گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

علی اکبر دولت آبادی آرانی

عباس

سرباز ارتش

1341/03/22

1361/01/02

شوش

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

در سال 1341 در خانواده اي مذهبي در آران پا به عرصه وجود نهاد.تحصيلات خود را تا دوم راهنمايي ادامه داد.پس از آن به كارخانه ريسندگي رفت و در آنجا مشغول كار شد.وي در به ثمر رسيدن انقلاب نقش مهمي داشت. در پخش اعلاميه هاي حضرت امام (ره) فعاليت داشت و در تظاهرات مردمي عليه رژيم شاه شركت مي كرد.

او فردي متدين و علاقمند به اهل بيت و روحانيت بود. در ستاد نمازجمعه فعاليت مي كرد و در هيئت عزاداري امام حسين (ع) با مشك آبي كه بر دوش مي گرفت بعنوان سقا به عزاداران آب مي داد.

در آبان ماه سال 60 به خدمت سربازي و دفاع از مرزهاي كشور رفت، پس از سپري نمودن دوران آموزشي با عده اي از برادران سرباز به جبهه اعزام شد.اكنون لحظات موعود فرا رسيده و از اينكه توانسته بود به پيكار به خصم دون برود غرق در شادي بود.گويي خود را براي شهادت آماده مي كرد.

آري او معشوق خود؛ امام زمان (عج) را لحظاتي قبل از شهادت در درون سنگر ملاقات مي كند.وعده شهادت به او مي دهد.او خود را براي حمله به قلب دشمن زبون آماده مي كند و با ديدي وسيع و آگاهي كامل در حمله شركت مي كند.

علي اكبر در عمليات فتح المبين مردانه جنگيد و شرافتمندانه مرگ سرخ را انتخاب كرد و روحش به لقاء الله پيوست و پيكرش بيست روز روي خاك خونرنگ كربلاي ايران افتاده بود.آري علي اكبر شهيد تازه دامادمان مظلومانه و غريبانه همچون مولايش حسين (u ) به شهادت رسيد. و در تاريخ 61/1/22 جنازه اش بر روي دستها تشيع و در گلزار شهداء به خاك سپرده شد.

روحش شاد،يادش گرامي و راهش مستدام باد.


تعداد بازدید: 3781

بسم الله الرحمن الرحیم

« وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن یُقتَل فِی سَبِیلِ اللهِ أموَاتٌ بَل أحیَاءٌ وَلکِن لا تَشعُرُونَ »

بقره – آیه 154

و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند ، مرده نخوانید که زنده اند ، ولی شما نمی دانید .

به نام خدا که مرا آفرید ، به نام او که زنده به اویم و به سوی اویم .

با درود فراوان بر یکتا مرجع عالم تشیّع امام خمینی و سلام بر تمامی شهیدان راه حق چند خط وصیّتی می نویسم .

- وصیّتم به مادرم ! سلام بر تو ای مادر ، ای مادر زحمتکش و عزیزم که مرا با شیرة جان بزرگ کردی و امیدوارم که سلام گرم مرا که از اعماق قلبم برای تو

می فرستم بپذیری .

- مادرم ! می دانی که مرگ آخر به استقبال ما خواهد آمد ، پس چه بهتر است که ما به استقبال مرگ برویم آن هم مرگ با عزّت و سرخ که امام حسین هم آن مرگ را انتخاب نمود . اگر من شهید شدم ناراحت نباش ، اکنون که وصیّت نامة مرا

می شنوی من در نزد خدا به مهمانی رفته ام و به دیدار حق شتافته ام . از برای من گریه نکن اگر خواستی برای علی اکبر خود گریه کنی چه بهتر است که بر علی اکبر حسین گریه کنی من از او عزیزتر نبودم . مادرم ! من خیلی دلم برای امام زمان و امام حسین تنگ شده شاید این روز به دیدار آن ها بروم . مادرم ! تو اجری بزرگ در نزد خدا داری و دعای تو زود پذیرفته می شود . دست هایت را بالا ببر و برای امام این قلب تپندة ایران دعا کن . مادرم ! مرا ببخش ، زحمت های تو را آن جهان قدردانی خواهم نمود .

- وصیّتم به پدرم ! ای پدر عزیز ، سلام بر تو ، پدرم تو برای من خیلی زحمت کشیدی و من نتوانستم زحمات تو را جبران کنم پدر گریه نکن تو بهترین هدیة خود را به اسلام تقدیم نمودی آن هم جوانت امیدوارم که خدا از تو بپذیرد .

- وصیّتم به همسرم ! حجاب را سرلوحة زندگی خود قرار بده و زینب وار زندگی کن از برای من گریه نکن چون من به آرزوی دیرینة خود رسیده ام . نمی دانم که به کدامیک از آرزوهایم خواهم رسید ولی من خیلی دلم می خواهد شهید بشوم که امیدوارم شهید بشوم ، مرا ببخشید .

- وصیّتم به خواهرم ! خواهرانم زینب وار پیام و رسالت حسین را به جهانیان برسانید و حجاب را در زندگی تان فراموش نکنید . امیدوارم که برادرتان را ببخشید و از برای او گریه نکنید چون کسی که چیزی برای خدا بدهد دیگر ناراحت نیست.

- وصیّتم به برادرانم ! برادران عزیزم شما رسالتی سنگین بر دوش دارید ، رسالتی که برادرتان بر دوش شما نهاد همیشه پیرو خطّ امام باشید که همانا خطّ اصیل اسلام راستین است . ولایت فقیه این سنگر استوار و خلل ناپذیر را حمایت کنید . همیشه از روحانیّت دفاع کنید و حامی آن ها باشید . امّت قهرمان و شهیدپرور ، امام را تنها نگذارید به سخنان امام گوش کنید و جامة عمل بپوشانید .

ولایت فقیه را پشتیبانی کنید و هر کس در این زمان مخالف روحانیّت باشد اصلاً مسلمان نیست و من هم راضی نیستم که در تشییع جنازه ام شرکت کند چون ضدّ اسلام و قرآن است .

- بارالها ! من گناهکارم و به پیشگاه تو روی آورده ام . ای مهربان ترین مهربان ها از گناهان من بگذر و برای آخرین دفعه از پدر و مادر مهربانم و برادران و خواهرانم و از تمامی دوستان و نزدیکان می خواهم که مرا ببخشند و حلال کنند .

مـادرم !













تنها وصیّتم را بگـو به دوستانـم



تــا آن جهــان نگــردد آزرده روح و جــانــم



بر گو ره خمینی ، باشد ره سعادت



و آن راه این سه حرف است ایمان ، جهاد ، شهادت


والسّلام

سرباز اسلام علی اکبر دولت آبادی

امضا : 1360/12/24

روحش شاد و راهش پررهرو باد !


 خاطرات علی اکبر دولت آبادی آرانی

 خاطرات علی اکبر دولت آبادی آرانی

 خاطرات علی اکبر دولت آبادی آرانی

 خاطرات علی اکبر دولت آبادی آرانی

 خاطرات علی اکبر دولت آبادی آرانی

 خاطرات علی اکبر دولت آبادی آرانی

 خاطرات علی اکبر دولت آبادی آرانی

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع