ناصر ساعی ابوزید آبادی
حسن
بسیجی
1340/07/05
1363/12/22
هور الهویزه
دارالسلام ابوزیداباد
ناصر در تاريخ 1340/7/5 در روستاي ابوزيد آباد از توابع شهرستان آران و بيدگل ديده به جهان گشود. دوران كودكي را در كانون گرم خانواده سپري كرده و در سنّ شش سالگي به مدرسه رفت و فقط مقطع ابتدايي را با موفّقيّت پشت سر گذاشت و به خاطر شرایط معیشتی ترك تحصيل نمود.
شهيد در زمان طاغوت نيز از فعاليت خوبي برخوردار بوده و همراه ساير مردم به راهپيمايي ها، تظاهرات و جلسات مذهبي شركت مي كرد و در پخش اعلاميه هاي حضرت امام فعاليت داشت.
ناصر بعد از اين كه خدمت مقدّس سربازي خود را در زمان جنگ به پايان رساند ، چون كشور اسلامي اش را در جنگ با عراق مي ديد ، در تاريخ 1363/8/12 باز هم از طريق بسيج به منطقه جنوب اعزام و در عمليات بدر در هوالهويزه شركت كرد و بالاخره در تاريخ 1363/12/22 به درجه رفيع شهادت رسيد.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
- به نام اللّه پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود فراوان به آن روح خدا که این چنین با سخنان و اَعمال پیامبرگونه اش این سیل خروشان حرکت امّت حزب اللّه را به یاری خداوند متعّال و بازوی امام زمان (عج) رهبری می کند ، خروشان و قاطع در برابر ابرقدرت های شرق و غرب و عوامل داخلی آن ها برخورد می کند .
- هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت و در راه خدا نزد خدا از قطره ریخته شود بهتر نیست . شهادت تزریق خون به پیکر اجتماع و در ... کلمه نامشخص ... اجتماع است . این شهدا هستند که بر پیکر اجتماع و در رگ های اجتماع جامعه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند خون جدید وارد می کنند ، اسلام همیشه نیازمند شهید است .
- شهید به تمامی مایملک خود جاودانگی می بخشد ، شهادت عملی آگاهانه بر اختیار است .
- همیشه گوش به فرمان امام عزیز باشید و قدر این گران قدر را بدانید که در غیر این صورت کفران نعمت کرده اید و به راستی برای این ملّت ستمدیده و مستضعف نعمتی الهی می باشد و برای جهان اسلام انسانی است .
- ... کلمه نامشخص ... ارزشمند خداوند متعّال بندگان مؤمن خود را تحت آزمایش قرار می دهد .
- ای مادر ! بدان که من دیر زمانی است که آرزوی چنین روزی را می کشیدم و تو اجری بس عظیم نزد پروردگار داری و به راهی که رفتیم تکیه کن آن گاه خوشحال خواهی شد که تو نیز به سهم خود فرزندی را به پیشگاه خداوند متعّال هدیه
کردی .
- پدر و مادر عزیز و زحمتکشم ! به یاد داشته باشد چنان چه جسدم پیدا نشد و نتوانستید تحویل بگیرید مسئله ای نیست بلکه سعی کن پیام مرا به همه برسانی و بدان که اسلام دین حق و برادری و برابری و دین کاملی است و دوری از اسلام و روحانیّت مبارز و مسئول و متعهّد همان ذلّت و خواری مان را همراه خواهد
داشت . امام عزیز را دوست بدارید ، مسجد هم خانه خداست و هم سنگر است . در این مرحله از زمان انسان متعهّد باید سرنوشت خود را انتخاب کند یا رسیدن به درجه والای شهادت و یا ذلّت و خواری ، من راه اوّل را انتخاب نمودم به عنوان مقلّد امام افتخار می کنم که خدا مرا از سربازان امام قرار داد . من به جبهه نیامدم که فقط بجنگم آمدم تا در دانشگاه درس بخوانم که در آن برادر سیزده ساله ای نارنجک به کمر می بندد و خود را به زیر تانک دشمن می اندازد ما آمده ایم که در این دانشگاه خود را بسازیم از زشتی ها دوری نمود و با ندای « هل من ناصر ینصرنی » حسین زمان خود ... کلمه نامشخص... گفته باشیم رهبری که هم چون شهر در عالم مقام ابرقدرت های جهان ایستادگی کرد و آن ها را به زانو درآوردیم .
والسّلام
- دیگر عرضی ندارم بجز دوری شما ... خداحافظ ...
- همگی تون خدا یار و نگهدار شما
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .
آن حق بر روی ... نامشخص... هر یا نه | این نامه هجره را به بنده یا نه ؟ |
گل پیر ما ، سرخ شهادت تو را او | سرقامــت و قدما پسندیده یا نه ؟ |
وصیّت نامه برادر : ناصر ساعی
لشکر : امام خمینی (ره)
تیپ :
گردان : امام حسین (ع)
تاریخ : 1363/12/5
آدرس : کاشان – ابوزیدآباد – کوی شهید میرزا عرب
( برسد به دست منزل آقای حاجی حسن ساعی )