ابوالفضل دهقانی بیدگلی
حسین
بسیجی
1343/08/01
1365/12/12
شلمچه
گلزار شهدای امام زاده حسین (ع) بیدگل
ابوالفضل در دامان مادري پارسا و پدري متدّين پرورش يافت. دوران كودكي خود را نزد پدربزرگش مرحوم حجت الاسلام و المسلمين آقاحسن صباحي بيدگلي سپري كرد. از كودكي همراه او به مسجد میرفت و به نماز مي ايستاد، همین امر باعث شد كه روح او با نماز جماعت و فرائض ديني عجين شود.
تحصيلات خود را تا مقطع دبيرستان ادامه داد امّا سال سوّم دبيرستان درس را رها كرد، و جهت تبليغات به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام شد.
ابوالفضل كه از ذوق هنري بالايي برخوردار بود؛ تصاوير زيبايي را روي كاغذ خلق ميكرد و با خطِ خوشِ خود به صفحة بيجان كاغذ، زندگي ميبخشيد. به كارهاي جمعي بسيار علاقه داشت، در ساخت حسينية يزلان همكاري ميكرد، خودش را در قبال ديگران مسئول ميدانست و ميگفت: اگر كسي دچار مشكل ميشود، خود او، خانواده، جامعه و همه و همه مقصّرند، ما هم جزء جامع هايم پس بايد در حلّ مشكل بكوشيم. آن زمان يكي از هم محلّي هايشان معتاد شده بود، همراه چند نفر از دوستان او را از اين بيماري نجات دادند. با همه صميمي و مهربان بود، برخورد مناسب و اخلاق پسنديدهاش مهمترين ويژگي او بود. سرانجام او كه با خودسازي در جبهه ها، لياقت شهادت يافته بود در جبهة شلمچه به فيض شهادت نائل گشت و به سوي معبود شتافت.
خواهر شهيد اين گونه نقل ميكند: اين شهيد بزرگوار پردة شهادت خود را با خطّي خوش نوشته بود. خبر شهادتش را كه شنيديم همان پرده را در سَردَر خانه نصب كرديم. بعد از شهادتش يك نامه به اسم او به خانوادهاش ميرسد. بعدها متوجّه ميشوند كه ابوالفضل قبل از شهادت اين نامه را نوشته است.
روحش شاد و راهش پر روهرو باد
سلام و درود خداوند بر امام امت، رحمت و بركات خداوند سبحان بر رزمندگان غيور اسلام و خانواده معظم آنان كه با تربيت و پرورش چنين انسانهاي رشيدي به ياري اسلام عزيز و امام بزرگوار شتافتهاند.
خداوند متعال را سپاسگزاريم كه به ما توفيق داد تا در ركاب شخصيت والامقامي همچون امام خميني به ياري اسلام بشتابيم. اين چيزي جز الطاف الهي نميتواند باشد. من مدتهاست بر خود تكليف ميدانم كه از فرمان مبارك امام خميني اطاعت محض كنم و به جبهه بشتابم چرا كه فرمان امام چون و چرا ندارد وبايد اطاعت شود.
دوستان عزيزم، بازار جبهه ها را گرم نگهداريد....
سزاوار نبود كه من با قلم خود در رساي شهيدان همواره پرده نويسي كنم. خودم از اين قافله سرافراز عقب بمانم و اگر اين افتخار نصيبم شود چه سعادتي از اين بالاتر خواهد بود...
پدر و مادر مهربانم كه زحمت و رنج بسيار كشيدهايد مرا ببخشيد اگر نتوانستهام زحمات و محبتهاي شما را جبران كنم...
برادر عزيزم سعيد، از درس خواندن و جديت در علم و دانش كوتاهي نكن كه پايبندي به نظام جمهوري اسلامي و خدمت براي آن بهترين كار است.
خواهرانم كه امروز كوچك هستيد، فردا در جامعه بايد اسلام به وجود شما افتخار كند... و شما بزرگان جامعه، قدر اين جوانان پاك باخته كه همه هستيشان را در خدمت اسلام قرار داده اند بدانيد و آنان را با آغوش باز بپذيريد، اگر اينها نبودند و در جبهه ها استوار نميايستادند دشمن قدار اينگونه ذليل و زبون نميشد. سزاوار نيست مورد تهمت هاي نارواي بعضي از افراد غافل و بيخبر قرار گيرند.. ابوالفضل(عباس) دهقاني