ابوالفضل الماسی موخر
حسین
بسیجی
کارگر
1343/10/01
1361/02/15
پاسگاه زید
گلزارشهدای امامزاده هادی (ع) بیدگل
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
« الحمدلله و الصلوه و السّلامُ علی سَیّدِنا و نَبیّنا محمّداً صَلیَّ اللهُ عَلیهِ و آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهرین المَعصومین و رحمه اللهِ وَ بَرکاتُه »
با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران ، امام خمینی و درود بر همة شهیدان راه حق و آزادی .
اینجانب ابوالفضل الماسی بیدگلی بنا به وظیفة شرعی و در پی رهنمودهای امام خمینی که فرمودند بروید به جبهه ها و کار جنگ را یک سره کنید ، من وظیفة خود دانستم که به جبهة حق علیه باطل بروم .
پس پدر و مادر گرامی و عزیز این وصیّت را به شما می کنم .
- مادرم ! اگر خبر شهادت من را به شما دادند ناراحت نشوی و بر سر و صورت خود نزنی و به قول خودت امانتی را که از خدا گرفتی به خدا هم پس دادی از تو خواهش می کنم فکر کنی که من در کنارت هستم و هر چه بیش تر انقلابی تر شوی و راه مادران شهدا را ادامه دهی .
- و امّا تو ای پدر گرامی و مهربانم ! از شما می خواهم که سنگر نماز جمعه را رها نکرده و هر چه بیش تر به انقلاب اسلامی ایران بگروی .
- پدر ! اگر بدانی در جبهه ها چه می گذرد در یک لحظه می خواهی هزاران لحظه در این جبهه ها بمانی .
- وصیّتم به خواهرانم ! شماها گریه نکنید و به مدرسه بروید و امّا تو ای تنها برادرم از تو می خواهم هر چه بیش تر درس بخوانی تا بتوانی به این انقلاب کمک کنی و راه من را ادامه دهی .
امّا در مورد دفن من ، اگر شهیدی در پشت شاهزاده هادی دفن کرده باشند مرا هم دفن کنید و اگر کسی دفن نشده باشد هر جا که پدر و مادرم بخواهند مرا دفن کنید.
والسّلام
ابوالفضل الماسی
روحش شاد و راهش پررهرو باد !