محمد نجفی
علیجان
بسیجی
1348/05/01
شهر ابوزیدآباد
1366/09/09
خرمشهر
دارالسلام ابوزیداباد
محمّد نجفی در يك خانوادة مذهبي در سال 1349 ديده به جهان گشود. ايشان بعد از اين كه تحصيلات پنجم ابتدايي را تمام كردند به نداي رهبر عزيزمان امام خميني(ره) كه گفته بود: «جوانان جبهههاي جنگ را خالي نگذارند»؛ لبّيك گفته و در سن 15 سالگي با دست بردن به شناسنامة خود و تغییر تاریخ تولّدش توانست به خدمت مقدّس سربازي برود و بعد از 18 ماه خدمت مقدّس سربازی در چند عمليّات شركت كرد که ابتدای خدمت را در شوشتر و چند ماهي را در سردشت و شوشتر و بعد به اهواز رفته و دوباره مدّتي در شوشتر و آخرين جايي كه خدمت كردند خرّمشهر بوده است. ایشان در آذر ماه 1366 در منطقة شلمچه به درجة رفيع شهادت نائل شد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد
بسم الله الرحمن الرحيم
ولاتحسبنالذين قتلوا في سبيلالله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
هرگز مپنداريد كساني كه در راه خداوند كشته ميشوند مردهاند بلكه آنها زنده اند و در نزد پروردگارشان رزق و روزي ميخورند.
با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب، امام خستگيناپذير، قلب تپنده امت اسلام، نائب امام زمان(عج) خميني بتشكن. با سلام بر شهيدان راه خدا از هابيل تا كربلاي حسيني و از كربلاي حسيني تا كربلاي خميني، من به جبهه آمدم تا دين خود را نسبت به اسلام ادا كنم. تا فرمان امام را اطاعت كرده باشم تا پوزه دشمنان اسلام را بخاك ماليده باشم تا در بيرون راندن متجاوزان بعثي از ميهن اسلامي سهمي داشته باشم تا در اين راه شهادت در راه خدا نصيبم شود. چون هر كس به فيض شهادت نائل شود سعادتي بس بزرگ نصيبش شده است. پدر و مادر، برادر و خواهر عزيزم، در حالي كه قلم به دست گرفتهام كه خودم را لايق به اينكار نميبينم و هنوز تا انسان مومن واقعي شدنم فاصله زيادي دارم، و ازخداوند ميخواهم اگر عمر من در جهت مسلمان واقعي شدن بكار نميآيد و كمكي به اسلام نميكند هر چه زودتر جانم را بگيرد و اگر خداوند خواست افتخار شهادت نصيبم شود. پدر و مادر عزيزم شما از اين امتحان خداوندي روسفيد بيرون ميآئيد چون ميدانم كه در اين زمينه خداوند به شما و نزديكان شكيبائي و صبر ميدهد همانطوري كه حضرت علي(ع) ميفرمايد از شهادت خوشحال باشيد و به آساني از آن استقبال كنيد و اين فرمان مولا علي(ع) به داوطلبان جنگ و جهاد و شهادت ميباشد و نيز همانگونه است كه امام امت و فرمانده كل قوا دستور ميدهد و به ما ميفرمايند جوانان بايد توجه كنند و داوطلبانه به جنگ بروند و كار صدام را يكسره كنند تا هر چه زودتر قدس از دست رژيم صهيونيست رهائي يابد؛ عزيزانم، اگر سرانجام ما خاك شدن است چرا اين جان بيارزش را بجاي اينكه رفته رفته به نابودي برسانيم و تن و بدن را قبل از اينكه در خاك بپوشانند چرا با خدا معامله واقعي نكنيم. خانواده عزيزم، حتي يك قطره اشك برايم نريزيد چون هدف من در راه خدا رفتن است و از اشك ريختن شما، دشمنان اسلام شاد ميشوند(اگر گريه ميكنيد گريه شما بر مظلوميت امام حسين(ع) و شهداي كربلا باشد) پدر و مادر عزيزم جانم فداي شما كه براي خيلي زحمت كشيدهايد پدرم، مادرم تو را به خدا قسم ميدهم مرا حلال كنيد، مادرم چقدر شبهاي زيادي بيخوابي برايم كشيدهاي شيرت را به من حلال كن، پدرم، پدر پيرم تو براي من تلاش بسياري كردهاي، مرا ببخش و بدان كه زحماتت به ثمر خواهند رسيد و براي هميشه سربلند خواهي شد پدرم، شبانه روز كار كردي و مرا بزرگ نمودي لكن نتوانستم برايت كاري بكنم، حلالم كن اگر حلالم نكني خدا مرا نميبخشد خواهران مهربان و خوبم، شما هم برايم خواهر دلسوز بوديد و هميشه آرزو داشتيد عروسي مرا ببينيد اما فلك نگذاشت، خواهران خوبم اگر شهيد شدم يعني لياقت داشتم اصلا برايم گريه نكنيد تا روحم آسوده باشد برادران عزيزم شما هم به غير از برادري، دوست و هميار بوديد اگر لياقت داشتم شما هم براي من گريه نكنيد چون دشمنان اسلام شاد ميشوند، امت حزبالله مثل هميشه در تمامي صحنهها هميشه حضور فعال داشته باشيد امام را تنها نگذاريد، جبههها را پر كنيد حتما اسلام پيروز است و كفر جهاني نابود خواهد شد كمكهاي مادي و معنوي شما دل رزمندگان را شاد و به آنان نيرو ميدهد در آخر از همه اقوام و آشنايان و خويشاوندان پدري و مادري و مادريم و دوستان مخصوص پدر و مادرم، خواهران و برادرانم ميخواهم كه مرا حلال كرده و ببخشيد. والسلام محمد نجفي 12/4/66