشتباهي از من سر زد ببخشيد و در پايان همه شما را به خداي بزرگ مي سپارم.
والسلام
«خدايا خدايا تا انقلاب مهدي(عج) خميني را نگهدار»
وصيت نامه شهيد محمد ابتدايي
بارالها تو را شكر مي كنم كه مرا زيستن آموختي تا چگونه رفتن را بياموزم. به نام پروردگار آن خالق و معبود يگانه كه به ما منت نهاد و ما را از صالحان قرار داد و چنين رهبر عاليقدري را كه در بين ما هم چون آفتاب به ما روشنايي افكنده به ما عطا كرد.
وصيت به پدر و مادرم، پدر و مادرم اگر از من اشتباه و خطايي از ما ديديد مرا ببخشيد. پدر و مادرم فرزند شما امانت است كه در دست شماست و شما بايد اين امانت را به صاحب اصلي آن كه معبود ماست برگردانيد. پدر و مادرم چه مرگي بهتر از شهادت در راه خدا مرگي كه حسين به ماياران آموخت مرگي كه باعث افتخار ماست شهادت است.
وصيتم به خواهرانم: خواهرانم زينب وار راه شهدا را ادامه دهيد و در مرگم كه مرگ نيست بلكه ادامه حيات است. خواهرانم در شهادتم گريه نكنيد چون شهادت بهترين مرگ و راه ما بهترين راه و رهبر ما بهترين رهبر است. حجاب خود را حفظ كنيد كه حجاب از خون ما كوبنده تر و مثمرثمرتر است.
وصتيم به برادرانم: برادرانم گوش به فرمان و مطيع رهبرتان باشيد و راه مرا ادامه دهيد كه راه ما راه حسين و رهبر ما حسين زمان و هر روز ما عاشوراي حسين است. اگر من شهيد شدم مرا ببخشيد و در مرگم گريه و زاري مكنيد فقط براي اهل بيت گريه و زاري و مجلس عزا بگيريد.
وصيتم به ملت محروم و ستمديده: ملت ستمديده و محروم تا به اين جا راه تمام نشده بلكه حالا اول راه هستيم پس مواظب باشيد هرچه رهبرتان مي فرمايد گوش دهيد و سنگرهاي نمازجمعه و نمازجماعت و وحدت را حفظ كنيد.
وصيتم به همسرم: همسر عزيزم اگر از من بدي ديده اي مرا ببخشي و در مرگم گريه مكن. فقط صبر و مقاومت را پيشه كن و راه مرا كه راه حسين(ع) است با حفظ حجاب ادامه بده. در مرگم گريه و زاري مكن و بدان كه شهادت سرآغاز زندگي است. همسر عزيز و مهربانم نمازجمعه و نمازجماعت و وحدت را حفظ فرما. نكند اين سنگر را خالي كني. اميدوارم فرزندم را به خوبي نگهداري كني و او را الگو و نمونه جامعه قرار دهي و از پدر و مادرت برايم طلب بخشش بكن و مرا در پهلوي برادرم ماشاءالله به خاك بسپاريد. و اگر جنازه من به دست شما نرسيد بدانيد كه من تنها جنازه ام نيامده بلكه روحم در نزد خداست و من در بهشت متنعمم.
همسر عزيزم قرض هايم را به ؟؟؟ ببخش و هر كدام نگرفته اند از آن ها طلب بخشش برايم بطلبيد. شهادت نصيب كساني مي شود كه خالص و عا؟؟؟ هستند و نصيب همه كس نمي شود و شهادت تولد دوباره است. همسر عزيزم امام را دعا كنيد و مطيع امر او باشيد كه او مطيع امر خداست.
بنده گناهكار محمد ابتدايي آراني 18/ 11/ 64
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا
هركس تو را شناخت جان را چه كند
فرزند و عيال و خانمان را چه كند
محمد ابتدايي