گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

مصطفی عربیان آرانی

محمود

بسیجی

محصّل

1350/12/01

آران وبیدگل

1367/01/28

فاو

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

مصطفي اول اسفند 1350 در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود و در پنج سالگي وارد مدرسه شهيد حسين هاشميان شد. پس از گذراندن مقطع راهنمايي در مدرسه شهيد علي خدمتي، براي ادامه تحصيل به هنرستان علامة طباطبايي آران روانه شد.

با آن روح بزرگي كه داشت به سرعت آموزش نظامي را براي ستيز با بعثيون عراق گذراند و سپس آماده ی اعزام به جبهه شد. مصطفي بعد از شهادت دايي گرامي اش ( شهيد حاج شيخ جواد قاسمپور ) و برادرش محسن، عاشق وارسته اي شده بود كه دنيا را براي روح بزرگش تنگ مي ديد و برآن شد كه مجدداً به جبهه اعزام شود.

او با چندين مرتبه حضور مستمر در جبهه هاي حق عليه باطل، سرانجام در منطقه عملياتي فاو عراق در تاريخ 67/1/28 به فيض شهادت نايل آمد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد


تعداد بازدید: 3974

و لا تحسین الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون ...

گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد خدای خویش روزی می خورند با سلام بر سرور آزادگان حسین ابن علی و با درود بر نایب برحقش امام خمینی و با آرزوی فرج آقا و منجی عالم بشریت امام زمان(عج) وصیت نامه خود را آغاز می کنم:

یاران همه سوی مرگ رفتند

بشتاب که تا ز ره نمانی

ابتدا سخنی با پدر و مادر و خواهران و برادر عزیزم:

می دانم که شهادت حاجی (شیخ جواد قاسم پور) محسن (برادر شهید مصطفی) و اصغر، قاسم، جعفر، مرتضی، جواد آقاعلی و احمد و مفقود شدن حسین و عباس برای شما سخت است ولی می دانید که وقت جنگ و جهاد است و پیروزی اسلام خون می خواهد، آن هم خون جوانان. ما پیرو مکتب معلمانی هستیم که درس چگونه زیستن و چگونه مردن و چگونه به خیل عاشقان و به معشوق رسیدن را به ما آموخته اند (خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز که خود چگونه مردن را خواهم آموخت) معلمان ما خود نیز به این راه رفتند زیرا که آنان اهل حرف زدن نبودند بلکه مرد عمل بودند برای شهادت من گریه و زاری نکنید بلکه اگر هم می خواهید گریه کنید برای سیدالشهدا گریه کنید که به قول یکی از بزرگان، شهید در لغت به معنای حاضر، ناظر، گواه وگواه دهنده و خبردهنده راستین و امین و هم چنین به معنی آگاه، نمونه، الگو و سرمشق است.

شهادت در فرهنگ ما و در مذهب ما یک حادثه خونین و ناگوار است و در مذاهب و تاریخ و اقوام دیگر شهادت عبارت است از قربانی شدن قهرمانانی که در جنگ ها به دست دشمن کشته می شوند و این یک حادثه غم انگیز و مصیب باری است ولی نام این کشته شدگان شهید و مرگ شان شهادت است.

شهید خود بهتر می داند که باید در چه راهی رود، شهید خود با عقل سلیم و با همه آگاهی و آشنایی و منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، راه خود را انتخاب می کند حسین را نگاه می کند و از شهر و دیار خویش می رود تا در دیاری دیگر با دشمن بجنگد زیرا که جز این سلاحی دیگر نیست. برای مبارزه خویش و برای رسوا کردن دشمن و برای دریدن پرده های فریبی که بر آن قیافه کریه نظام حاکم زده اند سلاحی جز هجرت ندارد اگر نتواند قدرت حاکم را مغلوب خویش کند لااقل آن را محکوم می کند او برای حیات بخشیدن به اسلام و دین محمد(ص) در حالی که تنها و بی سلاح و بی توان است و در عین حال مسئول جهاد چاره ای ندارد جز مردن و انتخاب مرگ سرخ خویش که ؟؟ شهادت است.

وصیتی به محصلین و دانش آموزان: سخنان امام را چراغ راه خویش قرار دهید و به پیام های امام گوش فرا دهید تا در کارهای تان موفق باشید توصیه امام کم ارزش نشمردن فرهنگ اسلام است پیام امام که در سال 1360 در مراسم بازگشایی گفته شده است این است که بی شک بالاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه در بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و میان تهی است اگر فرهنگ جامعه ای وابسته باشد ناچار دیگر ابعاد آن نیز به جانب فرهنگ گرایش پیدا می کند و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشئت می گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آن ها امکان پذیر است جامعه ما نیاز مبرم به مهندس و تکنسین و دکتر و غیره دارد و این کمبودها را قشر محصل و تحصیل کرده باید برآورده کند ولی:

می دانید که اکنون وقت جنگ است ما اکنون احتیاج به رزمنده داریم و محصلین انقلاب که همواره در حال ستیزند می توانند به درس خواندن خود در مجتمع های مستقر بپردازند و کسانی که مدرک دارند می توانند با مراجعه به نهضت سوادآموزی بی سوادان را آموزش دهند تا به سخن گهربار امام که ؟؟ فرمودند ایران را مدرسه کنیم جامعه عمل بپوشانیم.

تا دشمن دین به جنگ مان می آید

از خوف و درنگ ننگ مان می آید

فریاد بلند جنگ تا پیروزی

از حنجره تفنگ مان می آید

آشنایان، دوستان و نزدیکان عزیزم: می دانم که شهادت عزیزان تان برای شما سخت است ولی می دانید که وقت جنگ است. اسلام واجب تر از خانواده و ماندن و به درس ادامه دادن است اگر من هم به نزد دوستان رفتم شما سربلند باشید که عزیزان تان در راه خدا و در راه دفاع از اسلام به شهادت رسیدند سلام تان را به عزیزان تان می رسانم. از شما و تمامی آشنایان و دوستان گران قدرم حلالیت می طلبم.

پیامی به خواهران دینی: شما ای خواهران حجاب خود را حفظ و حافظ باشید مخصوصاً خانواده های شهدا که خود بهتر می دانند. اما به عنوان یادآوری عرض می نمایم و به قول آن اسیری که در زندان بغداد به شما پیام داد:

ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است

ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است

و اما: انگیزه ای که مرا به این راه واداشت اول ایمان به خدای یکتا، دوم دفاع از حق و دفاع از اسلام و قرآن و سوم دفاع از وطن و از ناموس که بر هر مسلمانی واجب است.

هشدار به ملت شهیدپرور: امتی که پیامبر اکرم در آن زمان از شما خبر داده بود هشیار باشید خدای ناکرده کسانی که در امور دولتی و سیاسی و ادارات نفوذ پیدا نکنند و از پشت خنجر بزنند.

مجاهدین واقعی را از کسانی که یکی، دو روز به جبهه می روند باز بشناسید. چرا جو منطقه باید به گونه ای باشد که عزیزان رزمنده و مجاهدین واقعی فی سبیل الله درددل خود را با عزیزان شان و در گلزار شهدا در دل خاک بگویند چرا مسئولین منطقه می گویند ما نمی دانستیم و از این مثلاً فلان موضوع اطلاعی نداشتیم، مگر آن ها به کسانی که مسئولیت می دهند گزارش عملکردشان را نمی خواهند و چرا باید کسانی در نمازجمعه و یا سپاه ما شرکت می کنند که این همه درباره آن سفارش شده مردم را با عملکردهای ناآگاهانه خویش آزرده و خدای نکرده بیزار نمایند.

ای کسانی که در لباس سپاه و یا روحانیت کارهایی می کنید که بر ضرر اسلام و زیان انقلاب اسلامی است و در روز قیامت چه جوابی برای شهدا دارید و چه جوابی برای پیامبر اسلام(ص) و امت شیعه دارید؟ چرا می گذارید عزیزان رزمنده را منافق و اخلال گر و تفرقه انداز در منطقه بنامند؟

چرا قلب عزیزان امت شهیدپرور را و خانواده های شهدا را با تهمت های بی جا می شکنید مگر آتش دژخیمان بعثی و متجاوز برای آن ها کافی نیست؟

یک مقدار به خود آیید تا ببینید حق با کیست، شما حتی وصیت نامه شهید را می گویید نباید خوانده شود، چرا؟

چرا می گویید وصیت نامه آن ها را منافقین نوشته اند؟

چرا این تهمت ها را می زنید مگر از آتش روز قیامت نمی ترسید؟

در خاتمه از امت شهیدپرور می خواهم که بی تفاوت از مسائل نگذرند و در صحنه باشند و در نمازجمعه که امامت آن را یک شیخ پاک و باتقوی و متقی باشد شرکت کنند.

خدایا مرا مصداق این آیه شریفه قرار دهد: الذین آمنوا و هاجرو و جاهدو فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه اولئک عندالله هم الفائزون

یا رب دلم از غیر حسین محزون کن

در سینه ما محبتش افزون کن

جز مهر حسین هر آن چه باشد به دلم

خون ساز و ز دیده ام بیرون کن

اللهم ارزقنی توفیق الشهاده فی سبیلک

27/ 12/ 1365

فرزند اسلام: مصطفی عربیان


 خاطرات مصطفی عربیان آرانی

 خاطرات مصطفی عربیان آرانی

 خاطرات مصطفی عربیان آرانی

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع