ابراهیم نیکوفرد
ماشااله
بسیجی
محصّل
1343/03/01
آران وبیدگل
1360/12/01
تنگه چزابه
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
ابراهیم نیکوفرد خرداد ماه سال 1345 در خانوادهای مذهبی، در آران متولد شد. از کودکی در اکثر مجالس مذهبی، قرائت قرآن و دعاها شرکت می جست و دوستانش را هم به همین راه تشویق میکرد و در سن شش سالگی وارد دبستان شد. در دبستان اخلاق و رفتارش نمونه بود که آموزگاران و مسئولین مدرسه را تحت تأثیر قرار داده بود. وقتی که نهضت اسلامی ایران به رهبری حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) به اوج خود رسید، ابراهیم دوران راهنمایی را با موفقیت کامل پشت سر نهاد و سپس وارد دبیرستان شد. ورود وی به دبیرستان برادران شهید عبدالهی مصادف با تشکیل انجمن اسلامی در آن دبیرستان بود. وی با جمعی از دبیران و دوستانش در تشکیل انجمن اسلامی کوشش فراوان نمود و به مدت یکسال و اندی در انجمن اسلامی دبیرستان فعالیت داشت. کلیه سخنرانیهای امام را گوش کرده و اجرا میکرد و همیشه و در همه جا از یاران امام مخصوصاً در زمان جو سازی منافقین از یاران صدیق امام طرفداری میکرد. به محض شروع جنگ تحمیلی بارها خود را به بسیج معرفی کرد ولی بدلیل سن کمش وی را نمیپذیرفتند و حتی خود را به بسیج قم معرفی نمود باز آنها هم بدلیل کمی سن نپذیرفتند. عاقبت پس از مدتی با دست بردن در شناسنامه خودش از تاریخ 45 به 43 توانست در بسیج ثبت نام نماید و پس از گذراندن دوره عمومی بسیج در تاریخ 28 دیماه 60 عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و اسفند ماه 60 پس از گذراندن یک ماه دوره نظامی در یکی از پایگاههای اهواز وقتی که حمله ناجوانمردانه تنگه چزابه از جانب صدام جنایتکار شروع شد آنها را برای پس گرفتن تنگه عازم آنجا نمودند که پس از نبرد جوانمردانه، غریبانه شهد شهادت را نوشید و جسم مطهرش در منطقه عملیاتی مفقود و روح بلندش به شهدای کربلا پیوست.
بسم الله الرحمن الرحیم
« ان اللّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم
الجنه یقاتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقّا فی التئریه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من اللّه ... و ذلک هوالفوز العظیم »
سوره توبه – آیه 110
همانا خداوند جان و مال مؤمنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نموده و در راه خدا جهاد کنند پس می کشند و کشته می شوند ، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهده کیست ؟ ای اهل ایمان شما به خود در این معامله بشارت دهید که این معامله با خدا به حقیقت ، این سعادت و پیروزی بزرگی است .
« وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن یُقتَل فِی سَبِیلِ اللهِّ أموَاتٌ بَل أحیَاءٌ وَلکِن لا تَشعُرُونَ »
بقره – آیه 154
و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند ، مرده نخوانید که زنده اند ، ولی شما نمی دانید .
- ملّتی که شهادت برای سعادت است پیروز است . ( امام خمینی (ره) )
- قصد نداشتم وصیّت نامه بنویسم امّا مسئولیّت شرعی اقتضا می کند که قلم به دست بگیرم و چند جمله ای ناقابل بنویسم ، ببخشید مرا که مزاحم می شوم .
- به نام خدای شهیدان ، به نام خدای مجاهدان ، به نام خدای ایثارگران ، به نام خدای موحّدین و رستگاران ، به نام خدای حقیقت جویان ، به نام خدای
هدایت شدگان و به نام آن که ما را می آفریند و می میراند .
و با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی این پیر روشن ضمیر و پیکارگر در
صحنه های نبرد حق علیه باطل و با سلام بر مجاهدان این اسطوره های مقاومت و ایثارگران فی سبیل الله ، سلام به آنانی که هم چون شیر غرّان بر خصم دون حمله می برند و خاک پاک میهن اسلامی را آزاد می سازند و سلام و درود بر شهیدان ، همانانی که سوختند و جامعه ای را از ذلّت و زبونی نجات بخشیدند و نهال آزادی و جمهوری اسلامی را در سراسر گیتی کاشتند و درود بر شما امّت غیور و شهیدپرور سخن را شروع می کنم .
- چرا به جبهه آمدم ؟ چطور شد که درس را رها کردم و روانة جبهه شدم ؟
- شیطان بزرگ پس از پیروزی انقلاب دست به حیله هایی زد تا انقلاب را از حرکت باز دارد . حملة نظامی کرد ، محاصرة اقتصادی کرد ، جنگ سرد تبلیغاتی انجام داد امّا به حول و قوّة الهی همة آن ها دفع شد و سرانجام تصمیم گرفتند جنگی ناخواسته بر علیه ایران بوجود بیاورند تا بدین وسیله انقلاب را شکست دهند . جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بوجود آوردند و عراق این مزدور حلقه به گوش با کمک مزدوران منطقه و شیطان بزرگ با تمام قوا حمله کرد و خاک پاک میهن اسلامی را مورد تجاوز قرار داده و غارت گرانه از هر سو بر کشور ما تاخت و وحشیانه به ناموس ما تجاوز کرد و فرزندان کوچک ما را با نیزه های دژخیمانة خود شهید کرد .
- آری برادران ! چه جنایت هایی که انجام ندادند که حتّی در زمان امام حسین (ع) نظیر ندارد . به هر حال چگونه می توانستیم این همه غارتگری و جنایت را ببینیم ؟ چگونه می توانستیم ببینیم دین حنیف محمّد (ص) در خطر افتاده ؟ چگونه
می توانستیم ساکت بمانیم و بی تفاوت باشیم و در خانه به زندگی ذلّت بار ادامه دهیم در حالی که ندای « هل من ناصر ینصرنی » و « هل من معین یعیننی » امام را شنیدیم ، این ندای امام حسین (ع) که « هیهات من الذله » را بپا داشتیم .
- آری ! مرگ سرخ و با عزّت بهتر است از زندگی ذلّت بار ، بنابراین بر حسب وظیفة شرعی راه جبهه را در پیش گرفتم و درس و مدرسه را که از آن هیچ
نمی آموختم رها کردم تا با کفّار بجنگم .
« فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهاداً کبیراً »
سوره فرقان – آیه 52
باشد که راهم مورد قبول خداوند متعّال قرار گیرد .
- مادرم ! چون کوه استوار باش و چون امواج دریا بر ظالمین و کفّار و منافقین بخروش . مادرم ! زینب وار پیام خونیم را به تمامی نسل ها در تمامی اعصار
برسان . مادرم ! می خواهم آن قدر صبور باشی و آن قدر صلابت داشته باشی که رگ های گلویم را ببوسی . مادرم ! در شهادتم گریه مکن زیرا با گریه است دشمن را شاد خواهی کرد . می خواهم بر لبانت تبسّم نقش ببندد که با این کارت ضربه ای بزرگ بر دشمن می زنی . مادرم ! خوشحال باش که فرزندت را به قربانگاه فرستادی زیرا راهی که انتخاب کرده ام همانا فی سبیل الله است . امّا مادرم ! آن
بی خوابی های تو را در آن نیمه های شب هرگز فراموش نخواهم کرد . مادرم ! آن زحمات تو را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد ، بنابراین مادرم ! حلالم کن زیرا سخت به عفو شما نیاز دارم پس اگر اشتباهاتی و ناراحتی هایی برایت درست
کرده ام مرا ببخش و حلالم من و اگر خواستی برایم گریه کنی بگو برایت روضة امام حسین (ع) را بخوانند تا برای او بگریی که هرچه داریم از امام حسین (ع) است . مادرم ! در نمازهایت مرا فراموش مکن و دعا کن که شهادتم مورد قبول قرار گیرد .
- پدرم ! که چون سیل می خروشی و پهنة صحرا را در می نوردی ، پدرم ! تا توان داری در راه اسلام بکوش ، می خواهم که شما مرا حلال کنید و مرا ببخشید اگر شما را ناراحت کرده ام طلب آمرزش می کنم و زحماتت را هرگز از یاد نخواهم برد . پدرم ! در نمازهایت برای تعجیل در ظهور حضرت مهدی (عج) دعا کن و مرا از یاد مبر . پدرم ! دستان پینه بسته ات را از دور می بوسم .
- پدر و مادرم ! آخرین وصیّتم به شما این است می خواهم موقعی که خبر شهادت مرا شنیدید به سجده اُفتید و خدا را شکر کنید که فرزندتان شهید شد و از خدا بخواهید که این هدیة ناقابلتان را قبول کند و اصلاً ناراحت نشوید که فرزندتان شهید شد زیرا مگر من کم تر از علی اکبر (ع) هستم که او به میدان رفت و شهید شد .
- برادرانم ! در کارهایتان خدا را فراموش مکنید و تا جان دارید در حفظ انقلاب بکوشید . خواندن قرآن و دعا را از یاد مبرید و از همة شما طلب مغفرت و آمرزش می کنم . از شما می خواهم مرا ببخشید و اگر شما را اذیّت کرده ام حلالم کنید .
- خواهرانم ! به همراه مادر زینب وار یزید و یزیدیان را و صدام و صدامیان را رسوا کنید . خواهرم ! در حفظ حجاب بکوش زیرا با این کارت خنجری بر قلب دشمن فرود می آوری . از شما طلب مغفرت می کنم اگر اشتباهی نسبت به شما انجام داده ام و شما را اذیّت کرده ام مرا ببخش .
- دوستانم ! دست از اطاعت امام برندارید . دوستان عزیز ! وقت های خود را بیهوده تلف مکنید و همواره مطالعه کنید و بدین وسیله اسلام عزیز را بشناسید تا دشمنان نتوانند بر شما تسلّط پیدا کنند .
- دوستان عزیز ! از شما می خواهم که همواره تفکّر کنید و نگذارید که نفس امّاره و هواهای نفسانی بر شما غلبه پیدا کند . دوستان عزیز ! تا جان دارید برای تداوم انقلاب بکوشید و تا می توانید در حفظ تشکیلات بکوشید و وحدت تشکیلاتی خود را حفظ کنید . دوستان عزیزم ! اگر گناهی انجام داده اید هرچه زودتر توبه کنید و برگردید که خداوند ارحم الراحمین و سریع الرضا است . دوستان عزیز ! نماز جماعت را فراموش نکنید از همة شما التماس دعا دارم و می خواهم که مرا یکایک حلال کنید و اگر اشتباهاتی داشته ام مرا ببخشید .
- ملّت غیور و شهیدپرور ! ولایت فقیه را به عنوان دژی مستحکم پشتیبانی کنید و وحدت را از یاد مبرید که رمز پیروزی همین است . امّت غیور ! در بطن انقلاب باشید که اگر غیر از این شد شکست می خورید و از همة شما پوزش می طلبم و همة شما مرا حلال کنید .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار ، حتّی کنار مهدی خمینی را نگهدار .
والسّلام علیکم و رحمه الله و برکاته
امضا : 1360/11/29
ابراهیم نیکوفرد
روحش شاد و راهش پررهرو باد !