علی رضایی نصرآبادی
احمد
بسیجی
کارگر
1342/01/01
1366/03/31
ماهوت عراق
سفید شهر (نصر آباد)
علی رضایی نصرآبادی در اوّلین روز بهار سال 1342 در خانواده ای مذهبی و عاشق حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در نصرآباد کویر دیده به جهان گشود.
از همان کودکی علاقهی وافری به انجام مناسک دینی، به خصوص نماز داشت. در سال 1355 برای ادامهی تحصیل به شهرستان کاشان رفت. در این دوران کم کم نوجوانی برومند و قوی شدهبود و در ورزش چهره ای شاخص به شمار می رفت. در اواخر دورهی راهنمایی بود که کم کم مخالفت مردم با طاغوت آشکار می شد و با پیام های امام خمینی(ره) به اوج خود می رسید. در این دوران، ایشان با شرکت در تظاهرات و را هپیمایی ها یکی از چهره های فعّال انقلاب در روستا بود تا جایی که چندین بار با ضد انقلاب درگیر شد. با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی، عشق شرکت در جهاد مقدّس لحظه ای او را آرام نگذاشت. تا سرانجام در دوران خدمت مقدّس سربازی، داوطلبانه به جبهه ها رفت. بعد از اتمام خدمت، نزد خانواده برگشت ولی پس از مدّت کوتاهی، برای بار دوم به عنوان بسیجی عازم جبهه ها شد و مدّت چهار ماه در خطّ مقدم نبرد حضور پیدا کرد. بعد از آن با پیشنهاد خانواده تصمیم به ازدواج گرفت. هنوز مدّت کوتاهی از زندگی مشترکش نگذشته بود که مجدداً تصمیم گرفت به جبهه برود. صحبت های خانواده و اطرافیان، مانع از تصمیمش نشد. او این بار با جلب رضایت همسرش عازم جبهه ها شد. شهید رضایی بعد از گذشت سه ماه و در آخر خرداد سال 1366 در شهر ماؤوت عراق به شهادت رسید.
شهادت این شهید سعید، بسیار سوزناک بود زیرا درست هم زمان با تشییع پیکر مطهرش، فرزندش نیز به دنیا آمد. بنا بر وصیّت ایشان نام فرزندش را زهرا گذاشتند.
از خصوصیّات شهید رضایی، خواندن نماز شب و راز و نیاز با خدا و سجده های مخلصانه بود. پشتیبانی از انقلاب و امام، کمک به فقرا و دلسوزی برای یتیمان و قناعت و خوش رفتاری در خانواده از خصوصیّات اخلاقی او به شمار می رفت. صبوری، شجاعت و داوطلب شدن برای انجام امور در جبهه نیز از ویژگی هایی است که همسنگران شهید از آن یاد می کنند.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
« ربّنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین »
- با درود و سلام و رحمت واسعه حق تعالی به روان ملکوتی نبی اکرم (ص) و بر وصی به حقّش علی ولی اللّه (ع) و بر فرزند به خون تپیده اش حسین ثاراللّه (ع) و بر آخرین ذخیره خدایش مهدی بقیه اللّه (عج) و بر خمینی نائب او روح اللّه و بر قائم مقام رهبری فقیه حق منتظری آیت اللّه و بر شهیدان به خون خفته انصاراللّه و بر رزمندگان عاشقان اللّه و بر اسیران حزب اللّه و بر جانبازان فی سبیل اللّه و بر مفقودین و خانواده های معظم شهدا . هم اکنون در میعادگاه عشق و شهادت در حجله گاه خون عروس سرخ شهادت را در بر می گیرم و به دنبال خطّ سرخی که از لابلای گونی های سنگرم و اثر بیابان های تفتیده خوزستان گذشته می روم تا به کاروان شهدا که آرام آرام می رود و در راه تجلّی گاه حق در حرکت است بپیوندم تا آن جا که در توانم است در حفظ جانم برای مبارزه بیش تر با ظلم می کوشم ولی آن جا که پرنده زیبا و خوش بال شهادت به سویم بیاید از دل و جان به پیشواز می روم .
« اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد ان محمّداً رسول اللّه و اشهد ان علیاً ولی اللّه »
گواهی می دهم که خدایی نیست به جز خدای یگانه و یکتا و شهادت می دهم که محمّد (ص) پیامبر و فرستاده اوست که سلام بیکران خدا بر او باد و شهادت
می دهم که علی (ع) ولی و جانشین به حقّ محمّد بن عبداللّه (ع) و امام اوّل شیعیان جهان است و اطاعت امر آن ها بر همه ما واجب می باشد .
- خدایا ! اینک پس از سپری نمودن سالیانی از عمرم با کوله باری از معاصی به درگاه با برکتت رو کرده ام و خود نیز بر عصیان و طغیان خویش اعتراف دارم .
- با قلبی مملو از عشق به توبه و انابه از بارگاهت تقاضای عفو و اغماض می نمایم گرچه خود اللّه یحب التوّابین و بندگان پشیمان را به لطف و کرمت پذیرا هستی و رحمت واسعه خویش را شامل حالشان می گردانی .
