محمد عرب ابوزید آبادی
ابوالقاسم
بسیجی
کشاورز
1331/10/06
1362/12/16
جزیره مجنون
محمدابادابوزیداباد
محمد عرب تاريخ 7/10/1331 به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را تا کلاس ششم ابتدایی پایان اما برای گذراندن زندگی و کمک به پدر خود مجبور به ترک تحصیل شد و دوران نوجوانی و جوانی خود را با کار و کوشش سپری کرد. این شهید عزیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تمام سعی و کوشش خود را بـرای خـدمت بـه مـردم محروم به کار گرفت و با انتخاب اولین شورای اسلامی در روستای محمد آباد به عضویت شورا در آمد در مدت کوتاهی تا لحظۀ شهادت خدمات زیادی به مردم محروم نمود. محمد در مراحل مختلف به جبهه اعزام و در عملیات رمضان مجروح شد و بالاخره در عملیات خیبر در سال 1362 به آرزوی دیرینۀ خود یعنی شهادت نائل آمد.
اين شهيد عزيز عرب 5 فرزند به یادگار مانده است.
روحش شاد و راهش مستدام و پر رهرو باد
بسم الله الرحمن الرحیم
«و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»
با درود سلام بر پیرجماران خمینی بت شکن که هم چون ابراهیم وار بتی چون رضاخان را در ایران درهم شکست و ما را از سال ها در تاریکی و ظلمانی به سوی نور رهبری نمود و با حول و قوه الهی و با کمک امت به پا خاسته که فقط برای پیروزی اسلام عزیز قیام کرده بودند حکومت جمهوری اسلامی را که حکومت الله است جایگزین آن حکومت طاغوت نمودند. امید است این حکومت الهی بر تمام کشورهای اسلامی حاکم و برقرار گردد ان شاءالله.
اینجانب محمد عرب که با آگاهی به جبهه حق علیه باطل می روم خدا را سپاس می گویم که مرا در این زمان قرار داد تا بتوانم اسلام عزیز را بشناسم و خدا را شکر می کنم که این توفیق را نصیبم نمود تا به جبهه بروم و به یاری اسلام بشتابم و این یاری به اسلام حد و مرز نباید داشته باشد به جز شهادت که آن هم اگر خدای متعال قبول نماید از حقیر که آرزوی هر مسلمان است.
آری درخت اسلام به خون مسلمانان باید آبیاری شود تا در جهان سرافراز بماند و ما باید از سیدالشهدا اباعبدالله الحسین(ع) سرمشق بگیریم که فرمود اگر آیین جدم پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) با کشته شدن من پای برجا می ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید و باز به فرموده امام امت که می فرماید اگر ما در جنگ بکشیم و یا کشته بشویم پیروزیم دیگر جای هیچ گونه نگرانی نیست و از همه مهم تر ما که یک عمر می گفتیم ای حسین زهرا اگر در کربلا بودیم به یاری تو می آمدیم کربلای ایران هم همان کربلاست و هیچ فرقی ندارد.
و اما ای خواهران و برادران شما در فکر این نباشید که چقدر شهید می دهیم و کی جنگ تمام می شود جنگ ما آن روز تمام خواهد شد که اسلام بر کفر جهانی پیروز گردد ما باید مظلومیت و غریبی امام حسین(ع) را در نظر بگیریم و به یاد بیاوریم موقعی را که در سرزمین کربلا در راه اسلام از جان و مال و خانواده گذشت پسر عمو داد پسر داد برادر چون ابوالفضل(ع) داد کودک 6ماهه داد. لذا ما باید از قیام آن حضرت درس بگیریم و اما مبنی بر این پدر بزرگوارم را وکیل و وصی خود قرار می دهم که تا در امر خانواده ام مراقبت کامل را مبذول دارند. پدر جان موظف هستید فرزندان مرا آن گونه که اسلام عزیز فرموده است تربیت نمایید و فرزندم ابوالفضل چون علاقه به روحانیت دارد شما موظف هستید او را به مدرسه علمیه بفرستید تا ان شاءالله در آینده حافظ قرآن و اسلام عزیز باشد.
ای همسرم تو خود می دانی و عامل آن هستی که یک مادر خوب در این کلبه کوچک و محقر می تواند دانشگاهی اسلامی بسازد و فرزندان را تربیت نموده و دنیای اسلام را آباد نماید از شما می خواهم که برای فرزندانم یک مادر نمونه و آن ها را به خاطر کمک به جامعه اسلامی تربیت و نگهداری نمایی. امید است که خداوند بزرگ در گرفتاری ها یار و یاور و مددکار شما باشد تا در این راه موفق باشید.
پدرو مادر عزیزم من در چهره شما اجازه رفتن به مدرسه خودسازی یعنی جبهه را دیدم و خوشحال شدم که خوشبختید مبادا در هنگام نبودن من در خانه ایجاد ناراحتی نمایید صبور باشید، در نمازهای تان امام عزیز را دعا کنید. یار و یاور امام باشید مبادا به خاطر از دست دادن من منتی بر کسی بگذارید و از انقلاب انتظاری داشته باشید. خداوند تبارک و تعالی شما را موفق و مؤید بدارد و از جمله شیعیان مولای علی(ع) قرار دهد. در پایان سلامتی و طول عمر پربرکت حضرت امام را از خدای بزرگ خواستارم. خداوندا اسلام و مسلمین را بر کفر جهانی پیروز بگردان آمین.
والسلام و علیکم و رحمه الله و برکاته