سیدجلیل رزاقی کاغذی
سیدعابدین
پاسدار
نظامی
1343/06/01
روستای کاغذی بخش کویرات
1363/12/26
جزیره مجنون
گلزار شهدای امامزاده صالح(ع) کاغذی
سیّد جلیل در سال 1343 در روستای کاغذی از توابع شهرستان آران و بیدگل دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در آغوش گرم و پر مِهر خانواده زحمت کش و روستایی خود سپری کرد و در سن 6 سالگی برای تحصیل به مدرسه رفت و تا کلاس سوّم راهنمایی، درس خواند سپس ترک تحصیل کرد و بعد از مدّتی به علّت علاقه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جذب آن نهاد انقلابی شد و در سپاه مشغول خدمت گردید. ایشان در تاریخ 1362/12/2 به منطقة جنوب اعزام شد و در مورّخه 1363/12/26 در عملیّات بدر در جزیرة مجنون (شرق دجله) بر اثر اصابت ترکش به ناحیة پای راست به مقام رفیع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و راهش پر روهرو باد
نقل قول از مادر شهيد : نام شهيد ، با توجه به علاقه ي وافر پدر شهيد به روحاني آن وقت روستا که سيد جليل نام بوده برگرفته شده است و سيد جليل فرزند حاج سيد عابدين مسئول تارکات گردان در لشکر 41 ثارلله کرمان ايشان متأهل و چهارمين فرزند خانواده بوده و داراي يک برادر و 6 خواهر –کودکي اش تفنگ بازي را دوست داشت و براي خودش از چوب تفنگ ميساخت ، در سن 7 سالگي در مدرسه روشندل روستاي تا کلاس 5 ابتدايي تحصيل کرده و تحصيلات راهنمايي را در ابوزيدآباد گذراند – بعد از اتمام تحصيلات راهنمايي به کشاورزي روي آورد و در امورات کشاورزي به پدرخويش کمک مي کرد و سال 1359 وارد بسيج شده و سال 1360 حدود 6 ماهدر اهواز شهرك دارخوئين بود و بعد از آن به مدت 9 ماه در ايرانشهر استان سيستان و بلوچستان حضور داشت – که از ناحيه کتف و چشم توسط، گروهک کومله در ايرانشهر مصدوم شد- در عمليات هاي خيبر و والفجر 1بدر ( جزيره مجنون شرق دجله ) حضور داشت . با توجه به شاغل بودن درسپاه پاسداران به پيشه ي کشاورزي نيز مشغول بوده است نسب شهيد برابرشجره نامه ي با 28 واسطه از ذري حضرت جوادالائمه مي باشد ، جدايشان مرحوم سيد رزاق از روحانيون جليل القدر و عارف بالله بوده – شهيد در سن19 سالگي ازدواج کرده و يکبار به مشهد امام رضا (ع) مشرف شد و بر اثر اصابت ارکش به پاي راستش در 20 سالگي عمليات بدر واقع در جزيره مجنون در شرق دجله به شهادت رسيدند.
به نقل از برادر شهيد :
در سال 1362 ساعت 8:30 شب در حال رساندن غذا به رزمندگان در جزيره مجنون در 70 متري خط مقدم عراقي ها گرفتار نيروهاي اطلاعاتي بعثي ها شده و توانسته به هر وسيله ي شده فرار نمايد ، با توجه به جراحتي که داشته خود تا صبح داخل کانالي مخفي شده و پس از برقراري ارتباط با نيروهاي خودي ايشان را به موقعيت گردان خود مي رساند
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام ودرود به رهبر کبیر انقلاب این پیر جماران امام خمینی(ره) و با درود و سلام به ملت شهید پرور جمهوری اسلامی ایرانو سلام به روان پاک شهیدان به خون خفته و سلام ودرود به خانواده شهداء که اینطور فرزندان خود را تربیت کردهاند و به جبهه فرستادند و بعد از مدتی به آرزوی خود رسیدند. وصیتنامه خود را آغاز میکنم:
به نام خداوند بخشنده مهربان و یاریگر مستضعفان و درهم کوبنده ستمگران و پاسدار حرمت خون شهیدان. من وظیفه شرعی خود دانستم که به جبهه حق علیه باطل بروم و به کمک و یاری رزمندگان بشتابم. ای برادران عزیز من کوچکتر از شما هستم و ایجاد مزاحمت کردم؛ شما برادران و خواهران دانسته باشید که انقلاب ما را روحانیون زنده کردند. اگر روحانیون نبودند مدتهای دیگر زیر سلطه ابرقدرتها بودیم و آنها ما را مانند برده میدانستند. پس شما قدر روحانیون را داشته باشید. باری شما برادران عزیز و نوجوانان تا توان دارید بشتابید به سوی جبهه به یاری رزمندگان اسلام. شما خواهران و برادران شماها هم کمک مالی و جنسی تا در توان دارید به جبهه کمک کنید. خواهران و برادران پشتیبان ولایت فقیه و ارگانها و نهادها باشید و مسجد را رها نکنید و همچنانکه امام (ره) فرموده است:"مسجد هم یک سنگر است" و در دعاهای کمیل، دعای توسل و دعای ندبه هر هفته در مسجد شرکت کنید. خدمت پدر عزیزم و مادر مهربانم شما زحمتهای زیادی برای من کشیدهاید و من خیلی شماها را اذیت کردهام باید حلال کنید. تو ای مادر عزیزم شبها برای من بی خوابی کشیدی و خون خود را سفید کردهای و به من دادی و من را به حد رساندی. خدمت پدر و مادرم عرض می کنم من به جبهه رفتم و تا توان داشته باشم میجنگم و اگر پیروز شدیم و برگشتیم از امتحان قبول شدهام ولی اگر شهید شدم به آرزوی خود رسیدم ولی پدر و مادرم و برادر عزیزم و خواهرانم و همه فامیل ها، اگر شهید شدم کسی برای من گریه نکند. اگر شما برای من گریه کنید منافقین سوء استفاده میکنند. در انظار مردم گریه نکنید و اگر خواستید گریه کنید در خانه،آن هم برای امام حسین(ع) گریه کنید و اگر من شهید شدم چنانچه امکان آن باشد شب جمعه من را به خاک بسپارید. شما ای برادران و خواهران کاغذی اگر بدی و اشتباهی از من دیدهاید باید من را حلال کنید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته