مهرداد ربانی
حسین
جهادگر
معلم
1341/01/01
1360/04/27
اسد آباد همدان
گلزار شهدای هفت امام زاده بیدگل
مهرداد اوّل فروردين سال 1341ش در خانوادهاى متديّن در بيدگل متولّد شد. دوران تحصيل را تا ديپلم در زادگاهش گذراند. به علّت علاقه ى وافرى كه به معلّمى داشت، وارد دانشسرا شد. او هميشه در فكر كمك به پدر و مادر و خانواده و مردم مستضعف بود قلبش پر از مهر و صفا و دوستى نسبت به ديگران بود او هميشه در پشت جبهه كوشش و فعاليت مىكرد و بنا به امر امام به كشاورزان در كشت گندم و ديگر فعاليتهاى اجتماعى و فرهنگى حضورى فعال داشت. با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران، به فراگيرى آموزشهاى نظامى پرداخت تا بتواند در جبهه حضور پيدا كند. علاقه ى حضور در جبهه هاى نبرد و كمك به رزمندگان اسلام او را بر آن داشت كه با كمكهاى مردمى راهى جبهه هاى جنوب شود. سرانجام در تاريخ 60/4/27 در مسير جبهه هاى نبرد، بر اثر سانحه ى رانندگى به شهادت رسيد.
روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس بي شمار پروردگاري را سزاست كه مرغ تيزپرواز انديشه را ياراي پرگشودن به قاف قربتش نيست.
من در حالي كه اين وصيت نامه را مي نويسم كه قلبم پر از عشق به اسلام و رهبر انقلاب مان امام خميني است. اين عشق است كه مرا به راهي مي كشاند كه بازگشتي و راهي به اين دنياي بي وفا و بي ارزش ندارد و راه بر سراي جاودان دارد جايي كه سرور شهيدان حسين(ع) بر ما حكومت و آقايي دارد. من به عنوان برادر كوچك به تمام همسالانم و برادرانم وصيت مي كنم كه به اين انقلاب خون بار و رهبر عزيزمان وفادار باشند و پيمان خود را هر روز محكم تر سازند من از پدر و مادر و خواهر و برادرانم خداحافظي مي كنم در داشتن چنين پدر و مادري كه روحيه شهادت را در من زنده نگاه داشتند. من چون از اين دنيا بريده ام و با دنياي ديگري پيوند دارم اختيارات وسايلم در دست عمويم و مادرم خواهد بود. من از پدر و مادر و ساير اقوام عاجزانه تقاضا مي كنم كه در صورت شهادتم گريه و زاري نكنند چرا كه من راه حسين غريب و مظلوم را در پيش رو دارم.
در خاتمه از خداوند بزرگ سلامتي رهبر انقلاب امام خميني و تمام رزمندگان اسلام و برادراني كه در اين انقلاب كمك مي كنند خواستارم. والسلام