رضا سروری نوش آبادی
غلام علی
سرباز ارتش
1347/06/20
شهر نوش آباد
1367/05/22
منطقه مرزی مریوان
گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد
رضا سروری نوش آبادی سال 1347 در شهرنوش آباد در خانوادهاى مذهبى و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت عليهالسلام متولد شد. تولد رضا با شب نوزدهم ماه مبارك رمضان 1389 قمرى مصادف بود.
او در دامان مادرى پرورش يافته بود كه بيشتر وقت خود را در جلسات روضه، دعا و قرائت قرآن مىگذراند.در سال 1354 شمسى وارد دبستان محتشم نوش آباد شد و دوران راهنمايى را هم در مدرسه شهيد روحى به پايان رساند. دوران نوجوانى او با انقلاب اسلامى مصادف شد. فعّاليّت آن شهيد عزيز در جلسات و اجتماعات مذهبى و فرهنگى بود تا هنگامى كه انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد. پس از آن جنگ تحميلى عراق عليه ايران شروع شد و چون سن كمى داشت در پايگاه بسيج فعّاليّت مىكرد و در عين حال به ورزش هم علاقه داشت و كار مىكرد. رضا در كمك كردن به والدين از هيچ چيز دريغ نمىنمود و در نمازهاى جماعت و فعّاليّتهاى اجتماعى حضور خوبى داشت.
در سال 1366 به خدمت سربازى رفت و در پادگان 05 كرمان آموزش ديد. پس از آن به لشكر 28 سنندج معرفى و به منطقه ى مرزى مريوان اعزام شد ودر همان منطقه (در عمليات بیت المقدس پنج) به فوز عظماى شهادت رسيد.
رضا دومين شهيد خانواده بود. برادرش على اكبر در عمليات ثامن الایمه عليهالسلام (شكست حصرآبادان) به شهادت رسيده بود. آرى او در شب نوزدهم ماه رمضان متولد شد و در شب نوزدهم ماه رمضان ديگرى خبر شهادتش را به خانوادهاش دادند.
روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
و اعدّوا لَهُم ما استطعتم مِنْ قُوه
به نام خدا، پاسدار حرمت خون شهيدان گران قدر اسلام از صدر تاكنون و با درود و عرض ادب به پيشگاه حضرت بقيه الله الاعظم امام زمان(عج) و نايب بزرگوار و بر حقش، پير جماران، امام مستضعفان جهان، ياور محرومان و ستمديدگان، رهبركبير انقلاب اسلامي تا سر تا سر جهان. اينجانب رضا سروري فرزند غلامعلي وصيت نامة خود را آغاز مي كنم:
پدر و مادر مهربانم هيچ گاه براي من ناراحتي به خود راه ندهيد و از شهادت من خشنود باشيد كه راه سعادت و رستگاري من همانا شهادت است.
پدر گرامي و مادر بزرگوارم بدانيد كه من آگاهانه و با چشماني باز اين راه را انتخاب كرده ام و قدم در اين وادي نهاده ام، به جبهه آمده ام تا به جهانيان مخصوصاً به مستكبران و طاغوت هاي زمان بگويم كه اسلام دين رهايي و عدالت است، به آن ها بگويم كه حق و عدالت پيروز است و ظلم و جور محكوم به نابودي و نيستي است و نيز به ملت سلحشور و انقلابي و مقاوم ايران اسلامي بگويم راه فلاح و رستگاري، سعادت و عزت، در پيش روي ماست و آن توجه به فرمايشات رهبركبير انقلاب است كه جز سعادت و خوشبختي ره آوردي براي ما نداشته و ندارد، آري مبارزه در راه حق و حقيقت در هر صورت سعادت است، مردن در اين راه، شهادت و حيات نيز عزت است.
با برادران عزيز و خواهر محترمه ام نيز صحبتي دارم، برادران و يگانه خواهرم از اين كه دومين برادر خود را در راه اسلام و انقلاب اسلامي فدا كرد ه ايد بر خود بباليد، مباد در مقابل كساني كه از روي جهل و ناداني با اين انقلاب خونبار سر ستيز دارند روي ترُش كنيد يا چهره درهم كشيد بلكه آن چنان در مقابل آن ها مصمم و استوار باشيد كه خود از خود شرمنده شوند.
در پايان با امت سلحشور ايران اسلامي به ويژه ملت شهيدپرور و بزرگوار شهرك شهيدپرور نوش آباد نيز كلامي دارم: اي مردم ستمديده و زجركشيده ايران اسلامي از ناملايمات زندگي، كمبودها و قصورها و ساير عوارض جنبي جنگ مهراسيد چون دنيا در انتظارند كه ما را به زانو درآورند، مبادا با دست خود اين ذلت را به جان بخريم مبادا در مقابل آن ها كرنش كنيم و سر تعظيم فرود آوريم، پس بياييد همه با هم مقاومت كنيم تا استكبار جهاني را به زانو درآوريم. ان شاءالله
در خاتمه از خداوند متعال خواستارم كه امام خميني را تا انقلاب مهدي(عج) براي اين انقلاب اسلامي حفظ فرموده تا پرچم پرافتخار اسلام را در سراسر گيتي به اهتزاز درآورد. ان شاءالله
از خانواده ام استدعا دارم تا اگر كسي به گردن اينجانب حقي دارد، طلبي دارد رضايت آن ها را جلب نموده و اگر از حقير گناهي يا اشتباهي سر زده مرا به بزرگواري خود ببخشند.
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
05/ 01/ 1367
رضا سروري نوش آبادي