علی محمد عبدالهی آرانی
مسلم
نیروی مردمی
طلبه روحانی
1336/11/01
آران وبیدگل
1357/02/19
قم
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
علی در سال 1336 در یک خانواده متوسط و مذهبی در آران دیده به جهان گشود و در همین دیار به مدرسه رفت تا اینکه کلاس 6 ابتدایی را به اتمام رسانید. سپس وارد مدرسه راهنمایی و دبیرستان شد ولی درس دبیرستان را به پایان نرساند و به کمک والدین خود به کارقالی بافی پرداخت .
علی هرگز کلمه مسئول و مسئول بودن را از یاد نمیبرد و از جنایات ظالمین و ستمگران رنج میبرد. او در سال 1350 با دختر عموی خود ازدواج کرد که از او دو فرزند به یادگار مانده است. وی در سال 1351 برای کسب علم و فضیلت رهسپار حوزه علمیه قم شد و نصف روز را کار میکرد و نصف روز را درس میخواند. او شبهای جمعه از قم به زادگاهش آران می آمد، تا اینکه مردم را از جنایات پهلوی آگاه کند. تا زمانی که حضرت آیت اله حاج سید مصطفی خمینی (ره) به شهادت رسید، در بیشتر شهرهای ایران جلسات و مجلس یاد بود به پا شد و تهران هم در مسجد ارگ سخنرانی بود که تظاهراتی آنجا بر ضد دیکتاتوری پهلوی شروع شد، علی در آن تظاهرات شرکت داشت و مورد حمله وحشیانه مزدوران پهلوی قرار گرفت.
در تاریخ 1357/2/19 مطابق روز چهلم شهداء یزد، غسل شهادت میکند پس از غسل، نماز و قرآن میخواند و قرآنش را در نوار ضبط میکنند که خود میگوید من شاید برنگردم این قرآن را یادگار داشته باشید.
آن روز پس از ختم جلسه در قم تظاهرات باشکوهی برگزار میشود و پلیس مزدور به مردم حمله میکنند. پس از اینکه جمعیت را متفرق مینمایند او چند نفر دیگر از رفقایش به طرف خیابان بهار جنب مدرسه حجتیه کشانده میشوند و در همانجا توسط مأمورین از خدا بی خبر که نعره کشان به سوی علی و دیگران روانه شده، یکدفعه چرخهای تانک از روی قسمتی از بدن علی میگذرد و به مقام رفیع شهادت میرسد.
آن بدن پاک و عزیز بدست جلادان دژخیم افتاد تا یکی دو روز بعد از مبارزه ساواک و شهربانی قم توسط برادران دینی مبارز جسد او تحویل گرفته شد و به آران منتقل گردید و برای اولین بار در آران آن چنان تشییع از یک شهید مجاهد به عمل آمد که ژاندارمری آران را به لرزه در آورد و قدرت کنترل را از دست آنان خارج نمود.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش مستدام باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
« وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن یُقتَل فِی سَبِیلِ اللهِّ أموَاتٌ بَل أحیَاءٌ وَلکِن لاتَشعُرُونَ »
بقره – آیه 154
و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند ، مرده نخوانید که زنده اند ، ولی شما نمی دانید .
« انا للّه و انا الیه راجعون »
- قرض و بدهکاری هایم را اَدا نمایید . رسیدگی در حساب مال که در دفترچه جیبی سال اوّل که تشکیل خانواده دادم حساب مالم را نمودم باز هم رسیدگی
شود .
- احتیاطاً برایم چند شبانه روز نماز بخوانید و احتیاطاً چند روزه بگیرید شاید چند تا روزه ای به گردنم باشد .
- محلّ دفن من هر کجا که مایل بودید مرا دفن کنید .
- نماز وحشت حتماً برایم بخوانید .
- ختم و شب هفت و شب چهله اگر مایل بودید بگیرید چون مال و ثروتی ندارم که بگویم حتماً بگیرید .
- سفارش من به شماست که بچّه هایم را در راه علم و دانش بفرستید مخصوصاً برای طلبه علوم دینی در حوضه علمیّه دینی یعنی می خواهم بچّه هایم در مرحله اوّل از قرآن و اسلام خودشان اصلاح بشوند و در مرحله بعدی مردم را هدایت نموده و مروّج دین اسلام بشوند .
- طلب آمرزش برایم نمایید و از تمام فامیل و رفقایم رضایت مرا بخواهید و بگویید مرا حلال بنمایند خصوصاً از خانواده ام رضایت حاصل نمایید .
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته
علی محمّد عبدالهی آرانی
روحش شاد و راهش پررهرو باد !