ماشااله خلیفه آرانی
رمضانعلی
بسیجی
دانش آموز
1345/12/10
آران وبیدگل
1361/04/24
پاسگاه زید
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
« فَالَّذینَ هاجَرُوا وَ اُخرِجُوا مِِن دِیارِهِم وَ اُوذُوا فِی سَبیلی وَ قُتِلُوا لَاُکَفِّرَنَّ عَنهُم سَیِّئاتِهِم
وَ لَاُدخِلَـنَّهُم جَنّاتٍ تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهَارُ ثَوَاباً مِن عِندِاللّهِ وَاللّه عِندَهُ حُسنُ الثَّوَابِ »
آل عمران – آیه 195
پس کسانی که ( برای خدا ) هجرت کردند و از خانه های خود خارج شدند و در راه من آزار دیدند و جهاد کردند و کشته شدند هر آیینه بدی های آنان را
می پوشانیم و آن ها را در باغ های بهشتی که نهرها از زیر ( درختان ) آن ها جاری است داخل می کنم (که ) پاداشی است از سوی خدا و خداست که پاداش نیکو نزد اوست . ( بهشت لقای الهی )
ملّتی که شهادت دارد ، اسارت ندارد . ( امام خمینی )
ما بردگان همیشة تاریخ بودیم اگر شهیدی برنمی خواست .
وصیّت نامه را با حمد و ستایش خداوند و سپاس و تشکّر از زحمات همة نعمت هایی که به ما ارزانی داشته و با یاد خدا و حمد و ستایش و با سلام بر پیامبر اسلام محمّد (ص) و ائمّة اطهار و حضرت مهدی (عج) و با سلام بر نائب او امام خمینی دامت برکاته و درود بر شهیدان ، شهیدانی که جان خود را مشتاقانه در راه خدا و اسلام دادند و سلام بر کربلای حسین (ع) و سلام بر کربلاهای گرم و خونین ایران شروع می کنم .
اکنون که اینجانب بندة خدا و پیرو خطّ امام و دیگر دوستان به یاری پروردگار
می رویم تا در سنگری دیگر به نبرد رویارویی با دشمن اسلام و ایران بپردازیم . اکنون که قدم در راهی گذاشته ایم که مشتاقانه آزادی از اسارت خاک و پرواز در فضای لایتناهی ایمان در این راه با اسلحة شهادت زنجیرهای بندگی را گسیخته و اسماعیل وار در قربانگاه عشق الهی جان باختند و شاید با شلیک گلوله ای یا انفجار مینی و یا ترکش خمپاره ای به صفوف همرزمان و همسنگران بپیوندم و انسان یک بار بیش تر نمی میرد و چه بهتر که این مردن در راه الله باشد . چنین انسانی هرگز خود را تنها ، بی پناه و سرگردان نمی یابد و بی ارزش نمی یابد . بالعکس خود را ذرّه ای بی انتها وابسته به ابدیّتی بی پایان و به عظمتی بس با شکوه و به کمالی
بی غایت دوست داشتنی می یابد .
- اوّلین سخنم با مادرم : اگرچه جبران زحماتت برایم محال است ولی به خواست خدا و در سایة اسلام در جبهة نبرد حق و باطل با شعار لااله الاّ الله و محمّد (ص) رسول الله شهادت می دهم باشد که مدال شهادت من بر سینة تو نشانی از قدردانی و تشکّر از تو ، مادرم گرچه من از فرزندان مفیدی برای تو نبودم و چهارمین فرزند شما بودم که به جبهه اعزام شدم و در این راه دیگر برادرانم بر من مقدّم هستند ولی می خواهم بقیّة برادرانم را آماده سازی تا همگی در این راه طیّ طریق کنند ، مادرم مبادا برای من ماتم بگیری و بگریی و سیاه بپوشی که این سخت مرا می آزارد شاد باش و شادمان زی و لباس شادی بپوش که من در راه رسول خدا جان دادم و زنده شدم و زندگی جاوید یافتم سربلند و پُر افتخار زندگی کن که من زنده ام .
