عیسی راستی ابوزید آبادی
رحیم
بسیجی
محصّل
1328/01/02
1365/12/12
شلمچه
دارالسلام ابوزیداباد
عيسي در تاريخ 1328/1/1 در محمّد آباد ابوزيد از توابع شهرستان آران و بيدگل متولّد شد .
دوران كودكي را با سختي و مشقّت در خانواده ای مذهبي و متدّين گذرانيد و در سنّ هفت سالگي وارد دبستان شد كه به علّت مشكلات معيشتي خانواده نتوانست بيش از دو كلاس درس بخواند و پس از آن وارد كار كشاورزي شد تا هم كمكي براي خانواده باشد و هم بتواند امرار معاش نمايد.
با شروع انقلاب اسلامي ، در راهپيمايي ها و مجالس مذهبي حضوري فعّال داشت. با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران تصميم گرفت وارد جبهه ها شده و در كنار رزمندگان به نبرد با دشمن زبون بعثي بپردازد كه در تاريخ 65/9/10 پس از گذراندن آموزش نظامي به منطقه عملياتي جنوب كشور اعزام و در تاريخ 1365/12/12 در عمليات كربلاي 5 در شلمچه شركت كرد كه در اثناي درگيري با دشمن ، بر اثر اصابت تركش دشمن به سر، صورت و گردن به مقام رفيع شهادت رسيد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد !
« به نام خدا »
- با درود به رهبر کبیر انقلاب و امّت شهیدپرور و درود بر شهیدان از صدر اسلام تا کربلای ایران ، اینجانب عیسی راستی با اعتقاد به اصول دین و فروع دین و دوازده امام و چهارده معصوم (ع) و نائب بر حقّشان امام خمینی ... کلمه نامشخص ... با چشم باز و قلبی آگاه وظیفه خود دانستم که اکنون که اسلام در خطر قرار گرفته به جبهه بروم و از دین اسلام دفلاع کنم چون تمام کفّار دست به دست هم داده اند که اسلام را نابود کنند ، وظیفه هر فرد مسلمان است که از دین خود دفاع کند چون اگر امروز مسلمان ها به جبهه نروند فردا هیچ عذری در پیشگاه خدا نخواهد داشت ، البتّه خیلی کوچک تر از آن هستم که بتوانم این ملّت شهیدپرور را امر و نهی کنم ، فقط این را می خواهم بگویم که به خاطر مسائل جزیی سعی نکنید این وحدت از بین برود ، فقط به کمک امریکا رفته اید بدون این که خود خواسته و دانسته باشید چون امریکا پول خرج می کند تا تفرقه مابین جمعیّت ایران باشد ولی ما بی پول به کمک امریکا رفته ایم چرا که آزادی که اسلام و انقلاب اسلامی به ما داده خود ما می خواهیم این آزادی را از بین ببریم إن شاء اللّه خداوند همه را آگاه کند .
- حالا روی سخنم با مادرم است ؛ مادر مهربانم ! واقعاً من از روی شما شرمنده ام چون خیلی به پای من زحمت کشیدی که شما اگر مرا حلال نکنید جواب خدا را چه بگویم ؟ ولی مادرم من چه کار کنم چون اسلام در خطر نابودی قرار گرفته وظیفه هر فرد مسلمان که به یاری اسلام برود شما باید پیرو مادر وهب باشی که موقعی که سر پسرش را آوردند و به دستش دادند نگاه کرد و دوباره به وسط میدان پرت کرد و گفت ما سری را که در راه خدا بدهیم پس نمی گیریم . مادر شما باید صبر را پیشه خود قرار دهید که ... متن نامشخص ... در خانه من خیلی زحمت کشیدی شما باید مرا ببخشی که نتوانستم جبران کنم باید چادر همّت را به کمر ببندی و سرپرست بچّه های من باشی بعد از من وکیل و وصی من هستی .
- خواهرانم ! شما خیلی زحمت مرا کشیدید باید مرا حلال کنید . وصیّت من این که ... کلمه نامشخص ... راه مرا نه این که یک وقت حرفی بزنند که اجر خود و مرا ببرید .
- من از تمام همسایگان و فامیلان و رفقا و مردم ابوزیدآباد راضی و ممنونم دلم
می خواهد که مرا حلال کنند و کسانی که پول هم از من طلب دارند به خانه من مراجعه کنند و طلب خود را دریافت نمایند که من زیر دین آن ها نمانم ... متن نامشخص ... امّت مسلمان باشد .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .
از عمر ما بکاه و عمر او بیفزا .
عیسی راستی