علی اکبر صالحی آرانی
حسن
پاسدار
نظامی
1338/08/30
آران و بیدگل
1361/04/23
پاسگاه زید
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
درسال 1338 در خانوادهای مذهبی و زحمتکش متولد شد. خانوادهای که فقط درآمدش از دسترنج قالبیافی بدست میآمد. علی در سن 6 سالگی وارد مدرسه شد. او از هوش خوبی برخوردار بود. هنگامی که از درس فارغ میشد درکارهای خانه به والدینش کمک میکرد. جور و ستم ستمکاران برای او سئوال ایجاد میکرد که چرا باید عدهای مورد ستم عدهای دیگر قرار گیرند و این سئوال بعنوان دو جریان مخالف هم در فکرش شکل گرفت و برای روشن شدن بیشتر آن به مجالس مذهبی و مساجد میرفت تا برایش بیشتر مبرهن شود. پایان تحصیل او در دبیرستان با انقلاب اسلامی به رهبری امام امت مواجه شد و در این زمان بود که با دوستانش اعلامیه های امام را پخش میکرد او در اوج راهپیماییها تظاهرات، همدوش دیگر مردم حضور پیدا میکرد و پشتیبانی خویش را از رهبری اعلام میداشت.
او علاقه خاصی به روحانیت مبارز در خط امام داشت و در این راه گروهها و دستجاتی که با عناوین مختلف در صدد تضعیف این روحانیت بود، مبارزه میکرد. شهید پس از اخذ دیپلم از دبیرستان امام خمینی (ره) کاشان، در دانشگاه شیراز پذیرفته و در رشته رواشناسی مشغول تحصیل شد. او در دانشگاه هم فعالیت سیاسی را رها نکرد و با گروههای منافق در دانشگاه در ستیز بود تا اینکه به علت انقلاب فرهنگی دانشگاهها تعطیل شد و با تعطیل شدن دانشگاهها علی به عضویت سپاه در آمد و پس از مدتی خدمت در سپاه کاشان، بعنوان مسئول پرسنلی بسیج سپاه آران و بیدگل معرفی شد. علی در دی ماه سال 59 ازدواج کرد، چند روزی نگذشته بود که تصمیم اعزام به جبهه گرفت و به جبهه آبادان ماهشهر اعزام شد و پس از دو ماه به شهر بازگشت. او پس از مدتی در امتحان تربیت معلم شرکت کرده و قبول شد، ولی روح سرشار از عشق به اسلام باعث شد تا او سر از پا نشناسد و مجدداً به جبهه های گیلان غرب اعزام شود و برای مرتبه سوم هم به منطقه شوش اعزام و در اولین مرحله علمیات فتح المبین شرکت و مجروح شده و در بیمارستان مشهد بستری گردید. پس از بهبودی بعنوان محافظ امام جمعه کاشان انتخاب شد و پس از مدتی به علت علاقه به جنگ و جهاد، وارد جبهه خرمشهر شد تا معشوق خویش را بیابد. سرانجام علی در سحرگاه 61/4/23، مصادف با بیست و دوم رمضان، در جبهه شلمچه در عملیات رمضان بوسیله رگبار مسلسل دشمن بعثی از ناحیه شکم و قلب مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به ندای حق لبیک و به سوی معشوق خویش شتافت.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش مستدام باد.
بسم ربّ الشهداء والصدیقین
« و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل اللّه و المستضعفین من الرجال و
النساء و الولدان و الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذا القریه الظالم اهلها »
قرآن کریم
چه شده است شما را که در راه خدا و مستضعفین از مردان و زنان و کودکان ، مبارزه نمی کنید ، در راه آنان که می گویند : « خدایا ما را از این قریه که اهلش ظالم هستند بیرون ببر و نجات بده » .
- با سلام به مهدی موعود ولی عصر (عج) و نائب بر حقّش امام خمینی امید مستضعفان جهان که با فریاد خداییش جهان ظلم و جهالت را به نور و ایمان تبدیل نمود و با رهبری پیامبرگونه اش پیام اسلام را به جهانیان ابلاغ نمود و سلام بر امّت همیشه در صحنه انقلاب که تن به سازش ندادند و مرگ سرخ را انتخاب نمودند تا شعار " نه شرقی ، نه غربی " حکومت اسلامی را تحقّق بخشند و سلام بر حماسه آفرینان 15 خرداد ، میدان 17 شهریور ، 22 بهمن و فاتحان جبهه های خوزستان ، از آبادان تا بُستان و از بُستان تا فتح المبین و بیت المقدّس و شهدای فتح خونین شهر و بصره که با نثار خون خویش مکتب زنده اسلام را زنده تر کردند و برای اسلام و مسلمین عزّت و عظمت بخشیدند . من قابلیت آن را ندارم که وصیّت نامه بنویسم یا پیامی بدهم ولیکن وظیفه شرعی خود می دانم که چند کلامی با امّت حزب الله و برادران و دوستانم سخن بگویم :
- برادران عزیز ! اینک مکتب انسان ساز اسلام به پایمردی امّت و امام و خون مقدّس شهیدان در جهان به عنوان قدرت متّکی به خدا شناخته شده و کاخ های ظلم و جور را بلرزه درآورده است . استکبار جهانی به سرکردگی شیطان بزرگ امریکا و طفل نامشروع خویش یعنی اسرائیل غاصب با قدرت اسلام مستقیماً وارد جنگ شده است و این جنایتکاران مدعی حقوق بشر روزی نیست که ملل مستضعف جهان بالخصوص فلسطین عزیز و شیعیان جنوب لبنان را به خاک و خون نکشند . اینک یزیدیان در صف حزب الشیطان و حسینیان در گروه حزب الله تشکیل یافته اند .
- ای برادر ! تو خود انتخابگر هستی و باید یکی از این دو راه و هدف را انتخاب نمایی . شهیدان انقلاب راه حسین (ع) را انتخاب نمودند و با خون سرخ خویش انقلاب سرخ کربلا را ادامه دادند و اگر تو پیام بر خون شهیدان هستی باید راه و هدف آن ها را انتخاب نمایی .
- ای ملّت شهیدپرور ! هیچ گاه از جنگ خسته نشوید . هر زمان آماده باشید و برای دفاع از اسلام عزیز خود را به سلاح نظامی و سلاح مکتبی مهیّا نمایید که این انقلاب تا قیام مهدی (عج) ادامه دارد إن شاء الله که این جنگ با پیروزی قوای اسلام بر کفر خاتمه یابد و راه کربلا و قدس عزیز بازگردد .
- همسرم ! بدان که من عاشقانه و داوطلبانه به جبهه رفتم تا وظیفه خود را انجام بدهم . تو هم چون زینب (س) باش که یکّه و تنها رسالت خون حسین (ع) را بر دوش می گیرد و تمام مشقّات را با عشق به خدا عمل می نماید . تو باید رفتار و کردار او را نمونه قرار بدهی و از او درس بگیری و یا هم چون فاطمه (ع) باش که به خاطر دفاع از حقّ شوهرش به شهادت می رسد . هم چون کوه باش و از کوه محکم تر . مبادا مشکلات و مصائب زندگی تو را از پای درآورد که خداوند با صابرین است . بعد از شهادتم تو خود تصمیم بگیر خواه در خانه خودت و خواه در خانه مادرت اگر خداوند فرزندی به تو عنایت فرمود نامش را نیکو بگذار و در تربیت او کوشا باش . اگر در دوران کوتاه زندگیمان خطایی از من سرزده مرا به بزرگی خود ببخش و مرا حلال کن . قرض های مرا بپرداز و کسانی که از من طلبکارند به آن ها بازگردان .
- ای پدر و مادرم ! که در تربیت من رنج کشیدید و برای عشق به اسلام اجازه رفتن به جبهه به من دادید بدانید که اجر شما در نزد خداوند زیاد است و شما باید بیش از این به خود افتخار کنید شکر نمایید و دعا کنید که خداوند این قربانی ناقابل را از شما بپذیرد و اگر خطایی از من سرزده مرا حلال کنید .
- ای دوستان عزیزم ! شما باید ادامه دهندگان راه شهیدان ، پیروان ولایت و روحانیّت عزیز باشید و فریب منحرفین را نخورید و در آغوش اسلام زندگی
نمایید .
- برادرم احمد ! بعد از پایان خدمت اسلام اگر خواست راه مرا در سپاه ادامه دهد .
در آخر چندین دعا می نمایم :
- خدایا ! اگر دشمنان اسلام و مزدوران صدام به جرم دفاع از اسلام جنازه ام را بسوزانند یا پیکرم را قطعه قطعه کنند و یا این که به دست این جنایتکاران اسیر بشوم تن به سازش نخواهم داد .
- خدایا ! تو خود شاهدی که " شهادت " برای من از عسل شیرین تر است پس این شربت گوارا را نصیبم بگردان .
- خدایا ! مرگم را " شهادت " و شهادتم را وسیله رسیدن به بارگاهت قرار ده .
- خدایا ! امام را تا انقلاب جهانی مهدی (عج) حفظ نما .
- بارالها ! این جنگ تحمیلی را به نفع اسلام خاتمه ده .
- در ضمن جنازه مرا در جوار تربت پاک برادر شهید نجات اله افروز دفن نمایید .
والسّلام
علی صالحی
امضا : 1361/03/25