- مادرم ! کوه باش و چون کوه استقامت کن . لحظه ای از نام و یاد خدا غافل مباش . مادر اگر خواستی گریه کنی برای قاسم و حسین و برای شهیدانی که پدر و مادر ندارند و برای مجروحین و معلولین و فرزندان یتیم گریه کن که ...
- و تو ای پدرم ! من هیچ گاه نتوانستم اندکی از مسئولیّت هایی که از تو به گردن من بود انجام دهم و اکنون که به سوی خدا می روم ، مسئولیّت دیگر برادرانم برای تو سنگین تر می شود . آن ها را نیز مهیّا ساز و آماده کن و اگر چه زیر بار مسئولیّت یک خانوادة ده نفری کمرت خم می شود ولی باشد که با مدال افتخار شهادت من بر سینه ات سربلند و استوار شوی .
- پدرم ! اگر از پیشت می روم هیچ نگران و ناراحت مباش . این درسی است که حسین (ع) به ما آموخته است و ما مرگ در راه خدا را بر زندگی ذلّت بار ترجیح می دهیم .
- پدرم ! دیگر برادران و دوستان را به این راه تشویق کن .
- و تو ای برادرم ! تو نیز خود را آماده ساز و مهیّا شو تا اسلحه ای را که در دست من و دیگر برادرانم بوده است و بر زمین افتاده است مگذار بر زمین بماند و آن سلاح را برگیر و در راهی که من و دیگر برادرانم قدم گذاشتیم که همانا راه حقّ حسین (ع) است به راه افتاده و در این راه با کافران و متجاوزان و یزیدیان مبارزه کن و مگذار کسانی که از خاندان یزیدیان برخواسته اند تا با حسین زمان ، خمینی بت شکن مبارزه کنند .
- و امّا تو ای خواهرم ! بعد از شهادتم مسئولیّت تو بیش تر می شود و زینب گونه رسالت خود را انجام بده و پیام سرخ شهادت را به دیگران بفرست و هم چون زینب با ناملایمات و سختی ها دست و پنجه نرم کن . خواهرم تو بر من گریه مکن و بر من سیاه مپوش و ناراحت مباش و افتخار کن که برادری ناقابل داشتی و آن را هم در راه خدا دادی و شهید شده و هم چنان استوار باش و تو در بین خواهرانت نمونه باش و به آن ها درس بده و دیگران را به این راه ارشاد کن که این راه خدا است .
- و امّا شما خواهران و برادران عزیز و مبارز در پشت جبهه ! پیرو خطّ امام باشید و از سخنان و گفتار امام این پیر زمان ، بت شکن زمان و حسین زمان ، خمینی کبیر درس بگیرید و هرچه می فرماید رفتار کنید .
- و شما ای ملّت غیور نگذارید که این منافقان و متجاوزان به این انقلاب ضربه بزنند و با این منافقان و متجاوزان به صورت جنگی و رزمی مبارزه کنید و همان طور که علی (ع) می فرماید : کار این جنایتکاران جز با قدرت سلاح کوبنده ای که روح پلید آن ها را از کالبدشان خارج سازد و ضربة قاطعی که سرهایشان را از تن جدا نماید و استخوان هایشان را در هم بشکند و دست و پاهایشان را قطع کند دست از گستاخی خود برنمی دارند فقط در صورتی این دشمنان حقیقت و انسانیّت تسلیم می شوند که نیروهایشان به وسیلة حملات پی در پی سپاه شما و واحدهای رزمی و گروه های ضربت ( چریکی ) متلاشی گردند و مراکز سوق الجیشی تحت نفوذشان در هم کوبیده شود .
- ای ملّت عزیز ! دنباله رو شهیدان باشید و نگذارید که خون شهیدان پایمال شود و شما ای ملّت عزیز ! امام را هیچ گاه از یاد نبرید و او را دعا کنید و رزمندگان را نیز دعا کنید .
به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر لشکر کفر صدام و طول عمر امام خمینی و تداوم انقلاب اسلامی ایران تا ظهور حضرت مهدی (عج)
والسّلام علکیم و رحمه الله و برکاته
ماشاء الله خلیفه آرانی
روحش شاد و راهش پررهرو باد !