علی دادایی یزدلی
ماشااله
سرباز سپاه
1345/03/01
روستای یزدل آران وبیدگل
1365/10/26
شلمچه
گلزار شهدای روستای یزدل
علی در سال 1345 در یزدل به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را تا سوّم راهنمایی ادامه داد. او عضو انجمن اسلامی و عضو پایگاه بسیج شهید علی روحانی یزدل و مسئول کتاب خانه امام حسین(ع) یزدل بود.
همزمان با شروع خدمت وظیفه عمومی، او در لشکر 8 نجف اشرف خدمت مقدّس سربازی را آغاز کرد. وی بیست و پنج ماه به مدّت پنج مرتبه در جبهه حضور داشت.
علی در دفتر خاطرات خود مینویسد: «صبح چهارشنبه 64/06/14 نیروهای گروهان را جلوی چادر فرماندهی به خط کردند. بعد از توضیحات فرمانده، بچّه ها را مسلّح کردند و هر نفر یک قبضه کلاشینکُف با 10 تیر فشنگ تحویل گرفت. نیروهای آرپی جی زن هر کدام یک موشک آرپی جی و کمکیهایشان هم یک موشک تحویل گرفتند. من نیز آرپی جی زن بودم و با بچّه های گردان با شوق زیادی به سوی میدان تیر حرکت نمودیم.
من که هنوز آرپی جی نزده نبودم و با صدای آن نیز خیلی آشنا نبودم؛ برایم جالب بود. خلاصه به سوی میدان تیر حرکت کردیم. از مقرّ ما تا میدان تیر (که چندان هم استاندارد نبود) خیلی راه نبود.
ما جزء اوّلین دسته های آرپی جی زن بودیم که به آنجا رسیدیم. تعدادمان هشت نفر بود. چهار نفر کمکی و چهار نفر آرپی جی زن بودیم.
من آخرین نفر بودم که باید موشکم را شلیک میکردم. اوّلین نفر که به دستور فرماندة میدان شلیک کرد به هدف نخورد. بچهها همینطور میزدند گاهی به هدف میخورد و گاهی هم نمیخورد، تا اینکه نوبت من شد قبضه را روی دوشم جای دادم و با یاد خدا شلیک کردم خوشبختانه موشک به وسط هدف خورد که نشان میداد اسلحة خوبی است هدف نیز چیزی جز سنگهای تپّههای مقابل نبود، بعد از شلیک صدای عجیبی در گوشم موجب زد همهمه اش صدای سوت بود به طوری که صدای آهسته را نمیشنیدم. وقتی که فرمانده از بچّه ها میخواست که هر کدام حدیثی بخوانند من فقط میدیدم که لبانشان حرکت میکند از این کار خودم خندهام گرفته بود چند ساعتی این وضعیّت ادامه داشت امّا گوشهایم تا چند روز سوت میکشید، همة این کارها و به میدان رفتن؛ نشانهای از عملیّات در روزهای آینده بود». [1]
علی در تاریخ 1365/10/26 به عنوان فرماندة دسته گروهان القارعه، گردان زرهی بود. با انفجار تانک، وی در منطقة عملیّاتی کربلای 5 شلمچه به شهادت رسید و در گلزار شهدای یزدل، آرام گرفت.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد
با سلام به دين خدا اسلام و كتاب خدا قرآن و رسول خدا خاتمالانبياء و برشير خدا علي(ع) و بر صلح خدا حسن(ع) و بر صبر خدا زينب و بر روح خدا خميني بتشكن و با سلام بر رزمندگان اسلام اين شيران روز و زاهدات شب.
با سلام و درود به ارواح پاك شهداي اسلام آنان كه براي ياري دادن دين مقدس اسلام از بهترين سرمايه خود كه جان بود براي اسلام دادند به دستورات خدا كه در قرآن آمده بود عمل كردند. برادران و خواهران، اسلام حقيقتي الان در دست ماست اگر در قبال مسائل شرعي كه بر گردن خود داريم انجام وظيفه نكنيم به * امام امت اسلام چنان سيلي خواهد خورد كه ديگر تا سالها نخواهند توانست قد برافرازد و ما در روز قيامت بايد جوابگوي شهداء و پاي ميز محاكمه الهي بايد جواب بدهيم برادران دنيا جاي ماندن نيست همه ميرويم و بايد توشهاي براي آخرت جمع كنيم من در اين راهي كه الان هستيم و انشاءالله خدا شهادت در راه خودش را نصيبم كند. با تحقيقي كه كردهام فهميدهام كه واقعا بر حق هستيم يعني اين واضح است كه بر حقيم، اين راه همان راهي است كه بهترين انسانها و با تقواترين مؤمنين رفتهاند در پايان از پدرم ومادرم ميخواهم كه مرا ببخشد ميدانم كه زحمتهاي زيادي براي من كشيدهايد بخصوص زمان كودكي مرا ببخشيد كه نتوانستم حق شما را ادا كنم. اگر شهادت نصيبم شد انشاءالله براي من گريه نكنيد چون من به راهي ميروم كه خدا ميخواهد خدائي كه مرا به اين دنيا آورد. بالاخره يك روزي هم ميگيرد. پس چه خوب است كه در ميدان جنگ با دشمنان خدا كشته شوم%
والسلام
خدايا مرگ ما را شهادت در راهت قرار بده
خدايا اسلام و مسلمين را نصرت عنايت فرما: آمين يا ربالعالمين
علي دادائي 9/6/ 64