گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

محمد علی جان زاده آرانی

حسین

بسیجی

هنرجو

1348/03/15

آران وبیدگل

1364/06/18

اشنویه

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

محمد علي جان زاده در تاريخ 1348/3/15 در آران و بيدگل به دنيا آمد. دوران كودكي خود را با بازي هاي كودكانه و يادگيري اولين آموزش هاي ديني سپري كرد.

در سن شش سالگي جهت شروع دوران تحصيل به مدرسه ابتدايي شهيد چمران فرستاده شد. در دوران ابتدايي ضمن تحصيل دروس مربوطه به يادگيري اعمال ديني و فرايض واجب از والدين خود پرداخت. بعد از اتمام دوران ابتدايي جهت ادامه تحصيل در مقطع راهنمايي به مدرسه ي راهنمايي شهيد نيكبخت بيدگل فرستاده شد. در اين زمان كه با شروع دوران نوجواني نامبرده همراه بود در كنار تحصيل به حضور در كلاس هاي ورزشي، انجام امور هنري همانند تهيه ي روزنامه هاي ديواري با محتواي مطالب علمي جهت نصب در مدرسه مي پرداخت. در اين زمان كه جنگ نيز شروع شده بود شاهد حضور بستگان و قشرهاي مختلف مردم در جبهه هاي جنگ بود و احساس وظيفه درخصوص پاسداري از اسلام عزيز و همراهي با دوستان باعث شد تا به عنوان عضو فعال پايگاه بسيج مسجد صاحب الزمان (عج) بيدگل اولين گام ها را در اين خصوص بردارد.

هرچند كمي سن اجازه حضور در جنگ را به نامبرده نمي داد لكن احساس وظيفه در او باعث شد تا در اولين فرصت آموزش مقدماتي نظامي را كسب نموده و زماني كه در سال سوم راهنمايي مشغول تحصيل بود براي اولين بار عازم جبهه شد. حضور درجبهه و مقاومت در برابر متجاوزين باعث نگرديد تا كسب علم و دانش در او متوقف شود بر اين اساس شهيد محمد علي جان زاده امتحانات ثلث سوم كلاس راهنمايي را در جبهه با نمرات عالي گذراند بعد از آن در رشته برق هنرستان علامه طباطبايي آران و بيدگل ثبت نام كرد. در سال اول رشته برق با ذوق و شوق به مطالعه دروس مربوط پرداخت ولي زمزمه حضور در جبهه به طور متمادي از او شنيده مي شد در اين سال ضمن آموزش تكميلي نظامي مجدداً براي بار سوم به سوي جبهه هاي جنگ شتافت و يك ماه بعد از سومين حضور در جبهه در عمليات قادر در منطقه اشنويه شركت نمود و در تاريخ 1364/6/18 مفقودالاثر گرديد. در طي چند سال خبرهاي متناقضي از شهادت و اسارت نامبرده به خانواده مي رسد تا اين كه در آبان ماه 1372 خبر كشف پيكر مطهر آن شهيد به خانواده اش داده شد و در تاريخ 1372/8/29 در شهرستان تشيع و در آرامگاه امام زاده محمدهلال، در كنار ديگر شهداي شهرستان به خاك سپرده شد.

روحش شاد و راهش پررهرو باد !


تعداد بازدید: 4075

بسم رب الشهداء و الصدیقین

گمان نبرید کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آن ها زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند .

- قبل از این که وصیّت نامه خود را شروع کنم یادآور می شوم که من این راه را آگاهانه در پیش گرفتم و امیدوار هستم که خدا این چند قطره خون ناقابل را از بنده حقیر و گناهکار خود قبول کند .

- خیلی ها به من می گفتند که درست را بخوان بعد به جبهه برو . آخر چطور من

می توانستم ببینم و تحمّل کنم که دوستانم ، هم محفلیانم مانند گل پَرپَر می شوند ، مادران زیادی داغ دیده می شوند ، بسیاری از مردم کشورمان آواره می شوند ، کودکان در بغل مادرشان در خواب به شهادت می رسند ، جوانان و نوجوانان زیادی به علّت آوارگی از درس خواندن محروم شده و از زندگی باز می مانند و از همه اینها مهّم تر اسلام در خطر است ، پشت این میزها در شهرها آرام بنشینیم و با زندگی راحتی بدون این که توجّهی به جنگ داشته باشیم درس بخوانیم و همان طور که امام فرمود : « جبهه دانشگاه مسلمین است » یک واقعیت است .

