مصطفی ملکیان آرانی
احمد
بسیجی
محصّل
1348/01/01
آران وبیدگل
1367/03/23
شلمچه
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
مصطفی ملکیان آرانی در سال 1349 در آران (محله وشاد) متولد شد. وی از خانواده محروم و مستضعف بود. از شش سالگی وارد دبستان 17 شهریور شد و سپس دوره راهنمائی و دبیرستان را در مدرسه شهید مطهری و دبیرستان شهید عبدالهی آغاز کرد که تا دوم نظری درس خواند.
مصطفی از ده سالگی در قرائت قرآن و نماز حاضر میشد و در سال 1363 در پایگاه بسیج شهدا انجام وظیفه میکرد و سپس در تاریخ 65/11/21 به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام و وارد گردان یونس (ع) شد و بعد در تاریخ 65/11/25 جهت آموزش غواصی دورههای لازم را طی نمود و در تاریخ 65/12/17 به خط پدافندی فاو ام القصر اعزام شد و پس از آن در تاریخ 66/3/21 در عملیات نصر 4 شرکت کرد و مجدداً در تاریخ 66/7/15 عازم خط پدافندی فاو ام القصر شد و نهایت در عملیات بیت المقدس 7 به درجه رفیع شهادت که آرزوی دیرینهاش بود نائل آمد.
روحش شاد، یادش گرامی و راهش مستدام باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
و بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
« الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا »
اوست خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا بیازمایدتان که در صحنه پیکار حق علیه باطل کدامین از شما نیکوکارتر است .
- خدایا ! بنده ای جاهل و گنهکار بودم .
- خدایا ! نفهمیدم .
- خدایا ! تو از گناهان خلو من آگاهی .
- خدایا ! من بنده لایقی نبودم . مگر نه این است که تو " غفار الذنوبی " پس تو را قسم می دهم به خون جوشان سیّدالشهداء آقا اباعبدالله (ع) که از همه گناهان من چشم پوشی کنی ، ای ارحم الراحمین .
- خدایا ! از تو می خواهم که تمام حقّ النّاس هایی که بر گردن من است تو خود از لطف و کرامت اَدا کنی .
- با تحیّات بیکران به پیشگاه مقدّس منجی عالم بشریّت زنده کننده انسانیّت ، حضرت ولی عصر (عج) و با درود بر نائب بر حقّش پیر جماران ، در هم کوبنده تمامی جبّاران و ستمگران ، خمینی بت شکن و به امید پیروزی تمامی رزمندگان اسلام در جبهه های نبرد حق علیه باطل و با سلام خدمت امّت شهیدپرور و ایثارگر ، بنا بر وظیفه تذکّراتی چند به عنوان وصیّت عرضه می دارم .
- در این زمان حسّاس که جنود شیطان در برابر جنود الله قرار گرفته است وظیفة هر مسلمان واقعی و موظّف و معتقد به احکام خدا و قرآن این است که برای یاری اسلام از جای خود برخیزد و از اسلام عزیز دفاع نماید و با خون خود به امام عزیزش لبیک گوید و مرگ با شرف و عزّت را بر زندگی ننگین ترجیح دهد .
- خداوند عزیز و بزرگوار ! به این بنده حقیر توفیق داد که گام به سوی جبهه برداشته و در راه او از احکام شرع دفاع و مبارزه کنم و إن شاء الله که در پایان با یاری او به پیروزی عظیمی دست یابیم .
- ای امّت شهیدپرور و حزب الله ! اکنون زمان آن رسیده است که به امام خود لبیک حسین گونه بگویید و برای یاری اسلام رو به سوی جبهه نمایید و فقط با شعار کاری نمی توان از پیش برد ، در این میان مسئله عمل وجود دارد و امیدوارم به شعارهایی که می دهد جامه عمل بپوشانید و درست الان این شعار در ذهنم هست که خیلی از افراد این را می دهند و نه عمل کرده اند و نه می کنند و آن این است که " ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند " .
- ای ملّت گرامی ! مگذارید که این قرآن در مورد شما صدق کند که می فرماید :
« یا ایها الّذین امنوا مالکم اذا قیل لکم النفروا فی سبیل اللّه ماقتلتم الا الارض ارضیتم بالحیوه الدنیا من الاخره فما متاع الحیوه الدنیا الا قلیل » ای کسانی که ایمان
آورده اید ، چرا هنگامی که به شما گفته می شود به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید سستی و سنگینی می کنید ؟ آیا به زندگانی دنیا به جای آخرت راضی شده اید و حال آن که متاع دنیا در برابر آخرت چیز بسیار اندک و ناچیز است .
- امام در سخنان خود می فرماید : « که رفتن به جبهه واجب کفایی است » چرا باید در جبهه ها این همه نیرو کم باشد که تعدادی با داشتن مشکلات فراوان مجبورند که در جبهه حضور مداوم داشته باشند . آیا این ها زن و فرزند ندارند ؟ حتّی اگر می گویید که ما دارای نقص عضو هستیم و نمی توانیم ، شهید حاج حسین خرازی یک دست خود را در راه خدا هدیه کرده بود ولی جبهه را ترک نکرد . اگر می گویید که ما دارای همسر و فرزند هستیم و امام حسین (ع) با همسر و فرزندان خود به میدان رفت ما که از امام حسین (ع) و فرزندان آن حضرت عزیزتر نیستیم . چرا باید بسیاری از عملیّات ها لغو شود یا این که وقفه ای بوجود آید به خاطر کمبود نیروها در جبهه ها ؟ چرا اکثر جوانان در شهرها مانده و مشغول کارهای دیگری غیر از جنگ که مسئله اصلی ماست شده اند و بعضی خدای ناکرده دست به اَعمالی که مغایر با حیثیت جامعه اسلامی و انقلابی ماست می زنند ؟
شاید به ندرت دیده می شود که حرکاتی خلاف اخلاق اسلامی هرچند کوچک علناً رخ می دهد و شما مردم وظیفه دارید با همکاری سپاه و کمیته بعد از تذکّر که همان امر به معروف و نهی از منکر است برخورد شدید در مقابلشان انجام دهید . چرا که باید توجّه داشت در دستورکار استکبار جهانی از شیاطین برای تسلّط بر جوامع جهان سوّم خصوصاً ممالک اسلامی اشاعه فساد و فحشا و اعتیاد می باشد . آیا می دانید که چگونه کشور اسلامی آندلس از پیکر سرزمین های اسلامی جدا
شد ؟ بنابراین از ملّت شهیدپرور درخواست می کنم که جبهه ها را خالی نگذارید آیا فریاد خروش « هل من ناصر ینصرنی » حسین (ع) را نمی شنوید ، مددخواهی او خطاب به من و توست ، دیگر با عزیزان خود در روز عاشورا نیست چرا که همه آنان با خون خود وضو ساخته و به دیدار حق شتافته بودند .
- آری ! کاروان خونین حسینی هم چنان در حرکت است و می رود تا در این راه تمامی کفر و ظلم و استکبار را نابود کند و پرچم اسلام را بر فراز کاخ های ستم به اهتزاز درآورد . إن شاء الله و زمینه ساز ظهور امام مهدی (عج) باشد .
- ای ملّت شهیدپرور ! مقلّد امام باشید و یاران صدیق و کسانی که در خطّ او قدم برمی دارند را یاری کنید .
- ای مردم ! مواظب باشید کسانی که در خطّ امام نیستند در بین شما رخنه نکنند . کسانی که نام امام را مطرح می کنند و از خطّ امام دم می زنند و ادعای پیروی خطّ امام را دارند و به این واسطه بین مردم کسب وجه می کنند آیا اَعمالشان با فرمایشات حضرت امام مطابق است یا نه ؟
- ای ملّت شهیدپرور ! نگذارید این جوانان بسیجی که بین شما هستند مظلوم باشند و مورد اتّهامات و نسبت های ناروا قرار گیرند . آیا طبق احادیث و آیات قرآنی نباید از مظلوم دفاع کرد ؟ آیا در قرآن مطالعه تاریخ اُمَم گذشته به عنوان عبرت گرفتن و درس زندگی سفارش نشده است . پس مردم شما را چه شده که مظلومیّت علی (ع) را فراموش کرده اید ؟ و جریان اعدام شیخ فضل الله نوری را از یاد برده اید تا موضوع شهید بهشتی پیش آمد و درس نگرفتید و تا این که در این جامعه ما جریان دیگری به وقوع پیوست و آن تهمت های ناروا به شهید مظلوم سردار گمنام حاج شیخ جواد قاسمپور می باشد .
- ای مردم ! از شما ارزش و نمونه بارز مدافع اسلام ناب محمّدی (ص) و رسواکننده اسلام امریکایی که باب جهاد را در حوزه با عمل گشود را نداشتید تا این که خداوند او را از شما گرفت .
- ای مردم ! مسائل بسیار زیاد است آگاه باشید ، آگاه باشید ، آگاه باشید درصورت عدم آگاهی تاریخ تکرار می گردد . شما قطعاً در نزد خداوند مسئول خواهید بود .
- مادرم ! ای کسی که برادر عزیزت و نور چشمانت محمّدعلی از برای لبیک گفتن به امام به شهادت رسید و در سوگش صبر نمودی ، مادرم ! اگرچه من برای شما فرزند خوب و لایقی نبودم ولی از تو می خواهم که مرا حلال کنی و اگر خواستی برای من گریه کنی بر علی اکبر حسین (ع) گریه کن .
- پدر عزیز و بزرگوارم ! ای تو که رنج ها برایم کشیدی و شما نیز در سوگ برادر گرامیت حسین هم چون کوه استوار بودی امیدوارم که از برای مرگ فرزندت نیز استوار باشی و صبر داشته باشی که قرآن می فرماید : « ان اللّه یحب الصابرین » امیدوارم که مرا حلال کنی و از برای من از تمام فامیل و وابستگان طلب حلالیّت کنی .
- خواهران و برادرانم ! اگر در مواقعی باعث اذیّت و آزار شما شدم ، امیدوارم که مرا حلال و عفو نمایید همه شما را به خداوند بزرگ می سپارم و برای همه شما آرزوی موفّقیّت و پایداری و صبر و استقامت از درگاه خداوند ایزدمنان خواستارم .
- اکنون که این وصیّت نامه را نوشتم مدّت خیلی کم به عملیّات مانده است ، از شما خواستارم که مرا حلال و عفو نمایید .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .
والسّلام مصطفی مالکیان آرانی امضا : 1367/3/20
روحش شاد و راهش پررهرو باد !