سیدمحمد محمدی
سیدعلی
بسیجی
1345/11/01
شهر نوش آباد
1365/12/12
شلمچه
گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد
سید محمّد در سال 1348 در شهرستان کاشان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی در سن 7 سالگی از داشتن پدر محروم شد و تا مقطع سیکل تحصیل کرد. پس از آن به شاگردی جوش کاری ساختمان مشغول شد. ایشان وقتی به سن 16 سالگی رسید؛ برای ثبت نام در بسیج و گذراندن آموزشهای لازم، قصد عزیمت به جبهه جنگ نمود و با واسطه گری بزرگان محل از مادر خود اجازة میدان نبرد را گرفت و در عملیّات کربلای 4 به عنوان تخریبچی شرکت نمود. بعد از عملیّات، سه روز مرخّصی آمد و پس از دیدار با خانواده، مجدداً به شلمچه بازگشت و در تاریخ 1365/12/12 در عملیّات کربلای 5 پس از باز کردن مسیر میدان مین، از ناحیة دست و گردن مورد اصابت خمپارة آرپی جی دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید و جسم مطهّرش بنا به وصیّت خود در گلزار شهدای نوش آباد به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
وصیتنامه شهید سید محمد محمدی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
با سلام به امام امت و امت امام و با درود بیکران نثار ارواح پاک شهدای اسلام وصیتم را آغاز میکنم.
در آغاز حضور خانوادۀ عزیزم سلام گرم میرسانم و امیدوارم که در پناه خداوند متعال موفق و مؤید باشید. از شما عزیزان و کلیۀ خویشان و اقوام میخواهم که مرا حلال کنند و اگر در جایی از من رنجیدهاند به بزرگی خودشان حلال کنند. از شما عزیزان میخواهم که در فقدان من بیتابی نکنید. به مادر عزیزم سفارش میکنم که زینبوار صبر کند و ای پدر عزیزم خوشحال باش که با خدا چنین معاملهای کردی و خوب امانتداری کردی و امانتش را حفظ کردی و به نحو احسن تحویلش دادی. چون پیامبر(ص) فرمود: «افضل الموت القتل»؛ بهترین مرگ شهادت است.
سفارش این حقیر برای مردم عزیز این است که به فرامین امام گوش دهید و عمل کنید و همیشه در خط امام و حامی آن باشید و برای سلامتی امام و آیتالله منتظری دعا کنید و قدر مسئولین کشور را داشته باشید. شما را به رعایت بیش از پیش اصول و فروع دین سفارش میکنم. و از دوستان عزیز دانشجو میخواهم که همیشه نقش پیشرو بودن خود را در جامعه حفظ کنید و پشت سر امام حرکت کنید و از امام عقب و جلو نیافتید. در سیاست دخالت کنید و به مسائل روز ایران و جهان آگاه باشید و بدانید که جمهوری اسلامی سیاستمدار نمیخواهد بلکه سیاست کار میخواهد. از شما میخواهم که در کنار دروس خود کتابهای استاد عزیز مطهری را هم مطالعه کنید.
برای همۀ شما آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که از هیچ کوششی در راه خدا مضایقه نفرمایید خصوصاً جهاد فی سبیلالله.
سفارش خصوصی به خانواده:
پدر و مادر عزیزم! هیچ ناراحت نباشید. و خلاصه هیچ وقت نگوئید فرزندمان از بین رفته. نه اینطور نیست. هر وقت کسی میخواهد شخص دیگر را مهمان کند بهترین وسایل خانه را آماده میکند و میگوید بفرما و خدا در قرآن میفرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» یعنی ای نفس مطمئنه (ای کسی که به خدا ایمان واقعی آوردهای) برگرد به سوی خدا که هم خودت از خودت راضی هستی و هم من از تو راضیم. داخل شو در جمع عبادتکنندگان من و داخل شو به بهشت من. پس ما بدجایی نمیرویم خوشحال باشید. و از ننه میخواهم که مواظب بچهها باشد مخصوصاً از آقا میخواهم ناراحت نشو و زیاد غصه نخورد. اگر من شهید شدم کنار غلامحسین یا آقا عبدالله به خاک بسپارید و زیاد هم حجله و از این چیزها درست نکنید. از اکرم و زهرا و مریم میخواهم مرا حلال کنند. از آقا و ننه میخواهم که مواظب حسنآقا باشید و شما همه مواظب آقا و ننه باشید. از حسنآقا و داود و مصطفی و حمزه میخواهم که مرا حلال کنند و بچهها همه خوب درس بخوانید تا بهتر به اسلام خدمت کنید.
شما را به مواظبت از یکدیگر سفارش میکنم مخصوصاً شما بچهها مواظب ننه و آقای عزیز باشید. از همۀ فامیلها حلالیت میطلبم و زیاد ناراحت من نباشند. وقتی حمزه و مریم و مصطفی بزرگ شدند بگوئید که محمد شما را خیلی دوست داشت.
همه شما را خیلی دوست داشتم و از اینکه نتوانستم حق شما را ادا کنم عذر میخواهم. والسلام
عصر روز سهشنبه، چند ساعت دیگر به عملیات مانده
خداحافظ ـ سید محمد محمدی 1365/10/10