ناصر عمورجبی آرانی
حسینعلی
بسیجی
دانش آموز
1344/02/01
آران وبیدگل
1362/05/23
پیرانشهر
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
ناصر در اوّل ارديبهشت 1344 در خانواده اي كشاورز در آران متولّد شد.
در سال 1361 در كلاس دوّم دبيرستان بود كه بعد از گذراندن دوره آموزش نظامي داوطلبانه براي دفاع از ميهن اسلامي راهي ميادين جنگ شد.
او جواني آرام ولي زرنگ و باهوش بود، خيلي كم حرف مي زد ولي عملش عميق و مؤثر بود. در طول دو سال خدمت داوطلبانه در ميادين جنگ در يكي از رسته هاي بسيار حساس و خطرناك جنگ كه همان خنثي سازي ميادين مين در خطوط مقدّم جبهة جنگ بود، مشغول خدمت بود.
آن مدافع بر حقّ اسلام و قرآن در عمليات والفجر 2 با مسئوليت تخريب چي ( خنثي سازي مين ) در لشكر 14 امام حسين (ع) سپاه به تاريخ 1362/5/23 در منطقه پيرانشهر به شهادت رسيد .
روحش شاد و راهش پررهرو باد !
بسم اللّه الرحمن الرحیم
« وَ لاَ تَحسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیل اللهِ أموَاتاً بَل أحیَاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقُون »
آل عمران – آیه 169
هرگز کسانی که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید ، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده شوند .
شهادت یک رستگاری بزرگ است آن ها که شهید شدند به خدمت خودشان و رسالت خودشان و به اجر خدمت خودشان رسیدند و امید است که ما هم یا پیروز بشویم یا در راه اسلام شهید بشویم . ( امام خمینی (ره) )
- سلام بر تو ای محمّد رسول اللّه ! سلام بر تو ای علی ولی اللّه ! سلام بر تو ای خمینی روح اللّه ! سلام بر شما امّت شهیدپرور این منطقه ! سلام گرم من که از قلبم برخواسته بر شما خانواده های شهدا که امام فرمود : « شما چشم و چراغ این
ملّتید » .
- امّت شهیدپرور ! شما می دانید که هدف اللّه و رضایت اوست و دیگر هیچ . من برای این که رضایت او را حاصل نمایم به جبهه آمده ام و اگر سعادت شهادت یافتم به عنوان یک فرزند ناقابل اسلام به شما چند نکته را یادآوری می کنم .
به عنوان وصیّت در نزد شما ؛ دست از امام برندارید ، دنباله روی امام و امیدش منتظری باشید و از همنشینی با افراد مخالف انقلاب اسلامی خودداری کنید که آفتی بسیار مضر است .
- وصیّتم به پدرم ؛ ای پدرم ! که به من آموختی که چگونه و چطور به اسلام نزدیک شوم تا به جایی برسم که یک فداکار و فدا شونده اسلام باشم . پدرم ! از دور دستهایت را بوسه می زنم که دستی با اُلفت و مهربانی بود و امیدوارم
نارضایتی هایی که برای شما پیش آوردم نادیده بگیری و مرا عفو کنی و با شنیدن خبر شهادتم چهره ات را شاداب کنی که منافقان بدانند که مکتب ما مکتب جهاد و خون است .
- وصیّت من به مادرم ؛ ای مادرم ! که به من شیر جان خورانیدی و در دامانت جوانی علی اکبر گونه پرورش دادی و شناساندی که پیرو امام بودن یعنی جان نثار امام بودن . مادر ! مرا عفو نما و بر شهادت من صابر باش و می خواهم که الگو و نمونه برای دیگر مادران باشی که خداوند با صابران است .
- خواهران ، برادران ! سلام مرا بپذیرید و فقط با شما دو جمله در میان می گذارم این که رسالت زینب بودن را و دوّم خواهرم ! سیاهی چادر تو از فشنگ تفنگ من برّاتر است پس حجاب را حفظ کن .
- در پایان از مردم می خواهم پاسداری از خون شهدا نمایند و دنباله رو راه رهبر باشند و جنگ را فراموش نکنید و اسلام را به جهان صادر نمایید و در پایان از حضرت احدیت طلب مغفرت می نمایم .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی حتّی کنار مهدی خمینی را نگهدار .
والسّلام علیکم و رحمت اللّه و برکاته