- خدایا ! جهاد در راهت را از روی شناخت عمیق انتخاب نموده و این جان ناقابل را در طبق اخلاص گذاشته ام و بر صدق فرمایش حضرت امیر (ع) که زکات بدن جهاد در راه خدا است از دنیا و ما فیها دل بریده و سر از پا نشناخته و همراه سیل لبیک گویان به ندای یاور طلبی حسین زمان به سوی میعادگاه عشق و ایثار حرکت نمودم پس ای خدای بزرگ ! با لطف و کرمت ما را مورد عفو و بخشش قرار ده و پایان عمرم را شهادت در راه خودت بگردان باشد تا مورد قبول حق تعالی قرار گیرد .
- برادران عزیز ! اینجانب کم تر از آن هستم که به شما وصیّتی داشته باشم امّا از باب وثیقه چند سطری می نویسم باشد که عزیزان آویزه گوش قرار داده و به آن ها مسرّانه عمل نمایند . پس برادران امر به معروف و نهی از منکر را در برنامه زندگی خود بگنجانید که تمامی انبیا و اولیا بر این امر تأکید نموده اند و من جمله حضرت اباعبداللّه الحسین (ع) که خود فلسفه قیام و هدف از شهادت خود و انصار و به اسارت کشیده شدن اهل بیتش را صرفاً امر به معروف و نهی از منکر نامیده و اصل بود که نهضت حسینی را بعد از قرن ها زنده نگهداشته است و این را بدانید که این زمان هم با زمان حسین بن علی (ع) هیچ فرقی ندارد اگر در آن زمان از حسین (ع) بیعت می خواستند و جوابها آن ها « نه » بود در این زمان هم ابر جنایتکاران شرق و غرب از ما بیعت می خواهند که بگویم اسلام نه ولی ما جواب آن ها را با یک نه رد می کنیم و فقط با امر به معروف و نهی از منکر به جلو می رویم و تنها چیزی که انقلاب اسلامی ما را تداوم می دهد همین امر به معروف و نهی از منکر است و دیگر با صحبت و نصیحت نمی شود فقط با عمل همان طوری که امام حسین (ع) انجام داد و به یاری خدا به پس برادران عزیز بار مسئولیت بس سنگین است و باید وظیفه ای که بر عهده ما است به نحو احسن انجام دهیم تنها با امر به معروف و نهی از منکر چرا که امر به معروف و نهی از منکر بر اندام مرده جامعه روح تعبّد و اخلاق عالیه اسلامی را می دهد .
- برادران عزیز ! جبهه فضای عشق و وفا و دعا و نماز و عبودیّت و تسلیم صبر و استقامت است بله اینجا جایگاه خودسازی برای پرواز ملکوتی انسان است مگر نه اینست که ما باید برای پس از مرگ و روزگاران دراز تنهایی و غربت کاری بکنیم مگر نه این است که باید خود را برای دیدار و ملاقات با خدا آماده کنیم . آری ! برادرانم به همه بگویید که میدان های جبهه و جهاد را پُر کنید که مکان فکر و تصمیم و عمل صالح است و در اینجا با چشم دل می توان انسان های بالاتر از ملائکه اللّه را مشاهده کرد و إن شاء اللّه لحظه مرگ باطل و پیروزی کامل حق نزدیک است .
- برادران ! شما که در پشت جبهه هستید دلجویی خانواده های شهدا و اسرا و مفقودین و معلولین را فراموش نکنید به خصوص خانواده هایی که فرزند یتیم هست و حضرت علی (ع) در مورد یتیمان خیلی سفارش کرده است به خصوص آن یتیمی که از شهید باشد و شما که در هر پست و مقامی کار می کنید کار خود را برای رضای خدا انجام دهید در کارهایتان خلوص داشته باشید و به آن رنگ خدایی بزنید و این را بدانید که اگر کاری برای رضای خدا نباشد هیچ ارزشی ندارد حتّی اگر جهاد ، پس باید این را بدانیم که نه تنها در پست و مقام بلکه در کارهای روزمره زندگی هم باید چنین باشیم تا کارمان ارزش پیدا کند و آن هم ارزش خدایی .
- پدر و مادر عزیزم ! درست است که فرزند خوبی برای شما نبودم و آن ارزش والای شما را درک نکردم ولی از شما می خواهم که مرا مورد عفو و بخشش خود قرار دهید و از دست من راضی باشید و مرا حلال کنید و برای من از تمام کسانی که حقّی دارند از همسایگان و دوستان و اقوام ! حلالیّت بطلبید و هیچ ناراحت نباشید که فرزند خود را از دست داده اید چون راهی را که رفته ایم تمام اولیا خدا در این راه جان خود را فدا کرده اند و من امانتی بیش در دست شما نبودم و باید خوشحال باشید که خدا صابران را دوست دارد و برای آن ها ارزش زیادی قائل است .
- از خواهران و برادرانم و همسرم ! حلالیّت می طلبم إن شاء اللّه که مرا می بخشید و حلال می کنید و هیچ وقت دعا به امام یادتان نرود در پایان از تمام کسانی که به من حقّی دارند می توانند به خانه ما مراجعه کنند و از پدرم دریافت کنند إن شاء اللّه که مرا می بخشید در ضمن از کلیه ورزشکاران نصرآباد حلالیّت می طلبم امیدوارم که مرا ببخشند و حلال کنند .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار . منتظری نستوه برای نصر اسلام محافظت بفرما .
والسّلام
علی رضایی
امضا : 1366/2/20