غلام حسین عبداله پوربیدگلی
علی محمد
سرباز سپاه
1346/02/01
آران وبیدگل
1366/12/26
حلبچه
گلزار شهدای هفت امام زاده بیدگل
غلامحسين در تاريخ 1346/02/1 متولد شد به علت علاقه خانواده به اهل بيت عصمت و طهارت(ع) نام او را غلام حسين گذاشتند. دوران طفوليت خود را در دامان خانواده اي پر از محبت از مهر ايمان به خدا و اهل بيت گذراند. حدود 7 سال داشت كه وارد مدرسه ابتدايي شد و فقط چند ساله ابتدايي را تحصيل كرد و سپس به كمك خانواده در كار كشاورزي پرداخت. حسين به خواندن قرآن و حضور در مجالس مذهبي عشق مي ورزيد. حدود 11 سال داشت كه انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام شروع شد كه با آن سن كمي كه داشت در كنار ديگر مردم در راهپيمايي ها و مجالس مذهبي مربوط به انقلاب حضور پيدا مي كرد با پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني (ره) وارد پايگاه بسيج صاحب الزمان (عج) شد، در عين حال كه فعاليت بسيجي داشت مطالعه كتب مذهبي را در برنامه زندگي خود گنجانده بود.
حسين اخلاق و برخورد خوبي داشت و با دوستان خود مهربان و صميمي بود. با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران چون سن كمي داشت نمي توانست وارد جبهه ها شود ولي هنگامي كه از نظر جسمي و سني رشد كرد و توانست توان و قدرت جسمي اش را در ميدان نبرد به منصه ظهور بگذارد هرچند كه متاهل شده بود و داراي يك فرزند بود، آماده اعزام به آموزش شد و پس از آموزش نظامي اولين مرتبه در تاريخ 64/4/18 عازم جبهه هاي نبرد شد و در عمليات كربلاي 4 شركت كرد، پس از آن در عمليات هاي كربلاي 5 و بيت المقدس 7 حضور پيدا كرد و سرانجام همسر و تنها فرزندش را به خدا سپرد در تاريخ 66/12/26 در عمليات والفجر 10 در حلبچه به شهادت رسيد.
وصيّت نامه شهيد غلامحسین عبداللّه پور ( شماره 1 )
بسم اللّه الرحمن الرحیم
« وَ لاَ تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیل اللهِ أموَاتاً بَل أحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون »
آل عمران – آیه 169
هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید ، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده شوند .
- شهادت مرتبه ای نیست که همه لایق آن باشند .
- این وصیّت نامه را در حالی می نویسم که احتمال شهادت برایم بسیار بعید
می باشد ، ولی به هر حال آرزو بر جوانان عیب نیست . آن زمان که روح ها خالی از عشق افروز است ، دل ها بی عشق و بی حبّ محبوب ، رگ های جامعه
بی خون ، ارزش های انسانی و الهی به دست فراموشی سپرده شده ، همه در مرداب های ضدّ انسانی غوطه ور شده اند ! کوله بار بشری به جز گناه چیز دیگری نیست . آن لحظه هایی که نه نور امید است که از دریچه ای بتابد که ارزش بیافریند و نه حرکتی و نه ذوقی و نه شوقی و آن وقت در آن لحظه هست که خون شهید ، پیام شهید ، حرکت شهید به سوی خدا ، عروج او به سوی خدا ، پرواز او به سوی خدا خودنمایی می کند و تمامی هستی را رونق می بخشد و شرارهای عشق را بر جان و تن سرد انسان های استعمار شده و شیطان زده می زند و باعث می شود که چهرة واقعی انسان ها به آن ها نشان داده شود . آن وقت پیام شهید نویدبخش حرکتی بزرگ و هدفدار به سوی سعادت دنیوی و اُخروی می شود .
- آری عزیزان ! بالاخره باید رفت ، بالاخره مرگ خواهد آمد و هیچ کس در دنیا ماندنی نیست . آیا این وضعیّت طلایی را باید از دست داده ؟ حال که به برکت اسلام و خون پاک شهیدان دین بدون زحمت ما باریدن گرفته است آیا جان تشنه را باز هم با لجن دنیا سیراب کنم .
- آری ! من می روم تا با خون خود با خطّ انبیا و امامان و با ولایت فقیه میثاق ببندم .
- مادر جان ! فرزند تو زنجیرهای اسارت و بردگی و خودفروشی را پاره کرده و آزاده شده و فقط می خواهد برای خدا کار کند . اسیر شکم و دنیا و این
تجمّل پرستی ها و آن افکارهای احمقانه نیست ، او رفته و تمامی سنگرهای
ضدّ انسانی و ضدّ ارزش را فتح کرده و سرسپرده خدا و اسلام شده است .
- آری مادر جان ! فرزند تو اسیر اسلام شده و به اطاعت وجود عبدیّت و اخلاص رسیده البتّه اگر خدا قبول کند .
- پدر و مادر و خواهر و برادرانم و همسرم ! عزیزانم ، مبادا بر شهادتم بگریید که دشمن شاد می شود . بدانید که إن شاء اللّه من در جوار رحمت حق جا خواهم گرفت و خداوند متعّال مقام شهادت به من عطا خواهد کرد .
- وصیّتم به مادر ، خواهر ، همسر و تمام خواهران و مادران شهیدان ! این است که با حجاب خود از خون شهیدان پاسداری کنید که اگر توانستید خود را با حجاب پاک نگهدارید ، این یک جهاد بزرگ است .
- ای همسر باوفایم ! ای ملازم در غم ها و شادی هایم هیچ گاه زبان به شکایت خدا مگشا و همیشه شاکر نعمت های خدا باش ، در همه حال به فکر خدا و قیامت و مرگ بوده و خدا را فراموش مکن . اگر همسر و شوهر خوبی برایت نبودم حلالم نما و مرا ببخش .
- ای ملّت قهرمان و ای همشهریان عزیز ! ای کسانی که نام خود را مسلمان
نهاده اید ، با هم برادر باشید و مهربان ، به هم خیانت نکنید ، دروغ نگویید ، گرانفروشی نکنید که مود خشم و غضب خدا قرار خواهید گرفت و با این کار پوست و گوشت خود را به گناه آلوده نسازید به دنبال رهبر حرکت کنید و از تفرقه جدّداً خودداری کنید .
جنگ شما را خسته نکند که امروز روز یاری دادن اسلام است و ما هم قول
می دهیم که تا آخرین نفس برای دفاع از اسلام کوشش نماییم ، از همه شما حلالیّت می طلبم .
- خدایا ! به ملّت اسلام صبر و بردباری عنایت فرما . « آمیـن یا رب العالمین »
- پدر جان ! من مبلغ 1000 تومان نذر مسجد صاحب الزّمان (عج) کرده ام ولی نتوانستم بپردازم . امیدوارم که این پول را بپردازی . ضمناً من نماز و روز قضا شده دارم ، امیدوارم که یک نفر را اجیر کرده تا برایم بخواند و روزه هایم را بگیرد .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .
حسین عبداللّه پور اعزامی از آران و بیدگل
وصيّت نامه شهيد غلامحسین عبداللّه پور ( شماره 2 )
بسم اللّه الرحمن الرحیم
- آری ! من می روم تا با خون خود شهدا و امامان معصوم (ع) و با ولایت میثاق ببندم .
- مادر جان ! فرزند تو زنجیرهای اسارت و خودفروشی را پاره کرده و آزاد شده و فقط می خواهد برای خدا کار کند اسیر شکم و دنیا و این تجمّل پرستی ها و انکارهای احمقانه نیست او رفته و تمامی سنگرهای ضدّ انسان و ضدّ ارزش را فتح کرده و سپرده خدا و اسلام شده است .
- پدر ، مادر ، خواهر و همسرم ! مبادا بر شهادتم بگیرید که دشمن شاد می شود بدانید که من در جوار رحمت حق جای خواهم گرفت و خداوند متعّال مقام شهادت بر من عطا خواهد کرد .
- آری همسر مهربانم ! ای ملازم در غم ها و شادی هایم هیچ گاه زبان به شکایت خدا مگشا و همیشه شاکر نعمت های خدا باشید .