محمد رضایی
آقاعلی
سرباز ژاندارمری
1340/08/07
روستای علی آباد فخره ابوزیدآباد
1361/01/01
جنوب خرمشهر
علی ابادفخره ابوزیداباد
محمدرضایی در سال 1340 در علی آباد فخره بخش کویرات شهرستان آران وبیدگل متولد شد وی فرزند اول خانواده بود که دورات طفولیت را با رنج و زحمات سخت آن دوران پشت سر گذاشت. تحصیلات خود را تا پنجم دبستان ادامه داد. وی علاقه ی زیادی به قرائت قرآن و اهل بیت (ع) داشت و به همراه پدر بزرگش در مجالس قرائت قرآن و مدیحه سرایی شرکت می کرد. ایشان در سن دوازده سالگی کل قرآن را تلاوت می کرد. او شخصی پاک و مهربان بود و علاقه ی زیادی به ضعیفان و مستمندان داشت و در حد توان به آنها کمک می کرد. در دوران انقلاب تبلیغات و فعالیت های زیادی داشت تا اینکه در هجده سالگی دفترچه ی آماده به خدمت را گرفت و برای دوران آموزشی به شهرستان زابل اعزام شد و بعد از آموزشی، به عنوان سرباز زاندارمری به جزیره ی مینو اعزام شد. در اوایل اردیبهشت 1360 به علت اصابت ترکش خمپاره از ناحیه ی پا مجروح و در بیمارستان بستری شد. او به مدت 40 روز استراحت پزشکی داشت ولی رفتن به جبهه را ترجیح داد. به نقل از دیگر همسنگرانش او هر روز آرزوی شهادت می کرد. تا اینکه در محرم سال 1360در جنوب خرمشهر به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد.یادش جاودان باد
متن وصیتنامه شهید محمد رضایی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود به پیشگاه مقدس مهدی موعود (عج) تعالی فرجه شریف، سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی و سلام بر همه ملت مسلمان.
از کوه پرسیدم، گفت از من استوارتر است. از دریا پرسیدم، گفت: از من خروشانتر است. از ماه پرسیدم گفت: از من فروزانتر است. از امام پرسیدم: گفت: خدمتگزاری بیش نیستم، همه ما از خداییم و باید به سوی او برویم، ای که چه بهتر با جانفشانی کردن در راه اسلام و قرآن سربلند در پیشگاه خداوند حاضر شویم.
ای خداوند متعال میخواهم که این جان ناقابل را در راه اسلام و قرآن بپذیری و اگر این جسم خاکی شایسته که در راه اسلام فدا نمایم، بارها زنده تا فقط در راه تو ای خداوند فدا نمایم. اما ای پدر و مادر مهربانم میدانم که برای من زحمات زیادی متحمل شدهاید، جسم و جان من برتر از علیاکبر امام حسین(ع) نمیباشد و مادرم از املیلای حزین بهتر نبود. از شما میخواهم که با رفتن من از این دنیا هیچگونه غم و اندوهی به خود راه ندهید و صبر داشته باشید که خدا با صابرین است و مرا ببخشید و حلالم کنید. ای خواهر و برادرانم میخواهم از شما که کلیه شئونات اسلامی را رعایت نمائید و پشتیبان اسلام و امام باشید و راه مرا ادامه دهید و ناراحت نباشید و مجالسم را چراغانی و روشن نمایید و از همه شما میخواهم که در خواندن نماز غفلت ننمایید. ای ملت هوشیار، بنده حقیرتر از آن هستم که پیامی داشته باشم ولیکن پشتیبان اسلام و قرآن و امام باشید، راه شهدای اسلام را ادامه دهید و از کلیه دوستان و آشنایان میخواهم که مرا حلال کنید. باز هم از پدر و مادر مهربانم میخواهم که مرا حلال و ببخشند و از درگاه پروردگار طلب مغفرت و آمرزش برایم نمایید. ای خداوند متعال میخواهم که مرا مورد لطف و رحمت خودت قرار بدهی و اگر مرتکب گناهی شده ا م به بزرگی خودت مورد عفو قرار دهید.
من مسلمانم مسلمان زاده و آزاده ام با خمینی رهبر دین دست بیعت داده ام
خون من رنگینتر از خون علی اکبر نبود مادرم از ام لیلای حزین بهتر نبود
اسم من مجد رضا و رضایی شهرت بود شیعه اثنی عشر خونها گرانقیمت نبود؟
افتخار است این شهادت در ره دین خدا چون که کردم ثبت نام در دفتر سرخ حسین