- ای مردم می دانید که این انقلاب با خون هزاران شهید ، معلول ، مجروح ، اسیر و مفقودالاثر به ثمر رسیده است . وظیفة اصلی ما حفظ و حراست از این انقلاب و ادامه دادن راه جانبازان می باشد . شما باید به ابرقدرت ها بفهمانید که نمی توانید با ملّتی رو به رو شوید که پشتوانه او اللّه و رزمندگانی دارد که می گویند آن قدر به جبهه می رویم تا شهید بشویم .

- ای جوانان ! نکند در رختخواب ذلّت بمیرید که حسین (ع) در میدان جنگ و نبرد شهید شد .

- ای جوانان ! مبادا در غفلت بمیرید که علی (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر حسین (ع) و با هدف شهید شد .

- ای مادران ! مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه ها جلوگیری کنید ، شما در محضر خدای نتوانید جواب زینب (س) را که تحمّل هفتاد و دو شهید نمود بدهید . همه مثل خاندان وهب جوانتان را به جبهه بفرستید ( که ) حتّی جسد او را هم تحویل نگرفت ، زیرا مادر وهب فرمود : « سری را که در راه خدا داده ام پس نمی گیریم » برادران دعا و استغفار را از یاد مبرید که بهترین درمان ها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید و هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازید و شما را از روحانیّت متعهّد جدا نکنند که اگر چنین کردن بدبختی مسلمانان روز جشن ابرقدرت هاست .

- حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید ، در امام بیش تر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را به میهن مان حفظ کنید ، اگر فیض شهادت نصیبم گشت سلام مرا به امام برسانید و بگویید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نکردم و با خداوند پیمان بستم تمام عاشوراها ، در تمام کربلاها با حسین (ع) همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که احکام اسلام در زیر پرچم امام زمان (ع) به اجرا درآید .

- آخرین پیامم درباره مردم ! خود را برای تحمّل رنج ها و مصیبت ها و ... کلمه نامشخص ... آماده سازید و دل قوی دارید که قادر یکتا پشتیبان و نگهبان شماست و تنها اوست که شما را از دست دشمنان نجات می بخشد و عاقبت شما را به خیر می گرداند و دشمنان را به انواع عذاب ها و شکنجه ها دچار می گرداند . این مصیبت ها و بدبختی ها زودگذر و تمام شدنی است ولی به پا داشتن این

جانفشانی ها و فداکاری ها به نعمت های ابدی و بی پایان خداوند خواهد رسید .

- اگر می خواهید در مقام عظمت شما خللی وارد نشود و هیچ گاه زبان به شکایت نگشاید و آن چه را که از قدر و منزلت الهی شما می کاهد را به زبان نیاورید .

- از دوستان و آشنایان خصوصاً مادر عزیزم و پدر بزرگوارم ! می خواهم که بر مرگ من نگرید بدین جهت که این یک امتحان الهی است و دلم می خواهد به محض شنیدن خبر شهادت من سجده شکر فرو آورند و در برابر دشمنان اسلام نگریید که باعث شادی آن ها می شود .

- پدر جان و مادر جان ! از آن رو که خودم قدم بر سرزمین کربلا سرزمین خون و شهادت گذاشتم ، به دبیرستانی وارد شدم که معلّمش حسین (ع) ، کتابش قرآن است و کسی که می خواهد وارد این دبیرستان شود اوّل باید خود را بسازد و بعد وارد کربلای حسین (ع) شود .

- تولّد من زمانی خواهد بود که 5 تیر دشمن بر قلب نوشکفته من بخورد و قلبم را پاره پاره کند و بر روی خاک کربلا بر خون آغشته شود و زمانی جشن عروسی من خواهد بود که کنار مزارم صدای اللّه الکبر ، خمینی رهبر ، یا حسین (ع) ،

یا حسین (ع) ، یا مهدی (عج) ، یا زهرا (س) شنیده شود .

- اگر بدی و اشتباهی از من دیده اید از روی نادانی بوده است مرا ببخشید و حلال کنید .

- از خواهرانم ! می خواهم که حجاب اسلامی خود را کاملاً حفظ نمایید تا نقطه شعفی در دست دشمن نباشد .

- از برادرانم ! می خواهم تا می توانند پشتیبان این انقلاب باشند و امام عزیزمان را تنها نگذارید و نیز می خواهم سنگر مدرسه را ترک نکنید ، همان طور که امام فرمودند : « مدرسه هم ... کلمه نامشخص ... سنگر است »

محمّد علیجان زاده


 خاطرات محمد علی جان زاده آرانی

 خاطرات محمد علی جان زاده آرانی

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع