گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

علی روحانی یزدلی

نظام

بسیجی

معلم

1336/06/06

روستای یزدل آران وبیدگل

1365/03/02

فاو

روستای یزدل

علی روحانی یزدلیدر سال 1339 ه.ش در روستای یزدل از توابع شهرستان آران و بیدگل ،در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.تولد او مصادف با روز عید غدیر بود ، او دامان پدر و مادری که محبان اهل بیت عصمت و طهارت ( ع ) بودند پرورش یافت.پدرش که در تربیت وی جدیت زیادی داشت ، از طفولیت او را با خود به مسجد و مراسم عزاداری سرور شهیدان می برد ، این حضور معنوی باعث شد که عضو فعال و مؤثر هیات محبان الحسین ( ع ) گردد. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان قطب راوندی یزدل، و دوره راهنمایی به شهرستان کاشان عزیمت نموده و پس از گذراندن دوران متوسطه موفق به اخذ دیپلم هنرستان شد.

پس از پیروزی انقلاب به فعالیت در بسیج سپاه کاشان پرداخت تا اینکه توانست در سال 1362 با همکاری بسیج و عموم اهالی روستای یزدل ، پایگاه مقاومت بسیج را در گلزار شهدای امامزاده هلال ابن علی (ع) آران مقدس شهداء راه اندازی کند و به مرور زمان با کمکهای نقدی وجنسی امت حزب الله توانست ( در سال 1365 ) اقدام به تاسیس پایگاه مقاومت بسیج مستقل در روستای نماید.

تا قبل از شهادت، فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج روستا را به عهده داشت.اوایل سال تحصیلی 1362 شغل معلمی را برگزید و با عنایت به اهمیت فرهنگ در جامعه به خدمت در آموزش و پرورش آران و بیدگل درآمده و در امورتربیتی در مقطع راهنمایی مشغول به انجام وظیفه شد.

او در سال 1362 با خانواده ای مذهبی و شهید داده ازدواج کرد که نتیجه این ازدواج یک فرزند است او در دست نوشتهایش خطاب به همسر خود می نویسد : از دوران کوتاهی که با هم زندگی کردیم کمتر در خانه بودم معذرت می خواهم ، من را حلال کنید.

با تهاجم دشمن بعثی به مرزهای کشور اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی و پیامهای حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با دفاع از میهن اسلامی روانه جبهه نور علیه ظلمت شد،که در این مدت حضور در جبهه 2 مرتبه مجروح شد و هر بار هنوز مداوا نشده ، با سخنرانیها و تبلیبغات مفید خود در اجتماع به همراه عده ای از برادران بسیجی راهی جبهه ها می شد. او در عملیات خیبر، محرم ، بدر و در منطقه عملیاتی دهلران و فاو شرکت داشت.آگاهی و شناخت بالای ایشان در مسائل سیاسی ، اجتماعی و شجاعت و شهامت از جمله خصوصیات بارز این فرمانده بزرگوار بود. علی نسبت به شهداء و خانواده های محترمشان احترام خاصی قائل بود. و در هر فرصتی به مزار شهداء می رفت و برای رسیدگی به معضلات و حوائج خانواده های این عزیزان تلاش می کرد و در غم فراق همرزمانش می سوخت.او همواره به خانواده اش سفارش می کرد که در مقابل سختیها صبور باشید و خدارا به یاد آورید.

خودسازی و عبادت به صورت یک برنامه مستمر در زندگی او درآمده بود بعد از شهادت برخی از یارانش، روح در کالبد او آرامش و قرار نداشت و معلوم بود که بزودی به جمع آنان خواهد پیوست و ناراحت از اینکه چرا در این دنیای خاکی باقی و به فیض شهادت نایل نیامده است.لذا طالب شهادت بود تا سرانجام این شهید عزیز در روز جمعه ، دوم خرداد سال 1365 که مصادف با سیزدهم رمضان المبارک بود ، در منطقه عملیاتی فاو بر اثر اصابت ترکش خمپاره مزدوران عراقی به ناحیه سر ، ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل گردید.

روحش شاد،یادش گرامی و راهش مستدام باد.

تعداد بازدید: 4618

بسم الله الرحمن الرحیم

منّت خدای را که بر این بنده حقیر لطف نموده و با تابش نورش بر قلبم از

دریچه ای به نام روح الله از عمق گودال متعفّن نجاسات و شهواتی که به دست شاهنشاهان گود گردیده بود تا انسان ها را در آن مبدّل به حیوان کنند تا قلّة رفیع شهادت و کمال انسانیّت اوج داد. چه لذّتی بزرگتر از این که وقتی به حساب رسی از خود می نشستم و آن چه را که بودم با آن چه را که شدم مقایسه می کنم خود را در پناه خدا می دیدم حس می کردم که مرا دوست دارد و در این دوستی به خجالت و شرمندگی فرو می روم .

بار خدایا من چه بودم ؟ و تو با من چه کردی ؟ از من چه دیدی از کدام گناه من خوشت آمد که نورت را بر قلب کثیفم تابش دادی و به خود مشغول کردی و اکنون مرا به سفره خود نشانده ای . من به کدام گناه خود گرفتار شده ام که باید بار سنگین خجالت ناشی از کرامت تو را حمل کنم مگر من گناهکاری بیش تر بودم ؟ پس این همه کرامت چرا ؟ بشکند آن قلم که بخواهد از پس این خجالت بیرون آید امید است بسوزد این جسم به شعله های جنگ شاید بتوانم ابراز دوستی کنم وگرنه چیزی برای هدیه و اعلام دوستی نخواهم داشت و اگر چنین هم شود باز توفیقی است که تو عنایت کرده ای و باز شرمندگی لکن موجب افتخار .

