حسین شبان پورآرانی
رحمت اله
بسیجی
1347/01/10
آران وبیدگل
1365/12/12
شلمچه
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
حسين تاريخ 1347/1/1 در آران به دنيا آمد، نوجواني شيرين زبان و آرام بود، 12 ساله بود كه برادر بزرگترش در روزهاي اوّل تجاوز ارتش بعثي عراق در شلمچه در لباس مقدس سربازي به شهادت رسيد.
او از همان روزها به دنبال اعزام به ميادين جنگ بود. تا اين كه برادر ديگرش در جبهة جنگ پايش قطع شد و حسين شوق و انگيزة بيشتري براي حضور در جبهه پيدا نمود.
اواخر دوران تحصيل راهنمايي بود كه درس را رها كرد و براي اعزام به ميادين جنگ، خود را آماده نمود. بعد از گذراندن آموزش نظامي، به عنوان يك بسيجي داوطلب در اوايل سال 1363 عازم ميدان جنگ و دفاع از ميهن اسلامي شد.
تلاش و تحرك او در گردانهاي رزمي لشكر 8 نجف اشرف سپاه پاسداران و شركت در عمليات هاي مختلف منجر به دو بار مجروحيت او ( از ناحيه دست و كمر ) گرديد و درنهايت تاريخ 65/12/12 در منطقه شلمچه (كربلاي 5 و 8) به عنوان آر پي چي زن گردان انبياء(ص) لشكر 8 نجف با عضويت بسيجي لباس شهادت را بر تن كرد ولي اثري از جنازه مطهر او نبود.
خانواده مقاوم اين شهيد ( كه قبلاً يك جوان آنها شهيد و يك جوان آنها جانباز (قطع پا) شده بود ) مدت 10 سال چشم انتظار جنازة مطهر فرزندشان بودند كه به لطف خداوند و با همت گروه تفحص سپاه پاسداران،جنازة او پيدا و تحويل خانواده شد و تاريخ 1375/5/2 در آران به خاك سپرده شد.
روحش شاد و راهش مستدام و پر رهرو باد
بسم الله الرحمن الرحیم
و لئن قتلتم فی سبیل الله اومتم لمغفره من الله و رحمته
خیر مما یجمعون و لئن متم او قتلتم لألی الله تحشرون
اگر در راه خدا بمیرید و یا کشته شوید در آن جهان به آمرزش و رحمت خداوند نائل می شوید و آن بهتر از هر چیزی است که در حیات دنیا برای آن فراهم می آورید. اگر در راه خدا بمیرید یا کشته شوید غم مخورید که به رحمت ایزدی پیوسته و به سوی خدا محشور خواهید شد.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده اند بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود.
با سلام بر امام و یارانش و سلام بر پدر و مادر مهربانم وصيت نامه خود را آغاز می کنم.
پدر و مادرم سلام، امیدوارم که سلام گرم مرا از راه دور بپذیرید. پدرجان، من که این وصيت نامه را می نویسم به یاد امام حسین(ع) و حضرت علی(ع) افتادم که هیچ گاه از جنگ خسته نشدند. آیا حضرت علی(ع) چهل سال در حال جنگ بود، خسته شد؟ ما هم یاران علی(ع) و حسین(ع) هستیم پس باید مانند آن ها بجنگیم تا کفر از زمین برچیده شود. صدام بداند که ما ملت ایران هیچ گاه دست از جنگ برنخواهیم داشت تا تو و امثال تو را از روی زمین برچینیم ما تابع امام مان هستیم و هیچ گاه او را تنها نخواهیم گذاشت، خدایا شاهد باش که من عاشقت شده ام، نمی توانم خودم را کنترل کنم، هر لحظه در انتظار شهادتم. خدایا به بنده گنهکارت رحم کن و عاشقت را از خودت نران.
خدایا دوست دارم با امام حسین(ع) و یارانش که با او به شهادت رسیدند محشور شوم. من دیگر این دنیا را نمی خواهم. خدایا به من توفیق شهادت بده.
بارالها، به تمام پدر و مادر شهدا و مفقودین صبر عنایت فرما. پدر و مادرم اگر من شهادت نصیبم شد که امیدوارم نصیبم شود، مرا حلال کنید و اگر اذیتی از من دیده اید مرا ببخشید.
وصیتم به برادرانم: امیدوارم که مرا ببخشید و راه شهدا که همان راه امام حسین(ع) است ادامه دهید و امام را تنها نگذارید.
وصیتم به خواهرانم: حجاب خود را حفظ کرده و قرآن و کلام خدا را ترک نکرده و در نمازهای تان دعا به امام و رزمندگان بکنید.
وصیتم به تمام دوستانم: برادرانم من دوست خوبی برای شما نبودم چه در جبهه چه در شهر. مرا حلال نمایید و ببخشید و جبهه را ترک نکنید.
وصیتم به امت شهیدپرور ایران: امام را تنها نگذارید و به نفع اسلام کار کنید که خدا با شماست.
بسم الله الرحمن الرحیم
و الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا
(قرآن مجید)
ای زمان تو شاهد باش و تو ای تاریخ ثبت نما که فقط برای اسلام می جنگیم (انا الله و انا الیه راجعون) ما از سوی خدا آمدیم و به سوی او برمی گردیم.
من داوطلبانه و با کمال اشتیاق و شور و شوق این راه را انتخاب کردم و امیدوارم مانند برادران به خون آغشته عزیزم نیز به شهادت و به لقاءالله که منتهی آمال و آرزوی من است برسم زیرا همه ما از آن خداییم و به سوی خدا بازگشت می کنیم چه بهتر از آن که من این امانت را (جان خویش) را در راه او نثار کنم. لذا سفارشم به همه هم سنگرانم و مسلمانان این مسیر را بپیمایید و از مقام ولایت فقیه اطاعت کنند و برای استقرار نظام جمهوری اسلام بکوشند تا کشور ایران آباد، آزاد و سربلند باشد. اگر من در این راه لیاقت رسیدن به فیض شهادت را داشته باشم جنازه مرا در کنار جنازه برادرم به خاک بسپارید.
وصیت به پدر و مادر بزرگوارم: پدرجان، اگر من در حق تو کوتاهی کردم و شما را از خود رنجاندم امیدوارم که مرا حلال کنی.
مادرجان اگر شما را نیز ناراحت کردم و یا ناخواسته اذیت نمودم مرا حلال کن و برای من گریه مکن و اگر گریه می کنی برای حسین مظلوم که سر پاکش را بر سر نیزه کردند گریه کن.
وصیت به خواهرانم: خواهران گرامی از شما می خواهم که حجاب تان را حفظ کنید و نمازجمعه را ترک نکنید و مرا حلال کنید.
وصیت به برادرانم: شما ای برادرانم امیدوارم که بعد از شهادت من بتوانید راه شهدا را ادامه دهید و نگذارید که اسلحه شهیدان به زمین باشد.
وصیت دوستان و رفقای عزیز: اگر من در بین شما دوست بدی بودم و شما را ناراحت کردم مرا حلال کنید و هم چنین راه شهدا را ادامه دهید که شهیدان حق در گردن شما دارد.
وصیت به ملت شهیدپرور: امت شهیدپرور نمازجمعه را به هیچ وجه ترک نکنید و صف های نمازجمعه را هرچه باشکوه تر برقرار کنید و به شما التماس می کنم که امام را تنها نگذارید و او را دعا کنید.
حسین شبان پور آرانی