گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

رضا شمس آبادی

علی اکبر

سرباز ارتش

1319/02/08

آران و بیدگل قلعه شمس آباد

1344/01/21

کاخ مرمر- تهران

نامعلوم

درمورخ 1319/02/9هجری شمسی دریک شب بهاری دراتاقی محقر وفاقدهرگونه امکانات ازجمله برق وخدمات بهداشتی وپزشکی درخانواده ای مذهبی درقلعه شمس ابادواقع درشمال شهرستان اران وبیدگل فرزندی به دنیاآمدکه اورارضانام نهادندواین کودک ازبدوتولدبامحرومیت ومشکلات ناشی ازفقروبی عدالتی درگیربود. پدرش علی اکبرشمس ابادی بیدگلی نام داشت.که درقلعه شمس ابادبه شغل شریف کشاورزی دشتبانی مشغول بود.مادرش زنی مذهبی ،پاکدامن به نام سیدمنوره چاپی دوست نوش ابادی نام داشت که به شغل نخ ریسی سنتی وکشاورزی درمزرعه شمس آباداشتغال داشت . رضاشمس ابادی درخانواده ای مذهبی ولی بسیارفقیربه دنیاامدزندگی آنهاازطریق خوشه جمع کنی(کشاورزی)که دارای درآمدبسیارناچیزی بودسپری میشدوچون طبعاًچنین درآمداندک کفاف امورزندگی انهارانمی کردوبه علت فشاری که رژیم به کشاورزان می اوردبه ناچار درحالی که هنوزده سال بسشترنداشت ودوران نوجوانی رانگذرانده بودمجبورشدبه همراه خانواده خودبه کاشان مهاجرت کندودرآنجابه عنوان کارگردریک کارگاه بافندگی وپدرش وبه باربری درسطح شهرمشغول به کارشدندمادرش سیدمنوره دراین زمینه می گوید (درشمس ابادکویررعیت بودیم،به کاشان آمدیم،زیرادهقانی رونقی نداشت.پدرش درکاشان باربری می کرد.این بچه(رضاشمس آبادی)هم ازاین چفیه ها(دستمالهای بزرگ)می بافت ودرخانه هامی بردومی فروخت .اگرخانواده ای 5تومان این هارامی خریدخوشحال می شدنمی دانیدچه کارمی کرد.پدرش یک لنگه پیازجایی می برد5ریال مزدش بود،بااین 5تومان زندگی می کردیم.)

انهاناچار بودندبرای کسب حداقل مایحتاج خیلی بیشترازتوان خودکارکنندتاآنجاکه پس ازچندی پدررضابه هنگام حمل باری که بیش ازتوان اوبود،غلطیدو،به دیارباقی شتافت.

-فعالیتهای رضاشمس آبادی درکاشان

درزمینه زندگی رضاشمس ابادی درکاشان خواهران اومطالبی رابه شرح زیرمطرح نمودند (رضاپس ازورودبه کاشان ضمن فعالیت دریک کارگاه شَهربافی که متعلق به آقای حسین جوکاربودمشغول به کارشد.شبهابه کسب علم وسوادمشغول گردید.وتوانست دوران ابتدایی راشبانه بگذراندودراوقات فراغت به آموختن قرآن می پرداخت وموفق گردیدقرآن رایادبگیردوبانهج البلاغه نیزکاملاًآشنایی داشت وپس ازآن به جلساتی که درزمینه مسائل سیاسی بودواردگردیدوبااوضاع سیاسی ایران نیزتاحدودی آشناگردید.) رضاکه طمع تلخ استبدادحاکم برایران باتمام وجودچشیده بودبه دنبال گروههاوتشکیلاتی می گشت تاازآن طریق به مبارزه سیاسی خودعلیه حکومت دست نشانده وقت راباکمیت وکیفیت بیشتروبهتری ادامه دهد.درسال1339هجری شمسی به عضویت حزب مردم ایران که از احزاب وابسته به جبهه ملی بوددرکاشان نیزفعالیت داشت .چون بیش ازاحزاب دیگرنسبت به مذهب تظاهرات می کردتوانسته بودافرادمذهبی ازجمله رضاشمس ابادی رابه خودجذب کنداماپذیرش سلطنت شاه وفعالیت درچارچوبه قانونی که نظام ساطنتی رابرخود تحملیل نموده بودازطرف حزب مذبورنتوانست احساسات ضداستبدادی شمسآبادی را ارضاکند.یکی ازدوستانش به نام حسن شریف علت پیوستن اورابه جبهه ملی مبارزه بافعالیت ضدمذهبی حزب توده درکاشان ذکرمی کنداماهمیشه این نکته بابرادرانش درمیان می گذاشت که ازسرناجاری به این گروه پیوست ،وازاین روحیه فعالیت درچارچوب قانون شاهنشاهی بیزاراست .درعین حال ازتحصیل ومطالعه نیزغافل نبودودرمدرسه شبانه به تحصیل ادامه می داد .به گفته دوستانش اثاری که بیشتریت تأثیررابرآن داشته وهمیشه به آنهااستنادمی کردنهج البلاغه وکتاب الجزایرومردان مچاهدبود.ازجمله فعالیتهایی که شهیدشمس آبادی درکاشان داشت درگیری بابعضی ازعناصروابسته به رژیم پهلوی بودندکه به کاشان مسافرت می کردند.دراین قسمت به دوموردآن اشاره میگردد.:

-هنگامی که دکترعلی امینی نخست وزیرشاه درسال 1340هجری شمسی به همراه محمددرخشش وزیرفرهنگ وقت به کاشان رفتنداوشیشه اسیدی راکه قبلاًآماده کرده بودندبه هنگام استقبال مردم ازنامبردگان فوق درسه راهی پنجه شاه به سوی آن پرتاب می کندکه به اتومبیل آنهانیزاصابت می کندولی محتویات شیشه قدرت کافی جهت انهدام یاایجادخسارت به اتومبیل یاسرنشینان ان رانداشت.

همچنین هنگامی که یکی ازچاقوکشان درباری به نام شعبان جعفری مشهوربه شعبان بی مخ به کاشان رفته بودبه هنگام خروج ازباشگاه ورزشی نیرومندبوسیله تخم مرغ وسنگ موردحمله شمس ابادی قرارمی گیردهرچندازطرف یکی ارمأموران شناسایی می شودوسپس دستگیر می گرددولی اوکه درآن موقع جوانی 18ساله بودخودرابه سادگی زده ونسبت به موضوع تجاهل کرده وبازیرکی نام اصلی خودراکتمان می کندوخودرابه نام رضاچایی دوست معرفی می کندوازپنجه بکس به همراه داشته به عنوان شیرسماوریاد می کندواستفاده ازنام چایی دوست که درواقع متعلق به برادران ناتنی اوبودباعث شدکه بعدهاواردکارشدندضداطلاعات وساواک نتوانستندبه سوءسابقه اوپی ببرندواوبه راحتی توانست درگاردشاهنشاهی مشغول به کارشود.یکی ازعواملی که برروحیه رضاشمس ابادی تأثیرمی گذاشت وقایع مربوط به قیام 1342/3/15 می باشدباتوجه به این که مردم کاشان وآران وبیدگل دراین حرکت انقلابی نقش مهمی داشتندمنجربه حکومت نظامی ودستگیری تعدادزیادی ازمردم بعدازاین وقایع کردید.

رضاشمس ابادی دراین حرکت انقلابی نقش فعالی داشت .(وقایع 15خردادسال1342)انگیزه ای شدکه وی به سربازی برودتابلکه بتواندکاری انجام دهدواگرنتوانست حداقل برتوان خوددرنظامی اندکی بیافزاید.خوب به یاددارندکه 2تاازاعلامیه های امام خمینی به دستش رسیده بودپس ازمطالعه آنها مدام این جمله رابرزبان می اورد:راه دیگری برای من مشخص شده این مرجع است که می تواندرهبری وهدایت کند.

رضاشمس آبادی درمسیرمبارزات خود تجربیات سیاسی فراوانی اندوخته بودبه این نتیجه رسیدکه بایدازطریق مبارزات مسلحانه شاه راکه مظهرهمه فساداست ازبین ببردکه دراین راستاترورحسن علی منصورنخست وزیروقت ایران درزمینه انعقاد قراردادننگین کاپیتالیسیون وشخصی که امام خمینی رادرمورد1343/3/18 هجری شمسی به ترکیه تبعیدنموداورادرادامه مبارزه بارژیم پهلوی مصمم نمود.جریان دیگراعدام انقلابی حسن علی منصوربه واسطه امضاقراردادننگینکاپیتاسیون توسط شهیدمحمدبخارایی ویارانش بوده است.اگرچه اومعتقدبودکه فقط شاه بایداعدام شودنه مهره های رژیم ،امابه هرحال انجام این کارتوسط انقلاب مسلمان برای اوبسیارروحیه بخش بود.

ویژگی ها وصفات اخلاقی شهیدشمس ابادی

این شهیدبزرگوارازویژگیهای مردان کویرمانند:سادگی ،نجابت،صبروبردباری ،مظلومیت،قناعت وصداقت برخورداربود.اواززندگی تجملاتی متنفربود(رضاشمس ابادی وقتی باکسی صحبت می کردبه اوکاملاًتوجه می نمودومطالب راکاملاًمی فهمید،بامادرش خیلی مهربان بود،حسابش بامردم خیلی خوب بود،تصمیمهایش خیلی قوی بود،حرفی که می زدعمل می کرد،قبلاًکه درکاشان بودرفتارش بامردم طوری بودکه همه دوستش داشتند،بی اندازه نترس بود،وبافساداخلاقی به شدت مخالف بود.دراین زمینه یکی ازدوستانش به نام آقای مسلم شمس ابادی دردوره سربازی درتهران بایکدیگرارتباط داشتندمی گویدمن ورضاهردو درتهران پس ازآنکه ازپادگان نیروی هوایی وکاخ مرمر،مرخصی می گرفتیم ودرمساجدتهران درنمازجماعت شرکت می کردیم وحتی به مدت 20شب درمراسم عزاداری که منزل محمدبخارایی تشکیل می شدشرکت می کردیم ودرآن جلسات طی صحبتهایی که مطرح می شدمن ورضامصمم شدیم که شاه رادرپادگان نیروی هوایی یادرکاخ مرمربه قتل برسانیم.

دوران خدمت سربازی رضاشمس ابادی

رضاشمس ابادی طی سه سال متوالی به دلیل کفالت مادرش ازسربازی معاف گردید ولی بعدا چون تصمیم گرفت شاه رابه قتل برساندبرای رسیدن به هدف خود،خودش رامعرفی ،وبه سربازی اعزام می گردد.اودرمدت آموزشی بازیرکی خاصی که داشت سعی می نمود ضمن فراگیری دقیق فنون نظامی ضمن رعایت مقررات پادگان به عنوان سربازمنظم وپایبندبه مقررات معرفی شودتابتواندبه مراکزحساس نظامی جهت گذراندن سربازی واردشوددراین زمینه دوست رضاشمس آبادی به نام آقای مسلم شمس ابادی که اوهم متولد سال1319هجری شمسی می باشدمی گویدمن ورضاهردوبه علت این که سربازی نرفته بودیم دستگیرشدیم ولی ازپاسگاه نظامی کاشان درسال1342هجری شمسی فرارکردیم تااینکه دوماه بعدخودرامعرفی کردیم ودرمرداد1342هجری شمسی به تهران منتقل شدیم .حدود4ماه دوران آموزشی راگذرانده وهنگام تقسیم نیروهارضاشمس ابادی که سربازی زیرک وتواناوورزیده بودبه عنوان نگهبان کاخ مرمرانتخاب گردیدومن هم به عنوان نگهبان تیمسارخاتم درپادگان نیروی هوایی انتخاب شدم ولی درتهران بایکدیگردرارتباط بودیم.

روزنامه اطلاعات درمورخ1344/2/14 درصفحه 13درموردچگونگی انتخاب رضاشمس ابادی به عنوان نگهبان کاخ مرمراین گونه می نویسد.:شمس ابادی درمدت 20ماه خدمت سربازی خوددرگاردشاهنشاهی که 4ماه آن دوره اموزشی بودوبقیه رادرخدمت نگهبانی درردیفهای دوم وسوم گاردانجام وظیفه می کرد.کمترین تردیدوتوهمی جزآنکه خودرایک خدمتگزارصدیق شاه نشان دهددرماه اخیرپیوسته ابرازعلاقه می کرده است که محل کشیک وپست نگهبانی اونقطه ای معلوم شودکه درآرزوی زیارت شاهنشاه ازنزدیک برآورده شودواین ابراز علاقه اوعملی نبودزیرانگهبان نزدیک فقط ازبین لشگر جاویدان انتخاب می شدک .پس ازورودبه کاخ مرمررضاشمس ابادی تصمیم می گیردتانقشه خوراعملی سازدکه دراین زمینه بایکی از دوستانش به نام مسلم شمس ابادی که اودرپادگان نیروی هوایی دردفترتیمسارخاتم دوره سربازی رامی گذرانیدضمن شرکت درمراسم عزاداری درمنزل بخارایی به مدت 20شب ومذاکره بامسئولین جلسات مذهبی که مصمم می شودکه شاه رابه قتل برساندکه تصمیم می گیرندیااورادرکاخ مرمرویااورادرهنگام بازدیدازپادگان نیروی هوایی به قتل برساننددراین زمینه خواهره مکرمه رضاشمس ابادی به نام معصومه شمس ابادی که هم اکنون دربیدگل ساکن مبی باشددرمصاحبه باگنجینه شهدامی گوید:رضاحدودیک ماه قبل ازعید1344هجری شمسی به عنوان مرخصی آمده بودبه من گفت درکاخ مرمر اتفاقی یاتیراندازی صورت گرفت یاشاه کشته شده یامن به شهادت خواهم رسیدوایشان به عنوان کردن این جمله نشان دادکه مصمم بوده که شاه رابه قتل برساند.ازجمله کسانی که درجریان اقدام آینده رضاشمس آبادی قرارمی گیردآقای احمدکامرانی است که اوهم این خبررابه اطلاع احمدمنصوری یکی ازهمکاران پرویزنیکخواه ازفارق التحصیلان ایرانی درانگلستان که پس ازورودبه ایران دردانشگاه پلی تکنیک مشغول تدریس می شودبه اطلاع اومی رساندولی هردوازاحمدکامرانی می خواهندکه ازشهیداین اقدام راانجام ندهند.زیراآنهاگرایشهای کمونیستی داشتندترورفردی رامناسب نمی دانستندوبه دنبال ایجادانقلاب توده ای وفراگیرمسلحانه برای نابودی حکومت پهلوی بودند.

چگونگی حمله به شاه ،واکنش درباردربرابراتین حادثه:

ساعت 9صبح شنبه21فروردین1344 شاهنشاه برحسب معمول ازکاخ اختصاصی بااتومبیل عازم کاخ مرمرشدندودرجلوکاخ مرمرازاتومبیل پیاده شدندتاداخل سراسری عمارت شوندودردفترکارخویش مستقرگردنداتومبیل بلافاصله ازجلوی عمارت دورمی شوددرهمیم حال که شاهنشاه روانه دربزرگ ورودی کاخ بودندازفاصله 40متری کنارعمارت سربازوظیفه گارد شاهنشاهی زضاشمس ابادی که مسلسل ازنوع ام 3به شماره 7به دست داشت شروع به تیراندازی می کندوبه سوی درعماره باعجله حرکت می کندصدای اولین رگباردرفضای آرام کاخ مرمرمی پیچدولی هیچ یک ازتیرهابه هدف نمی خوردجزآنکه باغبان کاخ به نام علی زاهدی که درگوشه بوده ،زخمی می کندوشاه واردسرسرامی شودوبه اطاق کارخودواردمی شودولی سربازوظیفه گاردباعجله خودرابه داخل سرسرامی رساندصدای اولین شلیک تیرهای یکی ازمحافظین شاهنشاه راکه دورترایستاده بودمتوجه واقعه می سازدکه به سوی کاخ می دودوموقعی که سربازوظیفه شمس آبادی درداخل سرسرامشغول تیراندازی بودیکی ازمحافظین شاه راسخت مجروح کرده بودووضارب راهدف گلوله قرارمی دهدولی ضارب هنوزازپانیافتاده بودوبه شلیک خودادامه می دادکه گلوله های محافظین راازپای درمی اوردوبه زمین می افتادودراین تیراندازی دوتن محافظین شاه به نام استوارباباییان ولشکری دراه بیمارستان فوت میکنندولی ضارب درسرتیرهای دوم وسوم جان می دهدودونفرنیزمجروح می شوند.آقای دکترجلال الدین مدنی درتاریخ سیاسی معاصرایران درجلد2دراین زمینه این گونه می نویسد:تنفرازظلم وستم شاهی ،محرومیت های اجتماعی وخانواده گی ،فاصله طبقاتی مشهودازکاخ مرمرتاقلعه شمس آباددهمه آتش فشانی شدکه ازلوله تفنگ رضابع سوی فرعون زمان فوران گردید.حرکت شمس ابادی باتئجه به وضع خانواده وسابقه وی نمایان گراحساسات مذهبی است گرچه درتشکیلات اسلامی شرکت نداشت ولی به عنوان یک اقدام مستقل فردی ،مذهبی قابل توجه است اقدام شهیدشمس ابادی درترورشاه الهام گرفته ازاقدام شهیدمحمدبخارایی درترورحسن علی منصورنخست وزیروقت ایران می باشد.زیراشهیدبخارایی هم درساعت ده صبح مورخ1343/11/1 هجری شمسی که منصوردرهنگام پیاده شدن ازماشین بودموردهدف قرارگرفت وبه هلاکت رسیداقدام شهیدشمس آبادی درزمانی صورت گرفت که دستگاه اطلاعاتی وامنیتی رژیم درآماده باش صددرصدبرای حفظ جان شاه بود.80روزازواقعه ترورحسن علی منصورمی گذشت وازطرف دیگرتبلیغات شاه ودرباردرزمینه انقلاب سفید.دستاوردهای آن واینکه توده مردم به خاطرانقلاب سفیدازشاه ککاملاحمایت می کنندازبین بردرژیم دراولین واکنش خودنسبت به این اقدام اعلام نمودکه صدای تیرزاندازی درکاخ مرمرناشی ازدرگیری چندسربازدرکاخ شاه به علت مسائل شخصی بودچون مطبوعات ازاین خبرقانع نشدندوموضوع راپیگیری نمودندروزنامه اطلاعات خبرکاخ مرمربه این شرح اعلام نمود(ساعت9صبح روزگذشته هنگامی که علاحضرت همایون شاهنشاه به دفترکارخوددرکاخ مرمرنزول اجلال می فرمایندسربازوظیفه ای باتهدید وتیراندازی به سرسرای کاخ واردمی شودوبلافاصله توسط دونفرازمآمورین کشته می شوددراین جریان دومأمورشهیدویک باغبان ویک پیش خدمت زخمی می شوندوچون ضارب به قتل رسیده تحقیقات ادامه داردکه روشن گرددکه ضارب عمداًدست به این عمل زده یاجنون آنی بوده است.درباردرواکنش دیگرجهت ضربه زدن به حیثیت وآبروی این شهیدبزرگواردرروزنامه اطلاعات این مطالب رامطرح نمود:رضاشمس ابادی به شهادت افرادخانواده وبستگان ودوستان خودجوانی شروری بوده که اغلب به شرارات وچاقوکشی درکاشان می پرداخته ودرهمان زمان باحزب منحله توده وجبهه ملی تماس داشته واشخاصی بودندکه به اوپول می دادندکه موجبات شرارتش رافراهم می کردند.رژیم پهلوی دراقدامی دیگرعمل شجاعانه رضاشمس ابادی به گروه 14نفره کمونیستی وابسته به چین نسبت دادکه رهبری آنهارا پرویز نیکخواه به عهده داشت ویکی از دوستان رضا شمس ابادی به نام احمد کامرانی هم به عنوان عضو ان گروه دستگیر شد هر چند در دادگاههای نظا می اعضای این گروه از جمله نیکخواه کامرانی منصوری وغیره به اعدام وسپس مورد عفو ملو کانه قرار گرفتند و به حبس ابد و سر انجام 10 سال زندانی با اعمال شاقه محکوم شدند ولی این افراد با نوشتن توبه نامه وحمایت از انقلاب سفید که ایران را به شکوه عضمت رساند وتشبیه عمل قهر مانانه رضا شمس ابادی به اقدامی خیانتکارانه ثابت نمو دندکه هیچگاه رضا با این گروه همکاری نداشته و در این راستا با بررسی اسنادی که در کتاب ترو رشاه که توسط مرکز بررسی اسناد وزارت اطلاعات در دی ماه 1378 شمسی منتشر گر دید نشان میدهد که ((حزب توده بر رهبری احسان طبری در مقاله دنیا شماره 2 در تابستان 1344 تحت عنوان ما رکسیسم وتروریسم ضمن اعلام مبارزه بخا رایی و شمس ابادی را ترو ریست معرفی نمو ده وعمل انها راراد میکند واعلام می کند ما خواستار اگاهی توده ای و قیا م مسلحانه تو ده ای علیه شاه هستیم )) جبهه ملی هم که شهید شمس ابادی را متهم نمود ه بودند عضو ان است و با تحریک انها دست به این اقدام زده است در واکنش به ترور شاه اعلام می کند ((جبهه ملی خو د را مخالف دیکتاتوری می داند ولی با کشتن شاه مخالف است تا ایران به دست کمو نیسم کشته نشود )) با بررسی این مطالب اشکار می شود که همه اتهاماتیکه به این شهید بزرگوار در زمینه وابستگی به احزاب کمونیستی وملی گرا نسبت می دادند دروغ محض می باشد زیرا همه ان احزاب به نحوی اقدام این شهید بزرگوار راردیا محکوم کرده بودند در بررسی اسناد ساواک در مورد تحقیقات در زمینه شخصیت شهید این اطلاعات بدست می اید در سند 1260 مورخه 18.2.1344 این مطالب ذکر شده ((چون در کاشان شهربانی تشخیص هویت ندارد از این رو سوی سابقه او ثبت نشده در گارد خیلی خوب کار کرده وتشویق شده وحتی درجه داران افکار او را نمیشناختند به ساواک هم که به او دسترسی نداشته شنا خت کامل از او نداشته این سند ومدرک گویایی است که وابستگی های شهید که به احزاب کمونیستی کاملا ساختگی است ودربار خواسته عمل انقلابی او را یک ترورکمونیستی معرفی کند در سند شماره 12.3 58 مورخ 1344/2/30شمسی از اداره اطلاعات به فرماندهی تیپ 3 پیاده گارد شاهنشاهی هم اشاره می کند که رضا سابقه سیاسی ودست گیری نداشته سا بقه انگشت نگاری نداشته با بررسی این اسناد مشخص می شود که اقدام شهید ناشی از رو حیه انقلابی او در مبارزه با ضلم وستم ونظام طبقاتی شاه بر مبنای اعتقاد عمیق به اسلام وقران مرجعیت تشیع می باشد با این امید که با تجلیل از اقدام این شهید بزرگوار نسل امروز را با یکی از شخصیتهای انقلابی بیشتر اشنا سازیم


تعداد بازدید: 6768

شهید شمس آبادی بنیان استبداد را نشانه گرفت

شهید رضا شمس آبادی در ب‍ی‍س‍ت و ی‍ک‍م ف‍روردی‍ن س‍‍ال 1344 با ترور شاه، بنیان استبداد را در کاخ مرمر نشانه گرفت.

 خاطرات رضا شمس آبادی

در س‍‍ال 1319 ک‍ودک‍‍ی در خانه کاهگلی و دود اندود ˈعلی اکبر شمس آبادیˈ در روس‍ت‍‍ا ی ˈش‍م‍س آب‍‍ادˈ شهر نوش آباد ش‍‍ه‍رس‍ت‍‍ان آر ان و ب‍ی‍دگ‍ل به دنیا آمد که نامش اکنون نماد استبداد ستیزی مردمان رنج دوران کشیده خطه کویر است.

شهید ˈرضا شمس آبادیˈ روزگار کودکی و نوجوانی را با مشقت گذراند و سرنوشت دست های ظریف و کودکانه خود را از همان ابتدا با اشتغال به نخ ریسی، کشاورزی و رنج روزهای سوزناک گرم و سرد کویر، با پینه رقم زد.

با این حال، او با مکتب و مدرسه بیگانه نماند و تحصیل و آموختن را شبانه دنبال می کرد.

خواهر شهید رضا شمس آبادی در این باره می گوید: رضا در سال های نوجوانی ضمن فعالیت در یک کارگاه شعربافی شب‏ها به کسب علم و سواد مشغول بود و توانست دوره ابتدایی را شبانه بگذراند و در اوقات فراغت نیز به فراگیری قرآن و نهج‏ البلاغه می پرداخت.

ˈمعصومه شمس آبادیˈ افزود: او در ایام جوانی در جلسات و نشست های سیاسی منطقه شرکت می کرد و از این طریق با گروه ها و اخبار سیاسی کشور آشنا شد.

وی، با اشاره به اینکه در آن زمان بسیاری از عناصر وابسته به رژیم پهلوی به کاشان مسافرت می‏کردند گفت: هنگامی که دکتر ˈعلی امینیˈ نخست‏وزیر وقت شاه در سال 1340 شمسی به همراه ˈمحمد درخششˈ وزیر فرهنگ وقت به کاشان سفر کرده بودند، او شیشه اسیدی را که قبلا آماده کرده بود به هنگام استقبال مردم از نامبردگان در سرای شاهی به‏سوی آن‏ها پرتاب می‏کند که به اتومبیل آن‏ها اصابت کرده و موجب ترس و وحشت این دست نشاندگان رژیم ستم شاهی می شود.

وی اضافه می کند:یکی از عواملی که بر روحیه ضد استبدادی شهید شمس‏ آبادی تاثیر زیادی گذاشته بود وقایع مربوط به قیام خونین پانزده خرداد بود که مردم آران و بیدگل در این حرکت انقلابی نقش مهمی ایفا کردند.

خواهر شهید شمس آبادی خاطرنشان کرد: وقایع 15 خرداد 1342 انگیزه‏ای شد که وی به سربازی برود تا بتواند در راه سرنگونی رژیم ستمشاهی کاری انجام دهد و اگر نتوانست نیز حداقل بر توانایی خود در جنگ چریکی بیفزاید.

وی تاکید کرد: خوب به یاد دارم که دو نسخه از اعلامیه‏های حضرت امام خمینی(ره) به دستش رسیده بود و پس از مطالعه آن‏ها مدام این جمله را بر زبان می‏آورد: ˈراه دیگری برای من مشخص شد؛ این مرجع است که می‏تواند رهبری و هدایت کندˈ.

شهید رضا شمس‏ آبادی که در مسیر مبارزات خود، تجربیات سیاسی فراوانی اندوخته بود به این نتیجه رسید که باید از طریق مبارزه مسلحانه، شاه را که مظهر همه مفاسد است از بین ببرد.

 خاطرات رضا شمس آبادی

این شهید بزرگوار در ابتدا بسیار س‍‍ع‍‍ی ک‍رد ب‍ه اس‍ت‍خ‍د ام گ‍‍ارد ج‍‍اوی‍د در آی‍د، اما با ممانعت ارتش مواجه و سرانجام با تلاش فراوان خود موفق شد ب‍ه ع‍ن‍و ان س‍رب‍‍از ل‍ش‍ک‍ر گ‍‍ارد ش‍‍ا ه‍ن‍ش‍‍ا ه‍‍ی ب‍ه خدمت سربازی م‍ش‍‍غ‍ول شود.

شهید شمس‏ آبادی، برای ادامه خدمت به کاخ مرمر فرستاده می شود و آن زمان است که تصمیم می‏گیرد تا با ترور شاه، بنیان استبداد را در کشور نشانه رود.

در کتاب ˈنهضت امام خمینیˈ از قول ˈسیده منوره چای دوستˈ مادر این شهید والامقام چنین آمده است: ˈرضا یک روز آمد عکسی با من گرفت و گفت : مادر! این یادگاری باشد؛ گفتم: چرا؟ گفت: می ‏خواهم(با ترور شاه) کار بزرگی انجام دهم؛ گفتم: اگر بکشی[تو را] می‏کشند؛ گفت: وقتی کشته شوم برای جدت کشته خواهم شد؛ من به جز او را بکشم، هیچ جور آرام نمی‏گیرم.

ˈمعصومه شمس‏ آبادیˈ خواهر این شهید بزرگوار نیز در این باره می گوید: ˈرضا حدود یک ماه قبل از عید سال 1344 شمسی که به ‏مرخصی آمده بود به من گفت: اگر در کاخ مرمر اتفاقی یا تیراندازی صورت گرفت، یا شاه کشته شده یا من به شهادت خواهم رسیدˈ.

ˈشهید رضا شمس آبادیˈ، در 21 ف‍روردی‍ن س‍‍ال 1344 مصمم تر از همیشه، خود را آماده می کرد که ب‍ه ه‍ن‍گ‍‍ام ورود م‍ح‍م‍درض‍‍ا پ‍‍ه‍ل‍و ی در ک‍‍اخ م‍رم‍ر او ر ا ب‍ه ع‍ن‍و ان ن‍م‍‍اد ظل‍م، ه‍دف ق‍ر ار د ه‍د.

ساعت نه صبح روز بیست و یکم فروردین 1344، شهید رضا شمس‏ آبادی که در محل ایستادن اتومبیل شاه مستقر شده بود هنگامی که اتومبیل در مقابل سرسرای کاخ مرمر توقف کرد، آماده شد که به‏ سوی شاه تیراندازی کند.

برخلاف پیش بینی های وی، شاه از در مقابل شمس‏ آبادی اتومبیل را ترک نکرد و همین سبب شد که رضا مجبور به دور زدن اتومبیل شود.

همین فرصت کوتاه کافی بود که شاه خود را به داخل سرسرای کاخ بیندازد و شمس‏ آبادی به‏ دنبال شاه وارد سرسرا شده و به محض رسیدن او به مقابل دفتر، ناگزیر با شتاب هرچه بیشتر به راه خود ادامه داده از میان گاردی که راه عبور شاه را کنترل می‏کردند، گذشت و به‏ سوی او که درحال وارد شدن به سرسرای دفتر بود، آتش گشود.

هنگامی که او به ‏سوی شاه نشانه رفته بود و تیراندازی می‏کرد توسط دو درجه‏ دار گارد مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

شهید شمس آبادی استوار بابایی را که با رگبار مسلسل می‏خواست مانع حرکت او شود، از پای درآورد و خود نیز زیر رگبار گلوله‏ های استوار به‏ شدت مجروح شد، به گونه‏ای که دیگر یارای دویدن نداشت اما با این وجود خود را سینه‏ خیز به سرسرا رسانید.

آن‏گاه که به کریدور اتاق شاه رسید، خشاب او خالی شده بود؛ ناگزیر در همان لحظه‏ای که هدف تیراندازی سربازان گارد قرار داشت، کوشید که بار دیگر خشاب‏گذاری کند؛ اما یکی از سربازان گارد به‏نام ˈلشکریˈ که به ‏شدت زخمی شده بود، سلاح او را هدف قرار داد و از کار انداخت.

رضا در حالی ‏که فریاد می‏زد ˈمن باید این جلاد را بکشمˈ به جمع شهیدان گلگون کفن راه آزادی وطن و برپایی پرچم اسلام در کشور پیوست.

گ‍ر چ‍ه ش‍‍اه در ای‍ن ج‍ری‍‍ان از م‍‍ه‍ل‍ک‍ه جان س‍‍ال‍م ب‍ه در ب‍رد، اما او و ح‍‍ام‍ی‍‍ان‍ش م‍ت‍وج‍ه ش‍دن‍د که ج‍لاد خ‍ون آش‍‍ام ای‍ر ان در ب‍ی‍ن م‍ردم پ‍‍ای‍گ‍‍ا ه‍‍ی ن‍د ارد.

در آن زم‍‍ان، رژی‍م م‍س‍ت‍ک‍ب‍ر ط‍ا غ‍وت ع‍ن‍و ان ک‍رد ک‍ه ˈرض‍‍اش‍م‍س آب‍‍اد ی از ن‍ی‍رو ه‍‍ا ی ح‍زب ت‍وده اس‍ت ک‍ه ب‍‍ا ای‍ن ع‍م‍ل خ‍و اس‍ت‍ه ش‍‍اه ب‍‍ا ت‍دب‍ی‍ر و دل‍س‍وز م‍ل‍ت ر ا از م‍ی‍‍ان ب‍رد اردˈ.

ای‍‍اد ی رژی‍م پ‍‍ه‍ل‍و ی ج‍س‍د م‍ب‍‍ارک ش‍‍ه‍ی‍د ش‍م‍‍س آب‍‍اد ی ر ا در م‍ک‍‍ان‍‍ی ن‍‍ام‍‍ع‍ل‍وم ب‍ه خ‍‍اک س‍پ‍ردن‍د ت‍‍ا ن‍ش‍‍ان‍‍ی از او ب‍‍اق‍‍ی ن‍م‍‍ان‍د ام‍‍ا ش‍م‍س آب‍‍اد ی ب‍‍ا م‍رگ س‍رخ خ‍ود درخ‍ش‍‍ان‍ت‍ری‍ن پ‍رون‍ده م‍ظل‍وم‍ی‍ت ر ا گ‍ش‍ود و ف‍ری‍‍اد و ن‍‍ال‍ه م‍س‍ت‍ض‍‍ع‍ف‍‍ان ت‍‍اری‍خ ر ا ب‍‍ا ش‍‍ه‍‍ادت خ‍ود ب‍ه ب‍‍ار ن‍ش‍‍ان‍د.

شهادت همراه با شهامت شهید شمس آبادی، برگی را در تاریخ مبارزات مردم خطه آران و بیدگل گشود که حاصل آن در مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی و همچنین هشت سال جنگ تحمیلی افتخاری برای کشور و مردم این خطه تلقی می شود.

 خاطرات رضا شمس آبادی

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع