گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

جعفرعلی مهدوی پناه

عباس

بسیجی

دانشجو

1344/01/01

آران وبیدگل

1365/02/06

جزیره مجنون

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

جعفر علي مهدوي پناه، اوّل فروردين 1344 مصادف با سوم شعبان ميلاد مسعود بزرگ پاسدار اسلام ناب محمدي، حضرت ابا عبدالله الحسين(عليه السلام) در آران ديده به جهان گشود. در پنج سالگي به مدرسه رفت و در همان اوان كودكي علاقه وافري به مجالس مذهبي داشت. اوج گيري انقلاب اسلامي همزمان با تحصيل جعفر علي در مدرسة راهنمائي نظام وفا بود. جعفر نيز مانند هزاران جوان مسلمان و انقلابي ديگر در همة صحنه هاي انقلاب حضور فعال داشت و در برپائي مبارزة بي امان با عوامل كفر و استكبار جهاني به ويژه ليبرال ها و منافقين نقش به سزايي داشت.

با شروع جنگ تحميلي، در سن 16 سالگي براي اولين بار به جبهه جنگ عليه كفار رفت و در پاسگاه زيد بود كه از ناحيه پا مجروح شد. جعفر علي در عمليات محرم شركت كرد و در منطقة دهلران در سمت بيسيم چي گردان مسئوليت ارتباط نيروهاي رزمنده را با فرماندهي عمليات به عهده داشت.

در بازگشت از جبهه بود كه با همكاري چند تن از دوستانش به تأسيس پايگاه مقاومت شهيد دكتر مصطفي چمران همت گماشت و در آن سنگر نيز مدتی مسئول پرسنلي پايگاه بود.

جعفر علي پس از پايان تحصيلات دورة متوسطه وارد دانشگاه شد و به تحصيل در رشتة تاريخ در دانشسراي عالي يزد پرداخت. با توجه به بُعد مسافت، جعفر علي مانند گذشته نمي توانست در خدمت پايگاه باشد.

جعفر علي به ورزش نيز علاقه مند بود و به همه سفارش مي كرد ورزش كنند. بعد از پيام تاريخي امام بزرگوار مبني بر حضور بيشتر اقشار مختلف مردم در جبهه، در تاريخ 65/1/31 به همراه گروه زيادي از دانشجويان، در قالب كاروان راهيان كربلا اعزامي از استان يزد عازم جبهه شد. و در صبحگاه شنبه ششم ارديبهشت 1365 پس از دلاوري هاي بسيار در برابر دشمن، در جزيرة مجنون هدف رگبار دشمن بعثي قرار گرفت و عاشقانه به سوي معبودش پر كشيد.

روحش شاد و ياد و خاطرش هميشه زنده باد.


تعداد بازدید: 3669

ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان

لهم الجنه، یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون.

یعین خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریده است. اینان در راه خدا پیکار می کنند، پس می کشند و کشته می شوند.

قرآن کریم

این شهادت هاست که به ملت ما وعده پیروزی نهایی می دهد. امام خمینی

سپاس بیکران خدای را که شهادت، این فوز عظیم الهی را بر این بنده حقیر خویش، عطا فرمود. درود فراوان به پیشگاه حضرت ولی عصر(عج) و نایب برحقش حضرت امام خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، این قلب تپنده امت اسلام و سلام و تحیت بر تمامی شهدا از هابیل تا حسین(ع) و از حسین(ع) تا شهدای گلگون کفن ایران، به ویژه شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی.

امت غیور و سرافراز به امید خداوند متعال تا چند روز دیگر قرار است عملیات وسیعی انجام دهیم. من خودم را به خدا سپرده ام و از او می خواهم که اگر خون من حقیر می تواند برای پیشبرد اسلام مفید واقع شود، شهادت را نصیبم سازد. امام بزرگوار می فرماید: در جنگ برای اسلام اگر بکشید پیروزید و اگر کشته شوید باز هم پیروزید.

ای عزیزان برای شما پیامی دارم از شما عاجزانه تقاضا می کنم که اگر به اسلام معتقد هستید از رهنمودهای امام پیروی کنید و دستورات اسلام را مو به مو اجرا نمایید که حق پیروز است و سعادت ما در عمل است و نه فقط در شعار.

در این عملیات من تنها به دو چیز فکر می کنم: اول «ان الجهاد باب من ابواب الجنه، فتحه الله لخاصه اولیائه» - همانا جهاد، دری از درهای بهشت است که خداوند تنها بر روی بستگان خاص خویش گشوده است. دوم: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون – و کسانی را که در راه خدا کشته شده اند، مرده نپندارید، بلکه آنان زنده اند و نزد خدای شان روزی می خورند.

شما ای جوانان عزیز بدانید که اسلام احتیاج به کمک دارد، درخت اسلام خون می خواهد و اگر به حد کافی به آن خون نرسد، این درخت خشک می شود. در راه پیروزی اسلام، این خون ها باید ریخته شود و اگر امروز ریخته نشود، فردا ریخته خواهد شد. امیدوارم که اعمال ما خالصانه برای خدا باشد و در آخرت مفید واقع شود، همان طور که حدیث شریف می فرماید: الدنیا مزرعه الاخره.

گر جهد کنی و عازم راه شوی

از شیب و فراز راه آگاه شوی

بر قله فتح می نشنیی تو اگر

فریادگر نصر من الله شوی

و اما چند جمله با پدر مهربانم: پدرم، سلام سلامی از سرزمین آتش و خون، پدرجان من از این راه دور پینه های دستت را می بوسم و از شما می خواهم که اگر من لیاقت شهادت را یافتم و به سوی الله شتافتم، گریه نکنی، زیرا دشمن با گریه تو شادمان خواهد گشت. اگر من نتوانستم زحمات وافری را که برایم کشیده اید جبران کنم مرا ببخشید و حلالم کنید.

و اما تو ای مادرم: ای نمونه الفت در زندگیم اگر می خواهی در شهادت من گریه کنی، در شهادت علی اکبر امام حسین(ع) گریه کن، زیرا من عزیزتر از او نیستم، همان طور که بارها خودت هم گفته ای من در نزد شما امانتی بیش نیستم و بالاخره باید به سوی معبودم پرواز کنم و اینک آن موقع فرا رسیده است، پس شاد باش و مرا خمس فرزندانت به حساب بیاور.

برادرانم: اگر در طول زندگی با شما کم لطفی کرده ام، مرا ببخشید. راه خودتان را با راه رهبر مطابق نمایید و گوش به فرمان او باشید که پیام خون شهدا نیز همین است.

شما ای خواهرانم: سیاهی چادر شما از سرخی خون من، نمایان تر است. پس سعی کنید با حفظ حجاب تان دشمن را نومید نمایید.

شما دوستان عزیزم: امیدوارم که رهرو راه شهدای محراب، شهدایی نظیر اشرفی اصفهانی ها و صدوقی ها باشید و منافقین از خدا بی خبر را به رسوایی بکشانید.

به امید فتح و ظفر لشکر اسلام جانباز اسلام

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

03/ 07 /1361

منطقه دهلران

جعفرعلی مهدی پناه


گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع