بسم الله الرحمن الرحیم

«یا ایها الذین آمنواهل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم فسیر لکم ان کنتم تعلمون»

ای کسانی که ایمان آورده اید آیا راهنمایی کنم شما را به تجارتی که بر مال شما را از عذاب دردناک ایمان بیاورید به خدا و رسولش و جهاد کنید در راه خدا به مال های تان و جان تان این بهتر است شما را اگر باشید و بدانید.

سوره صف آیه11

به نام خدای بخشایشگر مهربان و به نام آن که مرا آفرید و هستی و جانم بخشید و هستی و جانم در دست و قدرت اوست و به یاری منجی عالم بشریت حضرت مهدی^(عج) نایب بر حقش رهبرکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی که امیدوارم که همه از یاوران خالص و رهروان راهش باشیم و اما بنا به وظیفه ای که دارم چند کلمه ای ناقابل جهت وصیت به یادگاری می گذارم به قول امام صادق^(ع) که می گوید سزوار نیست که مرد مسلمانی شبی را سپری کند مگر این که وصیت نامه اش زیر سرش باشد.

خدای من به این امید وصیت نامه را می نویسم که شهادت این آرزوی دیرینه مرا برآورده کنی.

وصیتم به امت حزب الله: وصیتم به شما این است که راه حق را پیشه خود قرار داده و از یاد خدا غافل نشوید و همیشه به یاد او باشید چه در حال مصیبت و چه در حال شادمانی که بر آن می فرمابد «الا بذکر الله تطمئن القلوب» هان که یاد خدا آرمش گر دل هاست و در سوره طه آیه 124 می فرماید: «و من اعرض ذکری فان له معیشه ضنکا» هرکس از یاد من برود زندگی را بر او تنگ می کنیم و سعی کنید دل های خود را به نور قرآن آرامش دهید و زیاد قرآن بخوانید و از آیات آن درس زندگی بیاموزید و به کودکان خود قرآن بیاموزید و نمازجمعه و جماعت را پرشکوه تر برگزارش کنید. مردم کشور ما مظلوم واقع شده و تا زمان زمان بوده است عده ای ستمگر بر مظلومان ظلم می کردند مبادا دست از امام بکشید که هرگز نخواهیم توانست جبران اشتباه خود را بکنیم.

وصیتم به مادرم: من مدتی با برادرانم ابوالفضل صبور بودم چگونه در این دنیا بمانم در صورتی که دیگر ابوالفضل ندارم چگونه سر بر بستر بگذارم در صورتی که من با ابوالفضل بیعت کرده بودم که اگر شهادت نصیب مان شد همدیگر را بطلبیم خدایا آرامش گر دل من رفت از دستم و به راستی کمرم شکست مادرم حال به قول مان وفا کردیم و هر دوی مان به جوار خدا شتافتیم. مادرم وصیتم به تو این است که در شهادت من هیچ غم و اندوهی به خود راه ندهی زیرا امانتی که خدا به تو سپرده بود درست تحویلش نمودی و من نمی گویم گریه نکن گریه کن اما برای مولای مان امام حسین^(ع) و علی اکبر و یارانش. زیرا عزادار نداشتند مادرم اگرچه من جوان بودم ؟؟؟ اما عزیزتر از علی اکبر و قاسم بن الحسن نبودم. مادرم از تو تقاضا دارم مرا حلال کنی که چه بسا باعث رنج هایی برای شما شدم از عمویم نعمت الله صبوری طلب بخشش می کنم.

وصیتم به پدرم: پدرم چه مشکلاتی که تو تحمل کردی تا ما را بزرگ کردی و لطف خدا شامل حالت شد و ایراهیم وار اسماعیل خود را به قربانگاه فرستادی افتخار کن که پیروز از این امتحان بیرون آمدی و مرا حلال کن که چه سختی ها و ناراحتی هایی از دست من کشیدی.

وصیتم به برادرانم: به درس خود ادامه دهید و اگر توان رزمی دارید به جبهه بروید تا بتوانید برای میهن خود خدمتی کنید و تمام توان خود را صرف کمک به جامعه کنید از شما تقاضا می کنم که مرا حلال کنید و قرآن هم فراگیرید که تمامی درس زندگی در قرآن است و از برادرم حسین می خواهم تشریفات را در شهادت من کم کند و از تو هم طلب بخشش می کنم.

وصیتم به خواهرانم: حجاب شما چون مشت محکمی است بر دهان ابرقدرت ها. خواهرانم از شما تقاضا می کنم زینب وار در غم من صبور باشید و برای آن غریبی گریه کنید که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند و از شما می خواهم به خواهرم فاطمه قرآن بیاموزید.

وصیتم به دوستانم: از شما تقاضا می کنم در مراسم دعای ندبه و کمیل شرکت کنید هرچند که من کم تر در جلسات آن شرکت داشتم و دعا به جان امام را فراموش نکنید و در همه حال فرج امام عصر^(عج) را از خداوند بخواهید به امید روزی که همه ملت ایران در کربلای حسینی به عزاداری بپردازند دوستان از شما نیز می خواهم در موقع عزاداری یاد من حقیر هم باشید و مرا نیز حلال کنید.

والسلام

مورخ: 1/022/ 1365

عباس دارچینی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.