ای خدای من ، ای مولا ، تو خود می دانی که ما عاشق جوار رسول الله همنشینی با علی و .... آرزوی ماست هر چند آرزو بلند است و لقمه بزرگ لکن کرامت تو مرا به این گستاخی وا داشته است .

- بارالها ! گناهانم را ببخش ، فشار قبر را بر من آسان گیر ، عبور از صراط را آسان گردان ، ما غلام حلقه به گوش حسینیم ما را با حسین (ع) محشور گردان .

- بار خدایا ! پدر ، مادر ، برادر، خواهر ، همسر و فرزندم و همه بازماندگانم را صبر و عشق و ایمان و آگاهی و ثبات قدم عنایت فرما . پدر ، مادر ، برادر ، خواهر و همه دیگر اقوامم شما خوب مرا شناخته اید و خوب می دانید که خود این نوع زندگی کردن و این نوع مردن و شاید مفقود شدن را انتخاب کرده ام . پس بر آن چه خود انتخاب کرده ام غمناک نباشید . بر این فراق زود گذر صبر کنید . چنان چه زینب و امام سجاد (ع) صبر نمود اگر گریه می کنید گریه تان باید صلاح باشد هرگز در برابر دشمن و مردم گریه نکنید و اگر گاهی گریه می کنید روشنگری باشد و افشاگری ظلم ظالمان ، اگر گریه می کنید بر مظلومیت حسین (ع) گریه کنید و افتخار کنید که پیرو حسین (ع) بودم پس اگر در مرگ من صبر کنید من خوشحال تر خواهم بود البته نه این که برای جلوگیری از گریه بر خود فشار آورید . منظور از صبر گریه نکردن نیست منظور از صبر خارج نشدن از صراط مستقیم است که گاهی به علّت فشار یا مصائب و همیاری شیطان پیش می آید من را حلال کنید ، وعده من و شما به شرط صبر جوار حضرت رسول الله (ص) .

در مورد تربیت نتیجه این زندگی ( زکریا ) کوشا باشید البته سرنوشت او هم دست خدا است اگر خدا بخواهد بزرگ خواهد شد و اگر نخواهد جز آن نخواهد بود همین طور در مورد تربیت او هم دست تمنّای من همیشه به سوی خدای عزوجل دراز بوده است به هر حال صبور باشید « إنَّ اللهَ معَ الصّابرین »

- خانواده محترم رعیت ! از زحماتی که در مورد من متحمّل شدید و خواهید شد تشکّر می کنم . بر آن چه که برای شما پیش می آید صبر کنید طلا را برای خالص کردن از کوره های متعدّد عبور می دهند . شاید دلیل مصائبی که بر شما وارد

می شود همین باشد که خدا شما را برای خالص شدن انتخاب کرده است و آن چه را که باعث توفیق شما در این بلاها خواهد شد صبر است .

من سلام شما را به برادرم غلامرضا می رسانم دیدار ما و شما کنار نهر کوثر در جوار ابا عبدالله « إن شاء الله »

- مردم ! ما برای اسلام کشته شدیم شما هم لااقل با اعمال خود زینت اسلام باشید . با نام مسلمانی و ظاهری آراسته دست به هر دزدی و احتکار و خیانت آلوده نکنید. الحمدلله که امروز اکثریت مردم ما مؤمن هستند . إن شاء الله آن اقلیّت هم به اسلام وفادار شوند . مردم از آبروی اسلام آبرو نگیرید به عبارت دیگر اسلام را برای خود نخواهید . خود را پشتیبان و مدافع اسلام بدانید بین ما و شما خدا قضاوت خواهد کرد . مرگ را فراموش نکنید . عبور از صراط سخت است ما در آن جا گریبان آنان را که بر خلاف امام و خطّ امام گفتار و عملی انجام داده اند خواهیم گرفت . نهادهای انقلاب ، بسیج ، سپاه ، جهاد و ... را تقویت کنید . امروز بهترین زمانی است که می توان به اسلام خدمت کرد . اگر امروز عمل نکنید فردا افسوس سودی نخواهد داشت . معلّمین محترم به خاطر خدا فعّال باشید و دانش آموزان عزیز اگر درس نخوانید به خون شهدا خیانت کرده اید . بکوشید و درس بخوانید و با تعهّد به انقلاب حافظ آرمان ها و دستاوردهای خون شهدا باشید .

- خانواده محترم پدر و مادر گرامی ! اوّل مرا حلال کنید . دوّم صبور باشید دنیا زود گذر است . سوّم از مردم حلالیّت طلب کنید . اگر کسی پولی می خواهد بیاید و بگیرد و اگر کسی از من ناراحتی دارد حلال کند من از همه راضی هستم .

خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته

علی روحانی

امضا : 1365/2/31

روحش شاد و راهش پررهرو باد !


 خاطرات علی روحانی یزدلی

 خاطرات علی روحانی یزدلی

 خاطرات علی روحانی یزدلی

 خاطرات علی روحانی یزدلی

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع