علی رضا الماسی مقدم آرانی
علی اکبر
بسیجی
طلبه روحانی
1347/12/15
1365/11/12
پاسگاه زید
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
علىرضا در 1347/12/15 در خانواده اى مذهبى در آران متولّد شد . وى دوران ابتدايى را در مدرسه شهيد چمران و راهنمايى را در مدرسه نيكبخت گذراند .
پس از طى دوره راهنمايى به پيروى از برادر بزرگش شهيد عبّاس الماسى در سال 1362 وارد مدرسه علميّه مرحوم آيتاللّه يثربى كاشان شد و مدّتى در آنجا مشغول به تحصيل بود .
سه سال از مفقود شدن برادرش عبّاس در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل مىگذشت . در حالى كه اندوه و غم برادرش ، فشارى سنگين بر سينه اش وارد كرده بود و در عين حال عشق به حضور در جبهه ها او را رها نمىكرد ، تصميم گرفت به جبهه برود و روانه جبهه هاى غرب شد كه پس از مدّتى به زادگاهش بازگشت و مبتلا به بيمارى سختى شد و پس از بهبودى براى عمليّات كربلاى 5 اعزام گرديد .
علىرضا رفت و كوله بارى از عشق را با خود بهمراه برد و در جواب كسانى كه به او مىگفتند صبر كن برادرت را بياورند ، با دلى پراندوه جواب مىداد : «هر كس به جبهه مىرود براى خودش مىرود و از اين فيض سهمى برمىدارد و رسالت خويش را به دوش مىكشد» .
آرى ! او هم رفت و دل پدر و مادر داغدارش مهيّاى غم ديگرى شد و شهادت را همانگونه كه ستوجو مىكرد ، يافت و همانطور كه با آيه كتاب آسمانى اُنس داشت با آسمانيان مأنوس شد و همانطور كه هميشه با وضو بود از خون گلويش وضوى مدام و ابدى ساخت تا با آن وضو با سرور و سالار شهيدان ملاقات كند . و درتاریخ 1365/11/12 در عملیات کربلای 5 منطقه شلمچه به شهادت رسید
راهش پررهرو و يادش گرامى باد !
بسم الله الرحمن الرحیم
ولنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من
الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین
خداوند در این آیه شریفه آگاهی به مؤمنین می دهد و می فرماید: که هر آینه حتماً شما را آزمایش می کنیم با شکل های گوناگون، از ترس و گرسنگی و کم شدن اموال و از بین رفتن جان ها و میوه ها، پس هنگامی که مال های تان، جان های عزیزان مان به نابودی کشیده می شود باید متوجه این موضوع باشیم که در حال آزمایش هستیم.
در نتیجه باید کوشش کنیم که در این هنگام و هر موقعی که بلایی بر سر ما می آید خوب و به نحو احسن امتحان پس بدهیم. این طور نباشد گاهی اگر فرزندان مان خواستند به جبهه بروند از آن ها جلوگیری کنیم باید خوشحال باشیم که فرزندان مان به جبهه می روند و خود را فدایی اسلام می کنند.
پدر و مادر عزیزم از شهادت من ناراحت نباشید و خیلی هم خوشحال باشید چون که در روز قیامت نزد امام حسین(ع) و فاطمه الزهرا(ع) سرافراز خواهید بود.
این را بدانید که «کل نفس ذائقه الموت» یعنی این که هرکس طعم مرگ را خواهد چشید، پس چه بهتر که این مرگ، مرگ باعزت و در راه خدا باشد.
نمی گویم گریه نکنید اگر خواستید گریه کنید به یاد امام حسین(ع) گریه کنید.
پدر و مادرم می دانید که انفاق در راه خدا از نشانه های مؤمن است و بهترین انفاق ها باارزش ترین آن هست پس چه بهتر که عزیزتان را که از هرچیز بهتر دوستش دارید در راه خداوند انفاق کنید که این بهترین انفاق هاست. چه معامله ای از این بالاتر که خریدار خداوند عزوجل باشد.
پدر و مادرم من را ببخشید که نتوانستم حق تان را ادا کنم در ضمن 4 یا 5 روزه قضایی دارم.
والسلام
علیرضا الماسی مقدم