حسین شاگردیان بیدگلی
عباس
بسیجی
1341/02/01
آران وبیدگل
1362/04/30
شریف آباد سنندج
گلزار شهدای هفت امام زاده بیدگل
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
- ما پیروان مکتب توحید از شهادت باکی نداریم . ( امام خمینی (ره) )
سلام علیکم ؛
« و شهدائکم و من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا
علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا »
قرآن کریم
بیاندیشم که چه بنویسم و چگونه بنویسیم وصیّتم را تا شایسته باشد و پس از اندکی تفکّر و اندیشه که پیامبر اکرم (ص) ساعتی از آن را افضل از هفتاد سال عبادت می داند مرا به این جا کشانیده است که سال ها از عمر می گذرد و آیا توانسته ایم که بر نفس خود غالب شویم ؟ آیا توفیق این را داشته ایم که از معاصی خدا دور و بر طاعت او بیافزاییم ؟ و بالاخره آیا خودمان را بری مهمانی خداوند تبارک و تعالی آماده کرده ایم ؟
پس به درگاه با عظمت خداوند یکتا می آییم و او را سپاس و پرستش می کنیم که تنها او شایسته پرستش می باشد زیرا او کمال مطلق است . درود خداوند به تمام انبیا که آخرین آن ها حضرت رسول اکرم (ص) و ائمّة اطهارش (ع) و نائب بر حقّ امام زمان (عج) حضرت امام خمینی .
- بندة خدا حسین شاگردیان با شناخت و آگاهی کامل به این انگیزه که در راه الله و برای پاسداری و حراست از انقلاب اسلامی که خون بهای هزاران شهید و معلول است و برای جهانی شدن و استقرار جمهوری اسلامی که خود زمینه و تدارک جهت ظهور آقا امام زمان (عج) است و تسلیم در برابر امر ولایت فقیه پا به جبهة جنگ گذارده ام و این را اضافه کنیم که این وظیفة اصلی ماست و در این راه تصمیم بر آن داریم که آن قدر از ... کلمه نامشخص ... کفر بکشیم .
- فتنه ای نماند که در این راه چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم . مگر
نمی دانید که شهادت زندگی است و حیات ، نه پایان و ممات . پس چرا از مرگ گریزانیم ؟ این مایة شکر خدای تبارک و تعالی و افتخار برای من و شماست که در این راه إن شاء الله به درجه شهادت نائل آییم . به جایی می رویم که ملکوت اعلایش نامند ، همان جا که بهشت است . همان طوری که قلبم آگاه است به آرزویم خواهم رسید .
افسوس از این که بیست و دو سال از عمرم گذشت و از این همه نعمت که خدای بزرگ به من ضعیف و ذلیل و حقیر عطا نمود به جای سپاسگزاری ناسپاسی کردم و باز شرمنده ام از این که امام و مرجع تقلیدم خمینی بت شکن بود و توفیق نیافتم که آن طور که باید و شاید بشناسمش و در گفتارش تفکّر کرده و فرامینش را عملی سازم و باز شرمنده ام از این که نتوانستم خدمت قابل توجّهی برای جمهوری اسلامی انجام دهم و از این همه گناه از خداوند قادرِ متّعال آمرزش می طلبم .
- سخنی چند با خانواده ام ؛
پدر عزیز و مهربانم ! از شما نهایت تشکّر را دارم ، از این همه زحمت که برای من کشیدی و فراموش نمی کنم موقع رفتن به جبهه هنگام خداحافظی با چشمانی مملو از اشک بدرقه ام نمودی و فرمودی فرزندم برو تا اسلام و امام غریب و تنها نماند و یقین دارم که با این کلمات رضایت خود را اعلام و شهادت نامه ام را امضا نمودی . پدر پیر و عزیزم ! قامتت را بلند گیر و استوار و محکم فریاد الله اکبر و خمینی رهبرت را به گوش جهانیان برسان و به آن کوردلان و دنیاپرستان شرقی و غربی ثابت کن که ما پیرو ولایت فقیه هستیم و شهادت را فوز عظیم می دانیم .
- شما ای برادر و خواهرانم و آشنایان و دوستان ! هم چون کوه استوار و مقاوم بوده و لحظه ای از یاد خدا غافل نشوید و صبر داشته باشید که خداوند منان صابرین را دوست دارد .
- پدر گرامی و برادر و خواهرانم ! ممکن است خواست خداوند این گونه باشد که جنازه ام به دست شما نرسد در این موقع غم به دل راه نداده و با یاد شهدای کربلا و یاد شهدای ایران از 72 تن تا رئیس جمهور و نخست وزیر شهید و دیگر شهدای اسلام باشید که این جسم و جان چیزی است که خداوند می دهد و می گیرد .
- در پایان از تمام دوستان و آشنایان و خصوصاً اقوام خود می خواهم که مرا حلال کنند و از تمام ناراحتی های که برایشان بوجود آورده ام مرا ببخشند .
- طول عمر و سلامتی امام خمینی و پیروزی اسلام بر کفر و تعجیل در فرج امام زمان (عج) را از خداوند بزرگ خواهانم .
- از شما می خواهم برای آمرزش گناهانم دعا کنید .
مگر نمی دانید شهادت زندگی است و حیات نه پایان و ممات .
- امام خمینی می فرماید : « این جوان هایی که شهید شدند مال پدر و مادرهایشان نبودند مال پیغمبر و اسلام بودند . خطّ شهادت خطّ آل محمّد و علی است . »
« یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه
مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنّتی »
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بنده خدا حسین شاگردیان
امضا : 1362/3/26
روحش شاد و راهش پررهرو باد !