علی محمد سالم نوش آبادی
رضا
بسیجی
1311/03/05
1362/08/09
گزان بالا
گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد
علی محمّد در سال 1311 در شهر نوش آباد در یک خانوادة مذهبی دیده به جهان گشود. شهید از کودکی خیلی به دین اسلام علاقه داشت به همین علّت در سن هفت سالگی بالای پشت بام میرفت و در موقع اذان، با صدای دل نشینی اذان میگفت به طوری که هر کس از همان کوچه میگذشت، مجذوب صدای ملکوتی او میشد و اینگونه توجّه مردم را به خود جلب میکرد و در همان سن شروع به نماز خواندن کرد. او از نعمت سواد محروم بود چون که در آن ایّام نه مدرسه ای وجود داشت و نه وضع مالی خوبی داشتند که بتواند درس بخواند.
ایشان به کارگری مشغول و در عمر پر برکتش با مشکلات زیادی روبه رو بود. در زمان رژیم طاغوت خیلی با موسیقی مخالف بود و به خاطر موسیقی با دوستداران آن مبارزه میکرد و سرانجام تغییر مکان داد و خانة خود را فروخت و به محلّة دیگری رفت تا صدای موسیقی به گوشش نرسد. همیشه در نماز جماعت شرکت مینمود. در روزها و شبهای سرد زمستان حتّی در موقعی که برف میآمد از خواب بیدار میشد و نیم ساعت به اذان مانده از آب سرد وضو میگرفت و به مسجد میرفت تا نمازش را در مسجد بخواند.
علیمحمّد با وجود اینکه سواد نداشت ولی تمام مسائل و احکامی که واجب بود یاد بگیرد؛ بلد بود. ایشان مقلّد امام بزرگوار بود و علاقة خاصّی به ایشان داشت. وی قبل از انقلاب موقعی که امام در قم بود با امام چند بار ملاقات کرده بود و حتّی شهید مصطفی خمینی را هم ملاقات کرده بود.
موقعی که شهید رضا شمس آبادی را اعدام کردند؛ عکس شاه را برداشت و پاره پاره کرد و پشت خانهشان در کوچه ریخت به طوری که بعضی از همسایه هایش دیدند و رفتند حتّی گزارش هم دادند. او را تهدید کردند ولی او از تهدیدها نمیترسید. استوار در مقابلشان ایستاده بود. عاشق شهادت بود. موقعی که نماز میخواند مابین نماز دعا میکرد: خدایا مرا در راه خودت شهید کن و آنقدر چیزی به من نده که من از یاد تو بیرون روم. ایشان در مدّت جنگ تحمیلی، دو بار به جبهه اعزام شد تا اینکه در دفعة دوّم در تاریخ 1362/08/9 در تپّة گزان بالا به دست گروهك ضدِّانقلاب کومله شربت شهادت را نوشید و به آرزوی همیشگی خود رسید.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد