عباس صادقی ابوزیدآبادی
جان علی
پاسدار
1344/04/01
1365/11/17
شلمچه
گلزار شهدای امام زاده عبدالله ابوزیدآباد
پاسدار عبّاس صادقی در یکم تیر ماه 1344 در خانوادهای کشاورز، مذهبی و متدّین در ابوزیدآباد متولّد شد و ایّام کودکی و طفولیّت را در دامان پر عطوفت پدر و مادری مهربان و مؤمن پرورش یافت. دوران ابتدایی را در مدرسة شهید فرهادی تمام کرد و برای تحصیلات دورة راهنمایی در مدرسة کلیم کاشانی ثبتنام کرد. او نیز مانند سایر جوانان این آب و خاک در اثنای انقلاب با شخصیّت الهی زمان خویش حضرت امام خمینی(ره) آشنا شد و به او خالصانه و نه عاقلانه بلکه متعبّدانه دل بست. چنانکه بعد از عشق به دیدار حق، کلام امامش بود که بعدها او را به جبهه های حق علیه باطل کشاند. این شهید آسمانی به این علوم زمینی اکتفا نمیکرد و با پشتکار بسیار به کسب معارف حقّه اسلامی اهتمام می ورزید.
در جلسات و مراسم دینی و مذهبی پیوسته حاضر میشد. هم چنین به طور مستمر و در هر فرصتی به حوزة آیتالله مدنی میرفت و به مطالعة دروس حوزوی و کتب اسلامی از جمله کتب شهید مطهّری، شهید دستغیب، نهج البلاغه و اصول کافی و ... میپرداخت و اوقات فراغتش را با خطّاطی و نقّاشی که به آن علاقة زیادی داشت؛ سپری میکرد و امروزه تمثال بسیاری از شهیدان این منطقه که در خانه هایشان مرهمی برای بازماندگانشان است؛ نمونه بارزی از هنر این شهید بزرگوار میباشد.
او بسیج را حضور همگانی و برای خود یک وظیفه میدانست تا جایی که حدود 6 ماه مسئولیّت فرماندهی پایگاه شهید سیّد مصطفی خمینی ابوزیدآباد را بر عهده داشت. از دیگر فعّالیّتهای او تشکیل کلاسهای قرآنی و برگزاری مجالس قرآن در ماه مبارک رمضان، حضور در نماز جمعه و خطّاطی و نقّاشی بر دیوارهای اماکن عمومی را می توان نام برد. در 16 سالگی به عضویت سپاه در آمد و در طول مدّت خدمت خود به نظام مقدّس جمهوری اسلامی ایران، افتخار مأموریت 9 ماهه از طرف سپاه به جماران برای نگهبانی از بیت شخصی امام خمینی(ره) و سرای هاشمی (3 ماه، بیت امام و 6 ماه، بیت هاشمی) و هم چنین شرف حضور در کلاس درس آیت الله جمارانی را داشت. در زمان فعّالیّتش در بسیج، برخلاف تلاش فراوانی که جهت رفتن به جبهه میکرد. او در عملیّاتهای رمضان، کربلای 4 و کربلای 5 شرکت نمود و در طول این عملیّاتها 2 بار بر اثر اصابت ترکش و گلوله از ناحیة کمر و ران پا مجروح شد و مدّتها در بیمارستانهای اهواز و اصفهان تحت درمان بود. قبل از آن که بهبودی کامل پیدا کند از بیمارستان اهواز به طرف منطقة عملیّاتی فرار میکند و وارد منطقه میشود. پس از آن که به شهر و دیارش بر میگردد به اصرار زیاد خانواده و دوستان تصمیم به ازدواج میگیرد که ثمرة این ازدواج یک فرزند پسر میباشد.
سرانجام پس از 6 سال حضور در جبهه و سپاه در 1365/11/17 در عملیّات کربلای 5 در سرزمین شلمچه با اقتدا به مولایش امام حسین(ع) عاشورایی شد و به آرزویش که لقای پروردگار و دیدار سالار شهیدان اباعبدالله الحسین(ع) بود؛ رسید و بدن و جسم مطهّرش در گلزاری شهدای امامزاده عبدالله(ع) شهر ابوزیدآباد مدفون گردید.
روحش شاد و راهش پررهرو باد