نوراله عصارزاده نوش آبادی
محمد
بسیجی
1341/02/01
1365/12/12
شلمچه
گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد
نورالله در سال 1341 در نوشآباد به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در سایة تلاش پدری زحمت کش و مادری مهربان سپریکرد. از دوران کودکی به کار و تلاش خو گرفته بود و مانند مردی کامل به فکر معاش خانواده بود. از این رو ترک تحصیل نمود و به حرفة بنّایی و گچکاری مشغول شد. با شدّتگیری مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی در راهپیماییها حضور فعّال داشت. ایشان از آنجا که خیلی زود در کار بنّایی استاد شد در اوّلین اعزام به جبهه در همین شغل به خدمت مشغول گشت. ایشان پس از ازدواج که ثمرة آن یک نوزاد پسر بود در بهمن 1365 برای مرتبة دوّم از بسیج سپاه به جبهه اعزام گردید ولی به دلیل اینکه یکی از برادران ایشان در اسارت مزدوران بعثی بود؛ برخی افراد و خانواده با اعزام او مخالفت کردند امّا ایشان گفت که وظیفة دینی من دفاع از کشور و کیان اسلامی است و من باید در جبهه حضور داشته باشم. ایشان در همین عملیّات کربلای 5 به شهادت رسید. امّا حدود 9 سال مفقودالجسد بود و سرانجام پیکر مطهّرش در تاریخ 1374/05/11 پس از مشایعت مردم در گلزار شهدای نوشآباد به خاک سپرده شد.
وی جوانی خوش رفتار و خوشزبان بود و همیشه با چهرهای خندان با مردم برخورد میکرد. حتّی مشکلات فراوان نیز نمیتوانست بر روحية لطیف او تأثیر بگذارد. در خانه، پدری دلسوز و مهربان بود و در محلّه به دیگران کمک و یاری میرساند و به افراد نیازمند کمک میکرد.
ایشان ایمانی قوی داشت و نماز و طاعات را با خلوص انجام میداد. به راز و نیاز و نماز شب نیز اهتمام داشت و در نیمه های شب با دیدگانی اشک بار در محضر دوست حاضر میشد. در اواخر زندگی روحیّة او بسیار تغییر کرده بود و با رؤیاهای صادقانهای که از دوستان شهیدش میدید؛ احساس میکرد که وقت شهادت نزدیک است و باید لباس رزم بر تن کند. سرانجام نیز این رؤیاها به حقیقت پیوست و روح بلندش به روح شهیدان پیوست. هنوز 20 روز از اعزام او نگذشته بود که در عملیّات کربلای 5 شرکت کرد و آنطور که دوستانش نقل میکنند وارد کانالی شد و بعد خمپارهای به نزدیکی او اصابت کرد و پس از سالها چشم انتظاری، پیکر مطهّرش پیدا شد و همه از دیدار این چهرة نورانی و متواضع و پاک، محروم شدند.
روحش شاد و راهش پررهرو باد