بسم اللّه الرحمن الرحیم

« وَ لاَ تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیل اللهِ أموَاتاً بَل أحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون »

آل عمران – آیه 169

هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید ، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده شوند .

- به نام اللّه و با یاری خدا اینجانب علی اکبر سروری وصیّت نامه خود را آغاز

می کنم و با یاد رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امید محرومان و مستضعفان جهان ، امام خمینی فریاد اللّه اکبرم را رساتر می کنم و در برابر فرعون ها و طاغوت های زمان فریاد می زنم که نامردان زمان ! ای جلادان ! عصر بدانید که تشیّع همیشه امامش به خروش و فریادش کوبنده است .

- مردم مسلمان ! بدانید که من آگاهانه در این راه قدم نهاده ام .

- خدمت پدر عزیزم ! سلام می رسانم و از او می خواهم که اگر در گذشته از من ناراحتی دیده است یا نافرمانی از طرف من شده است مرا ببخشی و اگر شهید شدم از تمام دوستان و آشنایان طلب بخشش کنید و آن ها مرا حلال کنند .

- مادرم ! شما دارای پنج پسر هستی و اگر شهید شدم ناراحت نشوی که دشمنان شاد شوند و شما به من گفتی که اگر می خواهی شیرم را حلالت کنم باید دست از امام برنداری و تا آخرین نفس ندای امام را لبیک گویی من در جوابت می گویم ما اهل کوفه نیستیم که امام حسین (ع) تنها بماند و امّا من به ندای امام امّت که

فرمود : « حصر آبادان باید شکسته شود » لبیک گفتم و از فرمانده خود خواستم که به آبادان بروم و خودم را برای اجرای فرمان امام و قرآن و اسلام عزیز آماده کنم و خدا را شکر می کنم که در این سن جوانی که بیست و یک سال دارم چنین افتخاری نصیبم شد تا در جبهه حق علیه کفر و باطل بجنگم .

- مادرم ! تو از اوایل انقلاب تا به حال خیلی زحمت کشیده ای و غصّه خورده ای و چه رنج هایی که تحمّل کرده ای ولی مبادا اکنون ضعفی از خود نشان دهی و مبادا از شنیدن خبر شهادت من موهایت را پریشان کنی که دشمن ضدّ انقلاب شاد

می شوند. (ادامه متن ناخوانا بود) اگرچه شهادت من برایت سنگین باشد ای مادر ! از شما می خواهم که راهم را ادامه دهی و برادرانم را به جبهه بفرستی تا از این جنگ که جنگ حق علیه کفر و باطل است اجر و ثوابی ببرند و سلاحم را بر زمین نگذارند . مادر جان ! یادت هست آن روزی که گفتم من قطعه شهدا را افتتاح

کرده ام و کلنگ زده ام و می خواهم شهید دوّم نوش آباد باشم و حال از آبادان شنیده ام که برادر قاسم اخباری از من سبقت گرفته و به درجة رفیع شهادت نائل گردیده است و من هم راهش را ادامه خواهم داد و بعد از شهادتم جنازه ام را در کنار برادر شهید ماشاءاللّه راحمی دفن کنید و عکسی را که آن روز تهیه کرده ام بر حجله ام بزنید .

- ای مادر ! آن وعده ای که به تو داده ام یکی این که نماز جمعه را در کربلا به امامت آیت اللّه منتظری خواهیم خواند و دیگر آن که گفتم مدال افتخار را برایت خواهم فرستاد و حال این که وصیّت نامه را می نویسم حمله ای در پیش است که من حضور خواهم داشت و امیدوارم که به آرزوی دیرینه خود خواهم رسید .

- اگر من شهید شدم از تمام بستگان و دوستان و رفقا و اهل محل ! می خواهم که وحدت کلمه داشته باشند و در راه انقلاب و اسلام عزیز هرچه ... و محکم تر قدم بردارند و از همه حلالیّت می طلبم .

- وصیّت من به شما امّت مسلمان ! این است که هیچ وقت امام را تنها نگذارید و هم چنان که من ندای « هل من ناصر ینصرنی » امام را لبیک گفتم شما هم لبیک گویید و بعد از نماز همیشه به جان امامان دعا کنید .

- خدا یار و یاور تمام شما باشد .

- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .

علی اکبر سروری نوش آبادی

امضا : 1360/6/24